دانلود اپلیکیشن اندروید

معرفی نامه | مرگ ۱۰ شخصیت از بازی‌های ویدیویی که بازیکنان را ناراحت کرد

معرفی نامه | مرگ ۱۰ شخصیت از بازی‌های ویدیویی که بازیکنان را ناراحت کرد

صراحتاً باید گفت که برای ما در صنعت بازی‌های ویدیویی لحظات به سرعت سپری می‌شوند و در این بین ما بیشتر از پیش با شخصیت‌های دوست‌ داشتنی مختلفی اخت می‌گیریم که فکر می‌کنیم زندگی‌ آن‌ها ابدی است؛ اما در حقیقت خیلی از بازی‌های منتشر شده از این قاعده پشتیبانی نمی‌کنند و به راحتی تبدیل به کابوس بدترین عنوان تجربه شده برای ما می‌شوند. مشکل اصلاً محتوای آن بازی‌ها نیست، اما آن‌ عناوین عشق و وابستگی ما نسبت به یک شخصیت را با نشان دادن مرگشان از ما گرفتند. به همین علت در معرفی نامه پیش‌رو از وب سایت کاروتک به معرفی ۱۰ شخصیت دوست داشتنی‌ای می‌پردازیم که بازیکنان با مرگ آن‌ها حسابی ناراحت شده‌اند. برای مطالعه ادامه مقاله با ما همراه باشید.

این حق هر بازیکنی است که یک وسعت دیدی نسبت به شخصیت‌هایی که با آن‌ها روبه‌رو می‌شوند را داشته باشند. هر کدام از شخصیت‌هایی که ما آن‌ها را در ابتدای تجربه هر بازی مشاهده می‌کنیم، از یک جایی با سختی‌های مختلف در دنیاهای متفاوت آمده‌اند تا با روایت زمان حال زندگیشان، ما را برای مدتی سرگرم کنند. برای ما بازیکنان، تکمیل کردن سفر این شخصیت‌ها بیشتر از چند ساعت زمان نمی‌برد، اما برای آن‌ شخصیت‌ها که بخواهند خودشان، سفرشان و روایت‌هایشان را برای ما بیان کنند، حداقل چندین سال به طول می‌انجامد.

این سفر چندساعته برای ما و چندساله ( در اکثر مواقع) برای آن‌‌ها، باعث ایجاد وابستگی‌ای می‌شود که شرح و بسط دادنش اصلاً راحت نیست. همه ما عاشق برخی از شخصیت‌های صنعت بازی‌های ویدیویی بوده‌ایم و هستیم که بعضی از آن‌‌ها را از دست داده و برخی دیگر هم یا بازنشست شده‌اند، یا حداقل خیالمان راحت است که به این سادگی‌ها کشته نخواهند شد. در این بین اما محبوبیت ذاتی فقط برای شخصیت‌های آنتاگونیست (اصلی) نیست، بلکه من خودم بشخصه در سری بازی‌های بتمن عاشق شخصیت جوکر بوده‌ام و در برخی از موارد ارتباط وابستگی خوبی با شخصیت‌های پروتاگونیست (منفی) برقرار کرده‌ام که از مرگ آن‌ها که اتفاقاً به دست خودم هم رقم خورد، ناراحت شده‌ام.

به هر حال شخصیت‌هایی که ما در طول بازی‌های مختلف مشاهده می‌کنیم، بسته به سناریونویسی استودیوهای سازنده برای این شخصیت‌ها، ارتباط محکم یا ساده‌ای با ما برقرار می‌کنند. همانطور که گفته‌ام، تا امروز خیلی از شخصیت‌های دوست داشتنی‌ای که روزی ابرقهرمان و الگوی زندگی ما بوده‌اند، حالا به یادها و خاطراتی پیوسته‌اند که هربار اسمی از آن‌ها می‌شونیم، برای مدتی اعصابمان برای مرگ بعضاً غیرمنطقیشان خرد می‌شود. به همین علت در معرفی نامه پیش رو که به مطالعه‌اش می‌پردازید، به سراغ ۱۰ شخصیت از صنعت بازی‌های ویدیویی رفته‌ایم که هر بازیکنی با مرگ آن ناراحت و شوکه شده است. پس طبق روال سابق مقالات کاروتک، برای مطالعه ادامه مقاله خط زیر را دنبال کنید.

