در سالهای اخیر و با رشد خیرهکننده دسترسی مردم جهان و مخصوصا کشورهای درحال توسعه به اینترنت، کشورهای زیادی بهدنبال اعمال محدودیتهای حاکمیتی بر این بستر پهناور بودهاند.
یکی از این کشورها چین است که در طول 21 سال گذشته توانسته تا به صورتی کامل محدودیتهای مورد نظر خود را با استفاده از فایروالی به نام دیوار بزرگ یا همان Great Wall اعمال کند. دولت چین با استفاده از فناوریهای مختلف مربوط به کنترل شبکه، تمامی وبسایتها و پلتفرمهایی که مدنظرش است را از دسترس خارج میکند، بهطوریکه در حال حاضر تقریبا هیچ سرویسی که از آن با خیالی راحت و بدون نیاز به VPN استفاده میکنید، در این کشور در دسترس نیست.
برای پاسخ دادن به سوال گفته شده، بگذارید که ابتدا به سال 2015 و ماه دسامبر بازگردیم؛ زمانی که هزاران کارآفرین و تحلیلگر دنیای فناوری، بههمراه چندین تن از سران کشورهای بینالمللی در استان ووژن در جنوب چین برای دومین کنفرانس جهانی اینترنت این کشور، جمع شدند. در مراسم افتتاحیه این کنفرانس، شی جین پینگ، رئیس جمهور فعلی چین، چشمانداز و آیندهنگری خود را برای آینده اینترنت در کشور مادریاش اعلام کرد. او در سخنرانی خود با اعلام هشدار نسبتبه مداخله کشورهای خارجی در امور داخلی سایر کشورها گفت که ما باید به حق تکبهتک کشورها برای انتخابهای مستقلی که برای مسیر توسعه سایبری خود انتخاب کردهاند، احترام بگذاریم.
در آن زمان هیچ کسی از شنیدن این حرفها بههیچ عنوان تعجب نکرد، چرا که شی جین پینگ از قبل اثبات کرده بود که اینترنت در کشور چین دنیایی برای خودش خواهد بود که محتوای آن با دقتی بسیار بالا و تحت نظارت و مدیریت حزب کمونیست حاکم بر این کشور است. در سالهای اخیر و با گسترش هرچه بیشتر اینترنت، وسایل ارتباطی مانند گوشیهای هوشمند و همینطور پیادهسازی بسیار عالی اینترنت ماهوارهای توسط شرکتهایی مانند استارلینک، حزب حاکم بر کشور چین منابع بیشتری را به کنترل محتوای آنلاین اختصاص داده است. سیاستهای کنترلی دولت چین در حال حاضر توانسته تا صدای بسیاری از مخالفین خود در داخل را ساکت کند و بسیاری از افرادی که در گذشته از اصلاحات و باز کردن فضای اینترنت در کشور چین دفاع میکردند یا در بازداشت بهسر میبرند یا اینکه با اخطارهای داده شده به آنها، دیگر آرمانهای قبلی خود را دنبال نمیکنند.
البته باید به این موضوع هم اشاره کنیم که اوضاع در کشور چین همیشه به این شکل نبوده است. در سالهای قبل از اینکه شی جین پینگ در سال 2012 به صندلی ریاست جمهوری برسد، اینترنت کشور چین سطح بیسابقهای از شفافیت و قدرت برقراری ارتباط را برای کردن فراهم آورده بود. وبلاگنویسان محبوب، که تعدادی از آنها در آن زمان از اصطلاحات جسورانه اجتماعی و سیاسی حمایت میکردند، دهها میلیون دنبالکننده داشتند و هر روز حرفهای خود را در فضایی نسبتا باز بیان میکردند. از طرفی دیگر هم این امکان برای شهروندان چینی فراهم آورده شده بود تا برای دسترسی به سایتهایی که در آن زمان توسط دولت چین مسدود شده بودند، از vpn استفاده کنند. این دست از افراد معمولا بهصورتی آنلاین با یکدیگر متحد میشدند تا از طریق نامههایی که در فضای مجازی مینوشتند یا سازماندهی اعتراضات فیزیکی، مقامات کشورشان را در قبال اقدامات خود پاسخگو کنند. این روند ادامه داشت تا اینکه در سال 2010، یک نظرسنجی انجام شده از 300 مقام مسئول در کشور چین نشان داد که چیزی در حدود 70 درصد از آنها نگران این موضوع بودند که آیا این امکان وجود دارد تا اشتباهات یا ریزترین جزئیات مربوط به زندگی آنها بهصورتی آنلاین در اختیار سایر مردم قرارگیرد یا خیر. با انتشار نتایج این نظرسنجی، از چیزی در حدود 6000 شهروند چینی در مورد خوب یا بد بودن این موضوع پرسیده شد که 88 درصد آنها معتقد بودند که احساس این اضطراب برای مقامات خوب است و آنها را از انجام کارهای خلاف قانون بازمیدارد.