لطفاً توجه داشته باشید که این فهرست شامل اسپویل‌ها (لو رفتن داستان یا جریانی اصلی) از عناوین: The Last of Us Part 2، Red Dead Redemption 2، Batman: Arkham Knight، Ori and The Will of The Wisps، Horizon Forbidden West،  Ghost of Tsushima، Marvel’s Spider-Man، Marvel’s Spider-Man: Miles Morales و Persona 5 می‌شود. پس اگر پیش‌تر به تجربه هر یک از این عناوین نپرداخته‌اید و قصد دارید در آینده به تجربه آن‌ها مشغول شوید، همین حالا این مقاله را ببندید و سایر مقالات وب سایت کاروتک را از صفحه اصلی مطالعه کنید.

 

معرفی نامه شماره ۱ | شخصیت Joel از بازی The Last of Us Part 2

 

 

 

 

بر کسی پوشیده نیست که مرگ غافلگیرکننده جوئل میلر (Joel Miller) به راحتی یکی از دلخراش‌ترین صحنه‌هایی بود که در نسل هشتم صنعت بازی‌های ویدیویی مشاهده‌اش کرده‌ایم. سکناس مرگ او آنقدر سنگین بود که طرفداران با تماشای آن به دو دسته مجزا تقسیم شده‌اند. با اینکه جول در ابتدایی‌ترین ساعات بازی The Last of Us Part 2 رقم خورد و ما حتی فرصت این را نداشتیم که به جزء اسب سواری ابتدایی مأموریت، با او در صحنه‌های دیگر به نبرد و مبارزه بپردازیم؛ اما در طول داستان نسخه اول این مجموعه برای همه ما محرز شد که جوئل به عنوان یک انسان قاچاقچی بی‌رحم چگونه به یک پدری مهربان برای الی (Ellie) تبدیل شد.

عاقبت مرگ تلخ جوئل با فاصله افتادن بین روابط پدر و دختری جوئل و الی آغاز شد و همانطور که مشاهده کرده‌اید، الی آخرین لحظات ارزشمند خودش را در کنار پدر معنوی‌اش به گونه‌ای سپری کرد که شخصیت ابی (Abby) درحال شکنجه کردن جوئل بود و سپس با قتل بی‌رحمانه‌ای که مشاهده کرده‌ایم، صفحه ارتباط با زندگی هم برای الی هم برای ما مدتی با زندگیمان قطع شد. خیلی از ما با دیدن این صحنه برای اولین بار گریه کردیم، سکوت معنا داری کردیم، کنسول‌ بازیمان را خاموش کردیم و از نیل دراکمن (Neil Druckmann) و استودیوی ناتی داگ (Naughty Dog) بابت خلق این صحنه‌ متنفر شده‌ایم.

موضوعی که برای ما سخت‌تر از دیدن مرگ جوئل در این بازی بود، آن است که در تمام مدت آن سکانس الی با آنکه دست و بالش بسته بود، اما در مقابل دیدگان جوئل فریادهای خستگی ناپذیری را می‌زد و حتی با التماس هم چیزی درست نشد. عاقبت تقلاهای بی‌مورد او هیچ فایده‌ای نداشت و حتی جوئل که با بدن نیمه جانش آخرین نگاهش را به سمت دختر دوست‌داشتنی‌اش روانه می‌کند، برخلاف گذشته جان انجام دادن کاری را ندارد و با برخورد چوب گلف به سرش، از زندگی همه ما خارج می‌شود. این سکانس یک صحنه قدرتمند است که در ادامه وحشیانه بودن فضای پسا‌ آخرالزمانی The Last of Us را به ما نشان می‌دهد.

معرفی نامه شماره ۲ | شخصیت Arthur Morgan ( آرتور مورگان) از بازی Red Dead Redemption 2

 

 

 

 

مرگ آرتور مورگان (Arthur Morgan) در بازی Red Dead Redemption 2 یکی از هیجان‌انگیزترین مرگ‌هایی بود که در طول بازی‌های اخیر در یک دهه گذشته مشاهده‌اش کرده‌ایم. در زمان معرفی بازی یادشده و ارائه اطلاعات رسمی از سوی استودیو راکستار گیمز (Rockstar Games) مبنی بر اینکه شخصیت اصلی این بازی شخصی به اسم آرتور مورگان است، خیلی از بازیکنان بابت حذف جان مارستون (John Marston) انتقاد کرده‌اند و نتوانسته‌اند این تغییر جایگاهی را بپذیرند؛ اما وقتی که بازی منتشر شد و بازیکنان با شخصیت آرتور بیشتر و بیشتر آشنا شده‌اند، این موضوع طبیعی خواهد بود که محبوبیت جان مارستون با این شخصیت هم عوض شود.