با توجه به تمام موارد گفته شده، برای شی جین پینگ هیچ تفاوتی میان دنیای مجازی و دنیای واقعی وجود ندارد و هر دو آنها باید ارزشها، آرمانها و استانداردهای سیاسی کاملا یکسانی را به تمام مردم دنیا نشان دهند. برای پیادهسازی این موضوع، دولت در ارتقای فناوری برای نظارت و سانسور محتوای موجود در اینترنت سرمایهگذاری بسیار کلانی را انجام داد و در ادامه آنها هم قوانین جدیدی را در مورد محتوایی که از نظر دولت و حزب کمونیست چین قابل قبول است، تصویب کرد. دولت چین با استناد به همین قوانین جدید خود، هر شخصی را که از آنها سرپیچی نماید، به زندانهای طولانی مدت و حتی در بعضی از موارد هم اعلام محکوم میکند. در واقع این دست از افراد بهدلیل جنگ ایدئولوژیکی شی جین پینگ و هم تمایل او برای تسلط شرکتهای چینی بر اقتصاد آنلاین این کشور که با سرعتی بسیار زیاد در حال رشد کردن است، رانده و زندانی میشوند.
شی جین پینگ اعتقاد دارد که نسخهای که کشورهای غربی از اینترنت ارائه میدهند که در آن آزادی جریان از هر چیزی اولویت بیشتری دارد، دقیقا همان چیزی است که میتواند ارزشهای دولت چین را تا حد بسیار زیادی تضعیف کند. شی بهجای اذعان به این موضوع که کنترل و اعمال محدودیتهای زیاد چیزی است که باید از پیادهسازی آن خجالت بکشد، تلاش میکند تا دیدگاه خود از اینترنت چینی که در دنیا با نام Chinanet شناخته میشود را به الگویی برای کشورهای دیگر تبدیل کند.
چالش پیش روی رهبران کشور چین این است که مزایای اینترنت را در اختیار شهروندان خود، بدون آنکه اجازه دهد تا فناوری تغییرات سیاسی سریع را بهوجود آورند، قرار دهند. بهنظر میرسد که شی جین پینگ برای حفظ Chinanet خود، مایلبه پذیرش هزینههای توسعه اقتصادی، بیانی خلاقانه و گولزننده، استفاده از اعتبار دولت و همینطور سرکوب معترضان است. اما باید به این موضوع اشاره کنیم که اینترنت هنوز بهعنوان یکی از قدرتمندترین ابزارها برای شهروندانی عمل میکند که بهدنبال پیشرفت تغییرات اجتماعی و حقوق بشتری خود هستند، عمل میکند.
برای آنکه به ابتدای ورود اینترنت به چین بازگردیم، باید به ماه سپتامبر سال 1987 برویم. در این ماه بود که 16 سال پس از ارسال اولین ایمیل توسط ری تاملینسون در خاک ایالات متحده آمریکا، اولین ایمیل در چین هم فرستاده شد. در آن زمان بسیاری از رسانهها و مخصوصا سیاسیون دولت چین روی یک موضوع کاملا اساسی تاکید داشتند و با خوشحال میگفتند:
در آن سوی دیوار بزرگ میتوانیم به هر گوشه از جهان دسترسی داشته باشیم!
در چند سال اول ورود اینترنت به کشور چین، دولت آن را تنها در اختیار دانشگاهیان و مقامات قرار داده بود، اما در سال 1995 این فرایند کاملا تغییر پیدا کرد و مردم عادی هم میتوانستند که از این فناوری که در کشور چین چیزی نوظهور بود، استفاده کنند. اگرچه که در سال 1996 تنها چیزی در حدود 150 هزار چینی به اینترنت دسترسی داشتند، اما دولت آن را سال اینترنت نامید و با توجه به این موضوع، کلوپها و کافینتهایی در تمامی شهرهای بزرگ چین ظاهر شدند.
درست مانند چیزی که در حال حاضر میتوانید حدس بزنید، دولت حمایت خود از اینترنت را با اشتیاق بسیار زیادی ادامه داد، اما از طرفی دیگر هم کنترلهایی را روی آن اعمال کرد. راجر کریمرس، کارشناس مسائل کشور چین در دانشگاه آکسفورد، در مورد این موضوع میگوید:
از آنجایی که اینترنت به یک بستر اطلاعاتی و ارتباطی در دسترس عموم تبدیل شده بود، هیچ بحثی در مورد اینکه آیا باید تحت نظارت دولتها قرار بگیرد یا خیر، وجود نداشت؛ فقط آنها باید در مورد اینکه این محدودیتها را چگونه اعمال کنند، به یک نتیجهگیری کلی و جامع دست مییافتند.
در واقع رهبران کشور چین حق داشتند که نگران باشند، چرا که شهروندان آنها بهسرعت به پتانسیل سیاسی موجود در اینترنت پی بردند و سعی کردند که از آن استفاده کنند. در سال 1998، یک مهندس نرمافزار 30 ساله به نام لین های توانستد که 30 هزار ایمیل چینی را به یک مجله طرفدار دموکراسی مستقر در ایالات متحده آمریکا ارسال کند. لین در اولین محاکمه معروف این کشور بهدلیل یک تخلف سیاسی که کاملا آنلاین انجام شده بود دستگیر، محاکمه و در نهایت به زندان فرستاده شد. دقیقا یک سال بعد از این اتفاق، یک سازمان با نام فالون گونگ با استفاده از ایمیل و تلفنهای همراه تظاهراتی خاموش که در آن بیش از 10 هزار نفر حضور داشتند را در اطراف مجتمع مرکزی حذف کمونیست یا همان ژونگ نانهای، برای اعتراض به ناتوانی آنها در اعتراض آزادانه، سازماندهی کرد. این گردهمایی که بدون اطلاع دولت ترتیب داده شده بود، باعث آزار و شکنجه مداوم اعتراشکنندگان فالون گونگ و عزم جدیدی برای اعمال کنترل و محدودیتهای بیشتر بر اینترنت شد.
این روند ادامه داشت تا اینکه فانگ بینکسینگ بهعنوان مردی که تلاشهای تکنولوژیک دولت را به عرصه ظهور میرسانید، وارد میدان شد. در اواخر دهه 1990، فانگ روی توسعه سپر طلایی یا همان Golden Shield کار کرد. این نرمافزار به دولت این امکان را میداد تا هرگونه داده دریافتی یا ارسالی را بررسی و آدرسهای IP مقصد و نام آن سایت را مسدود کند. کار او بهحدی توانسته بود جلوی دسترسی کاربران چینی به اینترنت را بگیرد که بسیاری از مردم علیه او اعتراضاتی را برپا کردند و حتی در دهه 2000 میلادی نیز به او لقب پدر دیوار آتشین بزرگ یا همان Great FireWall که در قسمت مقدمه به آن اشاره کردیم را دادند.
در اوایل دهه 2000، رهبری چین توانست که فناوری فانگ را با مجموعهای از مقررات جدید تکمیل کند تا از این موضوع اطمینان حاصل شود که هر کس که به اینترنت در داخل خاک چین دسترسی دارد، کاملا مطابقبا قوانین این کشور عمل میکند. با ادامه یافتن این موضوع، در ماه سپتامبر سال 2000 بود که شورای ایالتی دستور شماره 292 را صادر کرد که براساس آن، ارائهدهندگان خدمات اینترنتی موظف بودند اطمینان حاصل کنند که اطلاعات ارسال شده در مورد خدمات آنها مطابق با قانون و برخی از نام سایتها و آدرسهای IP ثبت شده است. دو سال بعد و با اوج گرفتن این محدودیتها، پکن تصمیم گرفت تا برای اولین بار سایت گوگل را مسدود کند. البته باید به این موضوع هم اشاره کنیم که چند سال بعد شرکت گوگل با دولت چین به توافقی جامع دست پیدا کردند و طی آن Google.cn که نسخهای سانسور شده از این موتور جستجو است را در اختیار کاربران چینی قرار داد.
در سال 2002، دولت چین تاکید خود را بر سانسور محتوا و تعهد در مورد رعایت قوانین صنعت اینترنت چین افزایش داد که در آن چهار اصل اساسی وجود داشتند:
در آن زمان بسیاری از شرکتها، از جمله یاهو، مجبور شدند که این تعهدنامه را امضا کنند تا بتوانند فعالیت خود را در بازار بسیار بزرگ کشور چین ادامه دهند.
با توجه به تمام موارد گفته شده، شاید بتوانیم مهمترین پیشرفت در زمینه محدودیت دسترسیبه اینترنت و سانسور محتوای درون آن را به سال 2004 درخواست دولت از دانشگاههای چین برای استخدام مفسران اینترنتی بدانیم. این دست از افراد باید میتوانستند که بحثهای آنلاین را در جهتهای قابل قبول سیاسی هدایت کنند و از طرفی دیگر اگر نظراتی را دیدند که از قوانین دولت چین پیروی نمیکرد، آن را گزارش دهند. این مفسران پس از پاداشهای کوچکی که برای هر پست به آنها پرداخت میشد، به وو مائو دانگ یا همان پارتی 50 سنتی معروف شدند.
در این زمان که دولت تلاش میکرد تا دسترسی افراد به اطلاعات را محدودتر کند، بسیاری از شهروندان در حال هجوم قابل توجهی به دنیای سیاسی کشور خود بودند تا با استفاده از اینترنت بتوانند مقامات محلی فاسد را رسوا نمایند.
در ماه می سال 2009 بود که دنگ یوجیائو، زن جوانی که در هتلی در استان هوی کار میکرد، پس از آنکه او تلاشهایی را برای پرداخت پول بهعنوان انجام کارهای مستهجن رد کرده بود و تلاش کرده بودند که به او تجاوز کنند، با ضربات چاقو فرد مورد نظر را کشت. در ابتدا دادگاه تلاش کرد که او را به یک بیمارستان روانی بفرستد، اما با این حال، وو گان، یک وبلاگنویس محبوب، مورد او را بهصورتی عمومی اعلام کرد. وو با استفاده از اطلاعات جمعآوری شده از طریق فرایندی با نام ren rou sousou یا همان موتور جستجوی انسانی که در آن کاربران اینترنت برای کشف هویت یک فرد یا سازمان خاص با یکدیگر همکاری میکنند، وبلاگی را نوشت که رویدادها و اقدامات مقامات حزبی درگیر در این پرونده را بهصورتی کامل شرح میداد.
او طی یک مصاحبه که با مجله آتلانتیک در آن زمان داشت، گفت:
اهمیت فرهنگ جستجوی فردی این است که در یک کشور غیر دموکراتیک، مردم ابزارهای محدودی برای بهدست آوردن اطلاعات دارند، اما شهروندان میتوانند با استفاده از اینترنت به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و دورغ و حقیقت را افشا نمایند.