آرتور مردی با غرورتر، جذبه‌ای سنگین‌تر و البته رهبری بی‌بدیل‌تری نسبت به جان مارستون دارد و همین امر کم کم به بازیکنان القاء می‌کند که باید از آرتور همانند سایر اعضای کمپ داچ وندر لیند (Dutch Van Der Linde) پیروی کنند؛ اما این اجبار به هیچ وجه نتوانست ما را به شخصیت آرتور نزدیک کند، بلکه روایتی که او از زندگی‌اش برای بازیکنان در طول بازی بیان می‌کند، باعث می‌شود تا کم کم بفهمیم که چرا الان با آرتوری خشن و متعهد نسبت به خود شخصیت داچ وندر لیند به تجربه بازی می‌پردازیم.

در ابتدایی‌ترین لحظات بازی این موضوع به طور ملموس مشاهده می‌شود که آرتور مورگان الان دست راست داچ بوده و هرکاری می‌کند تا باند وندر لیند در کنار یکدیگر به صورت متحد باقی بماند؛ ولی از نیمه دوم بخش داستانی ورق برمی‌گردد و با «نقشه‌»های داچ وندر لیند که اعضا را یکی پس از دیگری از بین می‌برد، آرتور متوجه می‌شود که این نقشه‌های داچ اصلاً عملی و به صلاح هیچ یک از اعضاء نیست و از طرفی هم با نفوذ فردی به اسم مایکا (Micha)، او جایگاه بالای خودش را در نزد داچ از دست می‌دهد.

متأسفانه در یکی از باج‌گیری‌هایی که آرتور از شخصی که بدهی‌ای به کمپ داچ داشت، او مبتلا به مرض لاعلاج سل می‌شود و همین موضوع در طول بازی روی رفتارها و حتی قوای جسمی آرتور تأثیر منفی می‌گذارد و به مرور زمان وضعیت‌اش بدتر از گذشته می‌شود. وقتی که آرتور از نوع بیماری خودش با مراجعه به دکتر شهر سینت دنیس ( Saint Denis) مطلع می‌شود و می‌فهمد که هیچ راهی برای نجات زندگی‌اش ندارد، تصمیم می‌گیرد تا زندگی اعضای باند وندر لیند را از بند اسارت مایکا و داچ آزاد کند و البته تا حد بسیار زیادی هم موفق می‌شود.

بعد از اینکه بازیکنان با کمک آرتور یکی پس از دیگری مردها و زن‌های این باند را از دست داچ و تیم‌اش نجات می‌دهد؛ آخرین مأموریت هم نجات دادن خانواده جان مارستون است و بعد از آن آرتور باید جان را به سمت آینده‌ای به دور از هرگونه مناقشه راهی کند. در انتهای راه تصمیم با بازیکن است که در کجا به مرگ آرتور مورگان پایان‌دهند، اما موضوع فداکاری و تغییر بعد شخصیتی و همچنین همراه کردن بازیکنان به سمت خوبی و تلاش برای نجات دادن زندگی افرادی که روزی از آرتور حساب می‌برده‌اند باعث شد تا ما در طول داستان طولانی‌ای که تجربه کرده‌ایم، به معنای واقعی کلمه عاشق او شویم و بابت مرگ آرام بخش‌اش (البته اگر مسیر را درست رفته باشید) حسابی ناراحت شویم. من حدس می‌زنم که در نهایت آرتور موفق شد تا رستگاری خودش را به دست آورد.

معرفی نامه شماره ۳ | شخصیت Baldur (بالدور) در بازی God of War 2018

 

 

 

 

انتشار نسخه جدید سری بازی God of War با شکل و شمایل تازه‌اش یک سواری هیجان‌انگیز برای بازیکنان بود که حالا باید هدایت کریتوس پیر و پخته را برعهده می‌گرفتند و از طرفی هم مردی که روزی خدایان اساطیری را شکنجه و کشته بود و به هیچ بشری رحمی نداشت، حالا تبدیل به فردی آرام شده که به دنبال دفن خاکستر همسرش در جایی از کوه‌ «غول»ها باشد. در این مسیر متفاوت نسبت به گذشته، علاوه بر اینکه کریتوس باید مراقب فرزند جوانش یعنی آترئوس (Atreus) باشد، می‌خواهد که سبک نبرد و بقاء را به این جوان جنگجو یاد بدهد که البته فشار و سختی مسیر برای دفن خاکستر، از آترئوس جوان چالاک و بی‌بدیل درست همانند پدرش می‌سازد.

در این بین اما از همان لحظات ابتدایی بازی با شخصیتی روبه‌رو می‌شویم که خودش را بالدور (Baldur) معرفی می‌کند و با اینکه در طول داستان بارها از رفتار این فرد عصبانی شده‌ایم و با نفرت به دنبال کشتن‌اش گشتیم، اما مرگ این باس فایت نهایی می‌تواند به عنوان یکی از سکانس‌های تأثیرگذار روی بازیکنان شناخته شود. همانطور که احتمالاً متوجه شده بوده‌اید، نفرین یا طلسم فریا (Freya) باعث شد تا فرزندش به توانایی مجهز باشد که هم در مقابل درد و جرح حسی نداشته باشد و هم اینکه زندگی فانی‌ای را تجربه کند. عملاً راهی برای کشتن بالدور وجود نداشت و با هر ضربه و شکستن گردن و موارد دیگر، او دوباره در جایی دیگر سر راهتان سبز می‌شد.

از دیدگاه ما این توانایی باید خیلی جالب باشد، اما بالدور به خاطر زندگی مسخره‌ای که فریا به او هدیه داده بود به مرز جنون می‌رسد و سعی می‌کند در سکناسی با دستان خالی مادرش را خفه کند، اما در نهایت زندگی برای او اصلاً جالب نیست و به هر حال بعد از فرو رفتن تیر زهرآلود در دست بالدور که توانست طلسم فانی بودن او را بشکند، آترئوس و کریتوس با همکاری یکدیگر به زندگی یکنواخت بالدور پایان می‌دهند. این موضوع یک چرخش داستانی جالب درمورد اساطیر نورس است که البته با فراز و نشیب‌هایی که در طول بازی داشت، نتیجه هم به خوبی برای کریتوس و آتروئوس و به بدی برای بالدور و فریا رقم خورد.

معرفی نامه شماره ۴ | شخصیت Poison Ivy (پویزن آیوی) از بازی Batman: Arkham Knight

 

 

 

 

یکی از نمادی‌ترین شخصیت‌های گالری Rogues Gotham، قطعاً شخصیت پویزن آیوی (Poison Ivy) است که حضورش در بازی Batman Arkham Knight تا به امروز به عنوان یکی از دلخراش‌ترین صحنه‌هایی بود که در ذهن مخاطبان باقی مانده و اکثر مخاطبان او را قهرمان خاموش شهر گاتهام در بازی یادشده می‌دانند. داستان مرگ او از این قرار است که بتمن (Batman) و پویزن آیوی تصمیم می‌گیرند تا جلوی نقشه‌های ویران‌کننده مترسک (Scarecrow) را به هر قیمتی که هست بگیرند؛ اما ناگهان اتفاقی در شهر گاتهام رخ می‌دهد.

مترسک که از قدرت بتمن و همراهان او مطلع شده، تصمیم می‌گیرد که گاز سمی‌ای در کل شهر پخش کند و این گاز سمی باعث از بین رفتن بسیاری از موجودات و از کار افتادن برخی از وسایل درون شهری می‌شود. در حقیقت پروسه انتشار گاز برای به کنترل درآوردن سطح زمین شهر گاتهام بوده و بعد از عملی شدن نقشه، بیشتر مکان‌ها توسط افراد تحت هدایت آرکهام نایت (Arkham Knight) تصرف می‌شود و در این صورت بتمن راهی برای پرواز کردن در فراز آسمان و جابه‌جایی از آن طریق ندارد.