کمکم با بزرگ شدن هرچه بیشتر این وبلاگ، مورد دنگ شروعبه جلب حمایت عمومی کرد، بهصورتی که جوانان در پکن با تابلوهایی که روی آن نوشته شده بود “هرکسی میتواند دنگ یوجیائو باش” تجمعاتی را برگزار و صدای اعتراض خود را به گوش مقامات بالاتر رساندند. این اعتراضات و فشارهای مردمی بهحدی زیاد شده بود که در نهایت دادگاه مجبور شاد تا حکم دهد که دنگ تنها برای دفاع از خود از چاقو استفاده کرده است و او یک قاتل نیست.
در این دوره و در سالهای پایای ریاست جمهوری هو جین تائو، اینترنت بهعنوان مکانیزمی که شهروندان چینی با استفاده از آن مقامات چینی را مورد بازخواست قرار میدادند، روزبهروز قدرتمندتر میشد. بیشتر پروندههایی که در این مدت باز شده بودند، شباهت بسیار زیادی را به دنگ یوجیائو داشتند که در همان سطح محلی ثبت و کاملا حل و فصل میشدند، اما در این بین پروندههایی هم وجود داشتند که پای مقامات مرکزی در پکن را به میان میکشیدند. در روز 23 ژوئن سال 2011، یک قطار سریعالسیر در شهر ساحلی ونژو از ریل خارج شد و 40 کشته و 172 زخمی را به جای گذاشت. در پی بهوقوع پیوستن این حادثه، مقامات چینی خبرنگاران را بهصورتی کامل از تحقیق و تفحص منع کردند و به آنها گفتند که تنها حق دارند که از اطلاعات منتشر شده از مقامات بالارده استفاده کنند؛ اما همانطور که میتوانید حدث بزنید، ساکنان محلی بهسرعت تصاویری را از دفن لاشه این قطار سریعالسیر منتشر کردند که با استفاده از آنها مشخص شد که دولت به هیچ عنوان بهدنبال پیدا کردن علت بهوقوع پیوستن این حادثه نیست و تنها در تلاش است تا سرپوشی را روی آن بگذارد.
در ادامه این حادثه، یک نظرسنجی در شبکه اجتماعی چینی Weibo برگزار شد و از کاربران پرسیده شد که شما فکر میکنید که چرا دولت چین در تلاش است تا لاشه قطار را دفن کند. بعد از اتمام این نظرسنجی، مشخص شد که 61382 نفر یا چیزی در حدود 98 درصد از کابران این اعتقاد را دارند که دولت چین بهدنبال نابودی تمامی شواهد است. این موضوع بهحدی در اینترنت پخش شد که مردم از آن طنزهای سیاهی را ساختند و میگفتند:
ما چقدر از بهشت فاصله داریم؟ تنها یک بلیط قطار فاصله است!
وزارت راهآهن صمیمانه از شما درخواست میکند که سوار قطار اکسپرس مهمانی آسمانی شوید!
با فشارهایی که از طرف مردم بر دولت چین وارد شده بود، تصمیم گرفته شد تا بررسی کاملی در مورد علت این حادثه انجام شود. این بررسیها در نهایت در اواخر ماه دسامبر همان سال به پایان رسید و در گزارش منتشر شده آمده بود که تجهیزات سیگنالی طراحی ضعیف و رویههای ایمنی ناکافی بودهاند. با انتشار این گزارش، 54 نفر از مقامات بازخواست و جریمه شدند.
اینترنت همچنین برای شهروندان چینی که عمدتا فاقد سازمانهای قوی مربوط به جامعه مدنی بودند، حس جدیدی از جامعه را ایجاد کرده بود. در ماه جولای سال 2012، سیل ویرانگری در پکن اتفاق افتاد و منجر به تخلیه بیش از 65 هزار نفر از ساکنان و کشته شدن حداقل 77 نفر شد. با پایان یافتن سیل، دولت چین اعلام کرد که در حال حاضر چیزی در حدود 1.9 میلیارد دلار خسارت به این شهر وارد شده است. در طول این سیل، مقامات محلی نتوانستند که بهصورتی خوب واکنش نشان دهند، زیرا افسران پلیس بهجای آنکه به ساکنان کمک کنند، مشغول جمعآوری خودروهای سرگردان بودهاند و از طرفی دیگر هم سیستمهای هشدار اولیه محلی هم درست کار نکرده است. با این حال، بسیار از کاربران اینترنت که در پکن سکونت داشتند، خانهها و غذاهای خود را بهصورتی کاملا داوطلبانه در اختیار مردم قرار داده بودند. در مدت تنها 24 ساعت، حدود 8.8 میلیون پیام در رابطه با سیل در داخل Weibo منتشر شده بود. داستانهایی که در مورد سیل و مقامات دستبهدست میشد نه تنها افشاکننده بیکفایتی دولت مرکزی بود، بلکه به شهروندان چینی نشان داده بود که چگونه میتوانند یک جامعه آنلاین را به یک جامعه واقعی تبدیل کنند.
در این بین که مردم کشور چین بهدنبال راههای جدیدتری برای استفاده از اینترنت بودند، رهبری این کشور نیز شروعبه انجام کارهایی مانند درک بهتر نگرانیهای شهروندان خود و همچنین راههای جدیدی برای شکلدهی افکار عمومی کرده بود. اما با توجه به تمام موارد گفته شده، اینترنت در چین تبدیلبه وسیلهای برای نشان دادن مخالفت مردم این کشور شده بود و در این بین هم رهبران این کشور از این بابت که احتمالا از این وسیله برای سامان دادن و بسیج کردن یکسری از اعتراضات سیاسی که توان تهدید دولت مرکزی را دارد، نگران بودند. بعد از افزایش این نگرانیها، دولت چین با انجام اصلاحات فنی و دستورات سیاسی در مورد بستهتر شدن اینترنت، تلاش کرد تا جلوی این موضوع بایستد، اما مرزهای زندگی اینترنتی در داخل این کشور در حال گسترش بود.