همانطور که احتمالاً مستحضر هستید، پویزن آیوی علاقه‌مندن به گل و گیاهانی است که در شهر گاتهام وجود دارد و از قضا قدرتش را از برقراری ارتباط بین آن‌ها می‌گیرد. به همین علت، بعد از گذشت مدتی از زمان شیوع گاز سمی، تمام درختان و گیاهان موجود کم کم از بین می‌روند و در این بین پویزن نمی‌تواند شاهد مرگ آن‌ها باشد. به همین خاطر در ادامه او تصمیم می‌گیرد تا جان خودش را فدا کرده و با الحاق جسم خود به درخت بزرگ گاتهام و جان بخشیدن به اتمام گیاهان باعث تصفیه هوای سمی شهر شود تا حتی در این راه کمی کمک به بتمن کرده و او را در ادامه راهش همراهی کند. مرگ پویزن آیوی به این شکل یکی از قدرتمندترین سکانس‌هایی است که در طول بازی‌ها مشاهده می‌کنید و همین موضوع به ما یادآوری می‌کند که چگونه یک ویلین (شخصیت منفی) می‌تواند حس انسانیت داشته باشد و همه چیز را به نفع عامه مردم تغییر دهد.

معرفی نامه شماره ۵ |شخصیت Jin’s Horse (اسب جین) در بازی Ghost of Tsushima

 

 

 

 

قطعاً بازی Ghost of Tsushima یکی از زیبا‌ترین بازی‌های جهان بازی‌ است که در دوره حمله مغول‌ها به جزیره‌ای سوشیما در ژاپن اتفاق می‌‌افتد. در طول سال‌های اخیر، سازندگان متعددی سعی کرده‌اند که داستانی را بر مبنای وقایع تاریخی ژاپن و آسیای دور بسازند و آن را در بازی‌های ویدویی پیاده‌سازی کنند۷ اما در اصل بهترین محصول خلق شده تا این لحظه قطعاً آخرین ساخته استودیوی ساکر پانچ (Sucker Punch) است که به‌شدّت مورد تحسین هواداران و منتقدان قرار گرفت.

بدون شک یکی از جایگاه‌های معرفی نامه پیش‌رو به مرگ یکی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌هایی که بدون حرف زدن در دل مخاطبان جا بازکرد، تقدیم می‌شود. همه شما زمانی که به تجربه بازی Ghost of Tsushima پرداخته بوده‌اید، در ابتدایی‌ترین مراحل برای فرار از دست مغول‌ها باید یک اسب قابل اعتماد در استطبل یکی از خانه‌های روستایی پیدا می‌کرده‌اید که شما را به صورت خستگی ناپذیر از بین رودخانه‌ها، کوه‌ها، دشت‌ها ، شهر‌ها و مناطق وسیعی رد می‌کرد.

هر بازیکن بر اساس اطلاعاتی که بازی در اختیارشان قرار می‌داد، یک نام برای این حیوان نجیب انتخاب می‌کرد و بعد از آن داستان اصلی را دوش به دوش یکدگیر برای ما روایت می‌کرده‌اند. در طول سفری که جین ساکای ( Jin Sakai) برای نجات جزیره سوشیما داشت،‌ همه ما شاهد بوده‌ایم که همیشه یک رابطه عاطفی بین او و اسبش برقرار است و حتی در بعضی از صحنه‌ها مشاهده کرده بوده‌ایم که هر دوی آن‌ها در آغوش یکدیگر مشغول استراحت بوده‌اند.

داستان بازی در میانه‌های راه عوض می‌شود و با مخالفت‌هایی که جین با عموی خود یعنی لورد شیمورا (Lord Shimura) داشت، پادشاه جزیره تصمیم به تبعید برادرزاده خودش که روزی نقش پسرش را داشت و حالا در مقابل او ایستاده بود، کرد تا ما شاهد تماشای یکی از تلخ‌ترین خاطرات به یادمانده از بازی Ghost of Tsushiam باشیم. در میانه‌های راه تیری به اسب جین اصابت می‌کند، اما او اراده خودش را برای انتقال صحیح و سالم جین عزم کرده و تا جایی که توانش به او اجازه می‌دهد، جین را به منطقه‌ای امن می‌رساند؛ اما زمان کاملاً بی رحم است و در طول مسیر اسب جین دیگر توانایی راه رفتن روی پاهای خودش ندارد و از حال می‌رود. خاکسپاری این اسب دوست‌داشتنی توسط جین در مقابل جسد در حال سوختن سربازان سوشیما، صحنه‌ای فوق‌العاده را برای مخاطبان رقم زد که شاید از نگاه تیم توسعه‌دهنده و اکثر بازیکنان، چنین سکانسی هیچ وقت تبدیل به یکی از غم‌انگیزترین صحنه‌های از دست دادن شخصیت‌ها نمی‌شد.