تمامی این موضوعات ادامه داشتند تا اینکه در سال 2012 شی جین پینگ به ریاست جمهوری کشور چین منصوب شد و از آن به بعد عزم جدید و قویتری را برای حرکت فراتر از حذف پستها و تصویب مقررات ایجاد کرد. در واقع دولت مرکزی قصد داشت تا از این موضوع که تمامی محتوای اینترنتی که در اختیار مردم این کشور قرار دارد در راستای خدمتبه منافع حزب کمونیست است، اطمینان حاصل کند. این بستهتر شدن اینترنت درست مانند شرایط جامعه آن زمان انجام شد و دولت مرکزی چین در تلاش بود تا بتواند جلوی نفوذ افکار خارجی و دخالت آنها در زندگی سیاسی و اجتماعی مردم خودش را بگیرد. این جلوگیری از نفوذ افکار خارجی و دخالت آنها تا جایی مهم شده بود که شی جین پینگ در ماه آگوست سال 2013 اعلام کرد که در دنیای امروز اینترنت تبدیلبه یکی از اصلیترین میدانهای مبارزه در سطح بینالمللی شده است.
در دوران شی جین پینگ دولت کمونسیت چین فناوری کاملا جدیدی را توسعه داد که به آنها این امکان را میداد کنترل بسیار بیشتری را بر اینترنت اعمال کنند. در ماه ژانویه سال 2015 بود که دولت این کشور با بهروزرسانی فناوری دیوار بزرگ خود توانست که جلوی تمامی VPNهایی که مردم برای دور زدن آن استفاده میکردند را بگیرد و مسدود کند. البته این موضوع تعجب بسیاری از کارشناسان خارجی را هم بههمراه داشت، چرا که بسیاری از آنها اعتقاد داشتند که VPNها یکی از اصلیترین منابع درآمدی دولت چین هستند.
در بهار همان سال 2015، دولت مرکزی چین دست به کار بسیار بزرگی زد و از Great Cannon رونمایی کرد. درست برخلاف دیوار بزرگ که توانایی مسدود کردن ترافیک را در هنگام ورود یا خروج از چین را داشت، Great Cannon قادر بود که محتوای موجود در اینترنت را در هنگام حرکت در اینترنت بررسی و سپس مواردی که در راستای سیاستهای دولت چین است را جایگزین آن کند! یکی از اولین اهداف Great Cannon معروفترین سایت مخصوص برنامهنویسان و توسعهدهندگان دنیا، یعنی گیتهاب بود. دولت در این فرایند گفته شده یک حمله انکاری سرویس یا همان DDoS را انجام داد و بعد از آن ترافیک ورودی به آن آدرس را به سمت سایت Baidu که موتور جستجوی چینی مشابهبا گوگل است، جایگزین کرد. در واقع دولت چین در تلاش بود تا با استفاده از این فرایند گفته شده، گیتهاب را وادار کند تا صفحات چینی رسانه نیویورک تایمز و یکی از VPNها با توانایی دور زدن سانسور محتوایی دولت چین را از دسترس خارج کند.
اما شاید بتوانیم یکی از اصلیترین و قابلتوجهترین کارهایی که شی جین پینگ انجام داده بود را محدود کردن ماهیت محتوای موجود در اینترنت بهحساب آوریم. در ماه آگوست سال 2013، دولت مرکزی چین مجموعه کاملا جدیدی از مقررات موسوم به هفت دستور پایه یا همان seven baselines را صادر کرد و کنترل خود را روی اینترنت و همچنین شبکههای اجتماعی افزایش داد. این افزایش کنترل تا جایی پیش رفت که 100 هزار اکانت شناسایی شده در شبکه اجتماعی Weibo کنترل یا برای همیشه از دسترس خارج شدند.
دولت همچنین مقررات بسیار جدی و سختگیرانهای را در مورد انتشار شایعات بر بستر اینترنت اعمال کرد. در ماه سپتامبر سال 2013، دادگاه عالی مردم چین حکمی را صادر کرد و با استفاده از آن فرمان داد که نویسندگان پستهای آنلاینی که بهصورت عمدی شایعات یا دروغهایی را منتشر میکنند و از طرفی دیگر 5000 نفر آنها را دیده یا بیش از 500 بار بهاشتراک گذاشته شوند، ممکن است که تا سه سال به زندان محکوم شوند. اگر بخواهیم که برای این موضوع مثالی را مطرح کنیم، باید بگوییم که دولت کشور چین پس از سیل عظیم استان هبی در ماه ژوئن سال 2016، سه نفر را متهمبه انتشار اخبار نادرست از طریق شبکههای اجتماعی در مورد تلفات و علت سیل کرد. این روند حتی شدیدتر هم شد و برخی از پستهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی از این سیل و همچنین قربانیهای مربوط به آن نیز سانسور شدند.