معرفی نامه شماره ۶ | شخصیت Aunt May (عمه مِی) در بازی Marvel’s Spider-Man

 

 

 

 

از بین تمام عمه‌هایی که در طول بازی‌های مختلف از صنعت بازی‌های ویدیویی مشاهده کرده‌ایم، به نظر من عمه مِی (Aunt May) در صدر جدول عمه‌ها وجود دارد. چه در حوزه فیلم‌های سینمایی یا چه در سری بازی‌های Marvel’s Spider-Man، عمه می یکی از دلسوزترین و فداکارترین شخصیت‌هایی است که مشاهده می‌شود. چه در زمان بازی توبی مگوایر (Tobey Maguire) در سه گانه فیلم اسپایدرمن که در نسخه دوم عمه می توسط دکتر اختاپوس شکار شد تا مردعنکبوتی عذاب بکشد و به سمت نبرد با او برود، و چه در نسخه آخر مجموعه که… تمایلی به اسپویل ندارم.

این عمه حتی از بازی‌های ویدیویی هم شانس نیاورده و در بازی Marvel’s Spider-Man هم باید حواسش به مردعنکبوتی محبوب ما در خارج از لباس ابرقهرمانی‌اش باشد. اگر به تجربه این بازی پرداخته باشید، حتماً به خاطر دارید که دکتر اختاپوس برای به دام انداختن مردعنکبوتی گاز «نفس شیطان» یا Devil’s Breath را در سطح شهر پخش کرد. در این بین، عمه می یکی از افرادی است که به واسطه تنفس این گاز ضعیف شده و در بیمارستان بستری شده است.

در این بین مردعکنبوتی در نگاه تماشایی میلیون‌ها بازیکن وارد بیمارستان می‌شود تا عمه می را پیدا کند و درست زمانی که او را پیدا می‌کند، صحنه‌های احساسی با جو کاملاً سنگین رقم می‌خورد. عمه می که می‌داند کار تمام شدنی‌ است، اما ماسک اکسیژنش را پایین می‌کشد و صحبت‌های متعددی با پیتر انجام می‌دهد. در نهایت پیتر دو انتخاب اساسی پیش روی خودش می‌بینید که یا باید عمه می را به واسطه پادزهری که در دست دارد نجات دهد و بیخیال مردم شهر شود، یا اینکه می را فدای مردم شهر کرده و آن‌ها را نجات دهد که با توجه به این موضوع که پیتر پارکر حالا یک قهرمان مردمی و ملی شناخته می‌شود، راهی جز انتخاب مسیر دوم ندارد.

این مسیری که پیتر انتخاب کرده بود، اصلاً مسیر آسانی نیست؛ اما برای یک ابرقهرمان گزینه‌‌ای مهم‌تر از حفظ امنیت و جان مردمان شهر وجود ندارد. در این صحنه، پیتر وقتی متوجه می‌شود که تنها عضو باقی‌مانده از خانواده‌اش را نمی‌تواند نجات دهد، اشک‌هایش بر گونه‌های مشت خورده‌اش سرازیر می‌شود و عمه می را به سمت عمو بِن رهسپاری می‌کند. همه این موضوع‌ها به دلیل مسئولیت‌های بزرگ‌تری است که پیتر پارکر برعهده‌اش دارد و تا آخر عمرش، زمانی که در مقام مردعنکبوتی به فعالیت خودش ادامه می‌دهد، با او همراه خواهد بود.

معرفی نامه شماره ۷ | شخصیت راست (Rost) از بازی Horizon: Zero Dawn

 

 

 

 

در بازی اول از مجموعه Horizon که همه ما آن را با پسوند Zero Dawn می‌شناسیم، در ابتدایی‌ترین لحظات متوجه می‌شویم که شخصیت راست (Rost)، یک نورای رانده شده به شخصیت پدری فوق‌العاده برای قهرمان اصلی بازی ما یعنی آلوی ( Aloy) تبدیل می‌شود که توسط این دختر توسط Matriarchs عالی‌مقام قبیله به او تحویل داده شده است. راست زمان زیادی را صرف پرورش و آموزش آلوی صرف کرد تا او تبدیل‌ به جنگجوی همه فن حریفی شود که به این راحتی‌ها در مقابل شکست سر تعظیم فرود نیاورد و هدف او هم تعلیم آلوی برای قبولی در The Proving بود.

درست همانطور که آلوی آزمایشات و مصیبت‌های تمرین را یکی پس از دیگری سپری کرد تا به چنین موفقیتی برسد، تمام شرکت‌کنندگان توسط Shadow Carja مورد حمله قرار می‌گیرند. در این بین هم آلوی به اندازه کافی قوی نیست که بخواهد خودش در مقابل Shadow Carja ببیند و با مبارزه علیه او دوام بیاورد؛ بنابراین وقتی که آلوی لحظه به لحظه به زمان مرگ نزدیک‌تر می‌شد و همه چیز را برای خودش تمام شده می‌دید، راست به یکباره ظاهر می‌شود و به کمک دخترش می‌شتابد.

بعد از تماشای یک نبرد طولانی و دیوانه‌وار بین راست و رهبر کارجا، راست با یک ضربه چاقو مرگبار مورد اصابت قرار می‌گیرد. او که هنوز مقداری جان در بدن دارد، خودش را به آلوی مات و مبهوت می‌رساند تا دخترش را از کنار صخره‌ای که قرار است به زودی منفجر کند، به دورترین نقطه پرت کند و البته با اینکار جان خودش را در جهت حفظ و نجات جان فرزندش از دست بدهد.

معرفی نامه شماره ۸ | شخصیت شریک (Shriek) از بازی Ori and The Will of the Wisps

 

 

 

 

بازی Ori and The Will of the Wisps متعلق به استودیوی افسانه‌ای مون (Moon Studio) است که در آن بازی یاد می‌گیرید چگونه با همه همدل، یکپارچه و یکصدا باشید. شخصیت شریک (Shriek)، همان آنتاگونیست یا شخصیت اصلی بازی، یک عنکبوتی است که به واسطه فعل و انفعالاتی با بدن تغییر شکل یافته زندگی می‌کند که البته این موضوع به دوران کودکی آسیب زایش باز می‌گردد؛ چرا که در آنجا بیشتری ناهنجاری‌هایش را تجربه کرده و به عنوان یک کودک، آسیب‌های معتدد مانع از رشد کامل او شده است.

به این ترتیب، او از همه کسانی که به The Light. متصل بوده‌اند، متنفر شد که در ادامه برای ما با نام متفاوت ORI معنا پیدا کرد. در طول بازی ما در مورد گذشته آشفته شریک پس از مبارزه با باس فایت مواردی را می‌آموزیم که البته بیشتر صحنه‌ها بعد از مرگ احساسی او برای ما مهم‌تر از حالت عادی جلوه می‌کرده‌اند.

معرفی نامه شماره ۹ | شخصیت فین (Phin) از بازی Marvel’s Spider-Man: Miles Morales

 

 

 

 

دنباله بازی Marvel’s Spider-Man 2018 که با پسوند Miles Morales شناخته می‌شود، شاید یکی از گسترده‌ترین بازی‌های دنباله‌دار برای مجموعه یادشده نباشد، اما مطمئناً شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی و در نتیجه موارد تأثیرگذارتر بهبودیافته‌تری نسبت به نسخه اول دارد که کمی‌ پیش‌تر هم راجع‌به عمه مِی در بازی Marvel’s Spider-Man 2018 صحبت کرده‌ایم. آناگونیست یا شخصیت منفی اصلی بازی کسی است که خودش را The Tinkerer معرفی می‌کند، اما در حقیقت وقتی به هویت اصلی او پی می‌بریم، متوجه می‌شویم که اسم اصلی او فین (Phin) بوده که در دوران کودکی‌اش از دوستان صمیمی مایلز مورالس (Miles Morales)، شخصیت اصلی و مثبت بازی، بوده است.

بعد از مرگ برادرش، فین کینه شخصی‌ای نسبت به Roxxon Energy پیدا می‌کند و همه تلاشش را برای نابودی آن انجام می‌دهد. در پایان بازی، زمانی که مایلز در خطر مرگ وجود داشت، او خودش را قربانی می‌کند تا مایلز در پایان با یک نجات دوستانه کار خودش را به اتمام برساند، اما این چرخه نفرت بار زمانه باعث شد تا اسپایدرمن دوست دوران کودکی و فردی قابل اعتماد را که در این مدت از هویت او بی‌خبر بوده، به یکباره از دست بدهد.