قدرت کنترل فعلی حزب کمونیست چین بر اینترنت بیش از هر چیز متکی به تعهد آنها برای جلوگیری از انتشار اطلاعاتی است که آن را خطرناک میدانند. در واقع دولت چین برای انجام این کار بود که فناوریهایی مانند دیوار بزرگ و سپر طلایی را بهوجود آورد؛ اما با این حال، شاید بتوانیم قویترین منبع نفوذ آنها را ارتش سایبری به حساب آوریم که برای اجزای سیاستهایشان ایجاد کردهاند.
طبق آمارهای منتشر شده، تعداد کل افرادی که برای نظارتبر افکار و سانسور محتوا در اینترنت استخدام شدهاند و در کشور چین بیشتر به آنها تحلیلگر افکار عمومی در اینترنت میگوید، چیزی در حدود 2 میلیون نفر بود. این دست از افراد در حال حاضر در بخشهای تبلیغاتی دولتی، شرکتهای خصوصی و رسانههای خبری استخدام شدهاند و مشغول انجام کارهایی هستند که دولت چین به روی دوش آنها گذاشته است. براساس مطالعهای انجام شده در سال 2016 در دانشگاه هاروارد، تخمینزده میشود که دولت چین سالانه چیزی در حدود 448 میلیون نظر را بهصورت جعلی در شبکههای اجتماعی منتشر میکند تا با استفاده از آنها بتواند افکار عمومی را به آن سمتی که خودش علاقه دارد، ببرد. مقدار قابل توجهی از سانسورهای انجام شده نیز با استفاده از حذف دستی پستها انجام میشود و در حال حاضر تخمین زده میشود که 100 هزار نفر توسط دولت و شرکتهای خصوصی برای انجام این کار استخدام شدهاند.
شرکتهای خصوصی نیز نقش مهمی در تسهیل سانسور محتوای اینترنتی در کشور چین دارند. گوبین یانگ، یکی از محققان اینترنتی، از آنجایی که ارائهدهندگان اینترنت تجاری درگیر سانسور سایتهایی هستند که از آنها میزبانی میکنند، استدلال مینماید که در چین نمیتوان آنچان در مورد خصوصیسازی اینترنتی حرفهای زیادی را زد. اگر بخواهیم که این عدم توانایی حرف زدن در مورد خصوصیسازی اینترنت را شفافتر کنیم، باید بگوییم که این موضوع برای شما سادهتر خواهد شد که اگر بدانید چندین کارآفرین بزرگ دنیای فناوری چین دارای مناصب سیاسی در این کشور هستند. برای مثال، رابین لی از شرکت بایدو در حال حاضر یکی از اعضای کنفرانس مشورتی سیاسی جمهوری خلق چین است، درحالیکه لی جون، مدیر و موسس شرکت شیائومی، نمایندگی کنگره ملی خلق را برعهده دارد.
با توجه به تمام موارد گفته شده، شاید این موضوع به ذهنتان برسد که با اعمال محدودیتهای گفته شده، دولت چین از نظر سرعت و امنیت اینترنت داخلی حرفهای زیادی را برای گفتن دارد، اما اینطور نیست و شما اشتباه فکر میکنید. در واقع اینترنتی که کارآمد نیست و دسترسی به اطلاعات را محدود میکند، یکی از موانع اصلی در برابر رشد اقتصادی خواهد بود. در حال حاضر کشور چین یکی از غیرقابل اعتمادترین اینترنتها را دارد و با توجه به این موضوع توانسته تا در رتبه 91 جهان از نظر سرعت بایستد.
این محدودیتهای اعمال شده حتی در قسمتهایی جلوی دسترسی شهروندان و دانشمندان این کشور به نوآوریهای علمی را هم گرفته است. پس از آنکه دولت چین بهصورتی گسترده دست به مسدودسازی VPNها در داخل این کشور زد، یک زیستشناس چینی مقالهای را با نام “چرا دانشمندان به اینترنت نیاز دارند؟” را منتشر کرد که در مدت زمان بسیار کوتاهی به محبوبیت بسیار زیادی دست یافت. این دانشمند در مقاله خود نوشت:
این موضوع بسیار مضحک است که یک کشور بخواهد تا این تعداد از دانشمندان را وادار کند تا حتی مدت کوتاهی از زندگی حرفهای خود را به تحقیق در مورد فناوریهایی برای دور زدن فناوری دیوار بزرگ و نصب و ارتقای مستمر هر نوعی از نرمافزار برای روترها، کامپیوترها، تبلتها و گوشیهای هوشمند، اختصاص دهند.
با این وجود، به نظر میرسد که دولت چین تمایل دارد تا هزینههای اقتصادی، علمی و همچنین آسیبهای احتمالی به اعتبار خود را اگر به معنای کنترل بیشتر بر اینترنت باشد، متحمل شود. برای جامعه بینالمللی، سیاست سایبری دولت چین نشاندهنده چیزی است که این کشور برای نظم جهانی که لیبرالها در نظر دارند و در آن ارزشهایی مانند آزادی بیان را در اولویت قرار میدهند، ارائه میکند. این موضوع همچنین منعکسکننده تناقض ذاتی در تلاشهای دولت مرکزی چین برای معرفی خود بهعنوان قهرمان جهانی شدن است، در حالی که بهطور همزمان از مدلی از حاکمیتبر اینترنت حمایت میکند و دنیای سایبری خود را به روی اطلاعات و سرمایهگذاری از خارج میبندد.
دیوار بزرگ چین در ابتدا برای از دسترس خارج کردن وبسایتهایی که برخلاف سیاستهای کلان دولت چین بود، ساخته شد، اما بعد از آن و با گسترش هرچه بیشتر اینترنت و از طرفی دیگر هم ارتقا فناوریهای به کار رفته در آن، تصمیم گرفتند تا امکان از دسترس خارج کردن VPNها، ارتباطات رمزنگاری شده و همینطور شبکه جهانی Tor را هم به آن اضافه کنند. یکی دیگر از کارهایی که دولت چین بهوسیله از Great Wall انجام میدهد، پایین آوردن سرعت دسترسی اینترنت جهانی است تا کاربران را متقاعد سازد که برای استفاده از پلتفرمهای خارجی مدنظرشان، به سمت سرویسهای مشابه داخلی بروند.
علاوهبر تمام موارد گفته شده، دولت چین با استفاده از Great Wall توانسته فضای مناسبی را برای شرکتهای داخلی اینترنتی خود فراهم آورد تا در سایه عدم دسترسی یا پایین آوردن سرعت اتصال به آنها، اقتصاد اینترنت داخلی چین را تحت تاثیر قرار دهند.
یکی از مکانیزمهای سانسوی دولت چین، آن است که بستههای TCP را برای پیدا کردن کلمات حساس یا کلیدی بررسی میکند و اگر در این بین متوجه آنها شود، دسترسی کاربران داخل این کشور به آنها بسته خواهد شد. در ادامه این مسیر هم اگر یک لینک برای همیشه مسدود شود، لینکهای دیگری هم که به آن وابسته هستند هم بسته خواهد شد.
Great Wall در گذشته توسط SIIO به عنوان بخشی از پروژه Golden Shield اداره میشد، اما به یکباره دولت چین تصمیم گرفت تا اداره آن را در سال 2013 از این سازمان بگیرد و به اداره فضای سایبری چین یا همان CAC واگذار کند. این نهاد را ما از قبل با ترجمه دکترین و سیاستهای حزب کمونیست چین در زمینه مشخصات فنی و اینترنت میشناسیم.
برخلاف اکثر کشورهای دنیا، در کشور چین ما شاهد مناطق خودمختار یا همان مناطق اداری ویژهای که با نام SAR میشناسیم، هستیم که تحت تاثیر این دیوار بزرگ چین قرار نمیگیرند. از مهمترین این مناطق میتوانیم به هنگکنگ، تایوان و ماکائو اشاره کنیم و اگر بخواهیم که بهصورتی خلاصه و از نمای بالا به دلایل عدم اعمال سیاستهای محدودیت اینترنت در این کشورها اشاره کنیم، باید بگوییم که این مناطق سیستمهای دولتی و قانونی خاص خود را تشکیل دادهاند و عملا بهصورتی خودمختار به کار خود ادامه میدهند و وابستگیشان به دولت مرکزی چین بسیار اندک است.
یکی از روشهای مورد استفاده در دیوار بزرگ چین جلوگیری از دسترسی انتخابی به محتوا است. دولت چین برای اینکه بتوانند چنین چیزی را پیادهسازی کند، بهصورتی گسترده از سختافزار تولید شده توسط شرکتهایی مانند سیسکو، هواوی و سمپتین استفاده میکند. البته باید به این موضوع هم اشاره کنیم که همه محتوایی که در اینترنت وجود دارد در دسته حساس قرار نمیگیرد و بسیاری از کاربران میتوانند که به محتوای نسبتا زیادی در اینترنت دسترسی داشته باشند. در واقع براساس تحقیقهای انجام شده توسط جدییا آر. کراندال، هدف اصلی پیادهسازی این روش مسدودسازی صددرصدی نیست، بلکه آنها قصد دارند که محتوایی که از نظر آنها مجرمانه است را علامتگذاری کنند تا دسترسی دیگر شهروندان به آن را مسدود کنند. در این روش از تاکتیکهای مختلفی استفاده میشود که در زیر ما بهصورتی خلاصه به تعدادی از موارد اشاره کردهایم
در دیتابیس دیوار بزرگ چین فهرستی از بازهای از آدرسهای IP وجود دارد که بهصورتی خودکار حذف میشوند. به این روش شبکه سیاهچالهای میگویند. بهدلیل پیچیدگی موجود در نگهداری یک فهرست از شبکههای ممنوعه بزرگ و بهروز با IPهای پویا، معمولا از این تاکتیک بهعنوان آخرین راهحل استفاده میشود و سایر روشهای مسدودسازی، مانند فیلتر کردن براساس QoS، اولویت دارند.
بخشی از دیوار بزرگ چین از سرورهای DNS فریبدهنده و ربایندگان DNS ساخته شده است که آدرسهای IP نادرست را در اختیار شهروندان این کشور قرار میدهد. در حال حاضر بهنظر میرسد که دولت چین با استفاده از سانسور مبتنیبر کلمات این کار را انجام میدهد.
برخلاف تصویر رایجی که در حال حاضر وجود دارد، DNSهای خارجی مانند چیزی که شرکت گوگل ارائه میدهد، بهدرستی در داخل چین کار میکنند، اما با این حال این سرورهای DNS گفته شده نیز در معرض ربوده شدن محتوا یا همان Spoofing قرار دارند، چرا که اتصالات آنها رمزگذاری شده نیستند. در این روش گفته شده جستجوهای انجام شده با استفاده از DNS جایی مثل گوگل به سرورهای مورد نظر این شرکت میرسد، اما اگر درخواست ارسال شده با کلمههای کلیدی منوعه مطابقت داشته باشد، دیوار بزرگ چین قبل از رسیدن پاسخ قانونی و درست، یک پاسخ DNS جعلی را در اختیار سرور قرار میدهد.