معرفی نامه شماره ۱۰ | شخصیت آگرو (Agro) از بازی Shadow of the Colossus

فومیتو اوئدا (Fumito Ueda) استاد مینیمالیسم است و برای ما شگفت آور بود که ببینیم چگونه بازی‌های او همواره در سطح احساسی و با ارائه دیالوگ‌های مختلف و پیچش‌های داستانی خاص درگیر می‌شود. بازی Shadow of the Colossus نمونه‌ای عالی از این موضوع خواهد بود که با مرگ آگرو (Agro) که مسلماً یکی از افسرده‌کننده‌ترین نقاطی خواهد بود که در طول خط اصلی داستانی پیدا می‌کنید ( که واقعاً حتی نمونه‌اش را در جای دیگر از صعنت بازی‌های ویدیویی هم پیدا نمی‌کنید)

بعد از گذراندن زمان زیادی از مبارزه برای نامود کرد غول کولوسی (Giant Colossi)، در این مرکز پادشاهی فراموش شده، اگروه به مرگ نا به هنگام خودش سقوط می‌کند؛ درحالی‌که تا آخرین لحظه مطمئن می‌شود که بازیکنان را به سمت دیگری هول بدهد تا آن‌ها بتوانند تلاشی در جهت حفظ جان شاهزاده بانو انجام دهند.

بله! هرکدام از این مرگ‌ها که به شرح آن‌ها پرداختیم، از غم‌انگیزترین، تلخ‌ترین و اسفناک‌ترین سکانس‌هایی بود که در طول بازی‌های ویدیویی تماشایشان کرده‌ایم. البته همه این ۱۰ شخصیت معرفی شده در مقاله ما، تنها افرادی نیستند که جان خودشان را در جهت شخصی یا چیزی داده‌اند، بلکه افراد دیگری هم وجود داشتند که جای خالی آن‌ها در لیست ما مشاهده می‌شود. به عنوان مثال در سری بازی‌های Call of Duty، مرگ شخصیت‌هایی چون گوست (Ghost) و سواپ (Soap) هم می‌توانست جایگاهی در این معرفی نامه داشته باشند؛ اما فهرست بالا از افرادی تشکیل شده که مرگ‌ و نبود آن‌ها خیلی غیرقابل باورتر از شخصیت‌های دیگر برای ما است.

فهرست بالا بر اساس رتبه‌بندی بدترین مرگ‌ها نگارش شده است، بنابراین شاید در آینده نزدیک قسمت دوم این مقاله را نگارش کنم و در آنجا از شخصیت‌های دوست‌داشتنی دیگری صحبت کنم که جایشان در قلب‌های ما همیشه خالی می‌ماند. بدون شک بعد از سنت شکنی‌ای که بازی The Last of Us Part 2 در حذف یک شخصیت موردعلاقه انجام داد، در آینده هم بازی‌های دیگری منتشر می‌شوند که شخصیت‌ها و قهرمانان خاطره‌ساز ما را اینگونه نابود و حذف کنند و البته سازندگان باید دلیل خوب و قابل قبولی برای اعمال چنین حرکت‌هایی انجام دهند.

نظر شما در خصوص این معرفی نامه چیست؟ تا به حال به تجربه کدام یک از بازی‌های مطروحه در متن مقاله پرداخته‌اید؟ برای اینکه دوستان خود و سایر مخاطبان همیشگی وب سایت کاروتک را احساسی کنید، تجربه چه بازی‌ای را به آن‌ها پیشنهاد می‌دهید؟ به نظر شما مرگ و حذف شخصیت‌ها در بازی‌های ویدیویی تأثیرگذار است یا اینکه سازندگان با بازنشست کردن آن‌ها، مثل کاری که با نیتن دریک انجام شد، شخصیت‌ها را از بازیکنان دور کنند؟ در آینده مرگ‌های بدتر و لحظات احساسی‌تر را در کدام یک از بازی‌هایی که منتشر می‌شوند، پیش بینی می‌کنید؟ نظرات خود را پیرامون این موضوعات با ما به اشتراک گذاشته و سایر اخبار و مقالات مرتبط با حوزه بازی‌های ویدیویی را از طریق صفحه اصلی پیگیری و مطالعه کنید.

منابع نوشته
در بحث شرکت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

     مدرسه کارو