روشهایی که اکنون مردم با استفاده از آنها این روش را دور میزنند شامل اصلاح فایلهای هاستها، تایپ آدرس IP بهجای نام دامنه در مرورگرهای وب یا استفاده از DNS از طریق TLS/HTTPS است.
دیوار بزرگ چین از پروکسیهای شفافی ساخته شده است که ترافیک صفحات وب را بهصورتی کاملا دقیق و بدون نقص فیلتر میکند. این پروکسیها URLهای درخواستی و محتوای آن صفحه وب برای درخواستهای HTTP یا Server Name Indication برای درخواستهای HTTPS را برای آن دسته از کلمات کلیدی ممنوعه بررسی میکنند.
درست مانند انجام فیلتر با استفاده از DNS، این روش هم مبتنیبر کلمات کلیدی است. Server Name Indication میتواند برای دور زدن این روش فیلتر مورد استفاده قرارگیرد. در حال حاضر این مورد توسط شرکت IETF در دست توسعه است و بهعنوان یک گزینه بسیار کارآمد بهوسیله فایرفاکس ارائه میشود.
تقریبا از سال 2012 بود که دیوار بزرگ چین این توانایی را بهدست آورد که با استفاده از بازرسی عمیقتر بستههای شبکهای، کاربران را براساس رفتار ترافیکی اینترنت آنها یادگیری، فیلتر و مسدود کند. این روش در ابتدا برای مسدود کردن VPNها توسعه داده شد و برای تبدیل شدن به بخشی از سیستم فیلترینگ استاندارد دیوار بزرگ گسترش یافت. این روش با انتقال تمام ترافیک شبکه به یک واحد تجزیه و تحلیل اختصاصی کار میکند که پس از انجام این فرایند امتیازی را برای هرکدام از IPهای مقصد براساس میزان مشکوک بودن اتصال آنها ارائه میدهد.
پس از انجام تمام فرایندهای گفته شده و اختصاص امتیاز کافی به هرکدام از IPها، از این امتیاز برای تعیین نرخ از دست دادن بستههای شبکهای مورد استفاده قرار میگیرد که توسط روترهای دیوار بزرگ چین پیادهسازی میشود و منجربه کاهش سرعت اتصال در سمت کاربر میشود. هدفا این روش کاهش سرعت ترافیک به حدی است که زمان درخواست در سمت کاربر به اتمام برسد، بنابراین بهصورتی موثر در مسدود کردن کلی سرویس مورد نظر موفق خواهد شد.
بسیار از کارشناسان اعتقاد دارند که دولت چین از چیزهای جانبی مانند هدرهای فرایند handshaking و اندازه بستههای شبکهای برای تخمین میزان مشکوک بودن یک اتصال استفاده میکند. همچنین این تاکتیک قادر به تشخیص دادن پروتکلهای ترافیکی مانند تونل زدن با استفاده از SSH، پروتکلهای VPN یا حتی Tor است.
در حال حاضر تنها روش دور زدن چنین روش فیلترینگی آن است که نرمافزارها به یک سرور مرکزی متصل نشوند و به سمت پیادهسازی روشهای اتصالی که از نظر دیوار بزرگ چین ایراد ندارند، بروند.
یکی از تاکتیکهایی که در فناوری دیوار بزرگ چین مورد استفاده قرار میگیرد، خاتمه دادن خودسرانه به انتقالات TCP با استفاده از جعل بسته است. بهصورت کلی مسدود کردن با استفاده از یک حمله بازنشانی TCP مورد استفاده قرار میگیرد. در این فرایند نه درخواستهای TCP و نه پاسخهای TCP مسدود میشوند، بلکه یک بسته مخرب TCP RST را به فرستنده ارسال و پایان اتصال را برای او شبیهسازی میکند.
در حال حاضر بهنظر میرسد که بازنشانی TCP از زیرساختی میآید که با روترهای فیلترکننده QoS بهاشتراک گذاشته شدهاند. در واقع این ساختار است که زیرساختهای مربوط به سیستم امتیازدهی را بهروزرسانی میکند و اگر اتصال TCP قبلی فیلتر شود، تلاشهای آینده برای اتصال از هر دو طرف نیز ممکن است که برای مدت زمان کوتاهی مسدو شود.
یک روش برای دور زدن کارآمد نادیده گرفتن بستههای بازنشان ارسال شده توسط دیوار بزرگ چین است. در حال حاضر یک پچ از سوی شرکت FreeBSD برای این منظور در دست توسعه قرار دارد.
در حال حاضر بسیاری از آدرسهای سایتها در جمهوری خلق چین تحت سیاستهای سانسور اینترنتی این کشور مسدود شدهاند. در واقع دولت این کشور در حال حاضر از دسترسی کاربران خود به وبسایتهایی خاص از داخل کشور جلوگیری میکند.
لیستی که در زیر مشاهده خواهید کرد از قابلتوجهترین وبسایتهای مسدود شده در این کشور هستند. البته مانند چیزیی که در بالاتر هم به آن اشاره کردیم، سیستم فیلترینگ گفته شده روی جمهوریهای خودمختار کشور چین لحاظ نمیشود.
خوبه