در این مطلب، لیستی از تمام فیلم های اسپایدرمن که براساس نظر منتقدین و واکنش مخاطبان رتبهبندی شده است را قرار دادهایم. با ما در کارو تک همراه باشید.
با توجه به اینکه قسمت جدید مجموعه اسپایدرمنِ مارول تحت عنوان «Spider-Man: No Way Home» در گیشههای داخلی و خارجی بهروی پردههای سینما رفته، فرصت خوبی بهوجود میآید تا لیستی از فیلمهای فرنچایز اسپایدرمن را رتبهبندی کنیم. No Way Home، نهمین اثری است که شخصیت اسپایدرمن را بهروی پردههای سینما میبرد؛ این مسیر با بلاکباستر اصلی سام ریمی در سال ۲۰۰۲ از سوی سونی و مارول آغاز شد و تا امسال ادامه داشت.
این دو شرکت بهطور مداوم راههای جدیدی برای حفظ شادابی و هیجان این شخصیت پیدا کردهاند بهگونهای که مخاطبان هیچگاه از حضور این ابرقهرمان دوستداشتنی روی پردههای سینما خسته نشدهاند. ممکن است تغییراتی نیز در این لیست بهوجود بیاید چراکه نظرات منتقدان و مخاطبان نسبت به فیلمهای مجموعه اسپایدرمن همواره تغییر میکند اما هماکنون که درحال نگارش این مطلب هستم، احساس میکنم که عناوین بهدرستی در جای مناسب قرار گرفتهاند.
پیش از آغاز لیست فیلم های اسپایدرمن هم بگویم که نظرات و پیشنهادات خود را با ما در بخش کامنت بهاشتراک بگذارید؛ حتی میتوانید لیست رتبهبندیشده خودتان را درباره فیلمهای اسپایدرمن برای ما بنویسید. با مجموعه فیلم های اسپایدرمن همراه ما باشید.
همانقدر که قسمت دوم اسپایدرمن خوش درخشید، اسپایدرمن ۳ بدترین عملکرد را داشت. این موضوع تا آنجایی ادامه داشت که قسمت آخر از سهگانههای ریمی، با واکنش شدید حاضران سینما همراه شد و ویدیوهایی از پرتاب پاپکورن و داد زدن مردم در سالن سینما در شبکههای مجازی بهاشتراک گذاشته شد. یکی از موردانتظارترین فیلمهای تمام دوران، در زیر فشار دچار مشکل شد و یک آشفتگی درهموبرهم را پدید آورد که نوید تداخل آشکار استودیو و اهداف تجاری را میداد.
سبک ریمی در این فیلم گهگاهی دیده میشود، بهویژه در طول سکانسهایی که شخصیت Sandman با بازی توماس هدن چرچ را شاهد بودیم. توبی مگوایر و کرستن دانست نیز تمام توان خود را در این فیلم میگذارند اما این اثر نمیتواند تصمیم بگیرد که به کدام سمت میخواهد برود چراکه شخصیتهای بسیار زیادی را در یک بازه زمانی بسیار کم به بدترین شکل ممکن، معرفی میکند. ادی براک یا همان ونوم بهسبب انتخابی اشتباه، توسط توفر گریس بهتصویر کشیده میشود که آن حس تهدیدآمیزی کامیک را ندارد، گوئن استیسی برای یک ضربوشتم واقعی در مبارزه ظاهر میشود اما کار زیادی انجام نمیدهد و جیمز فرانکو در نقش هری آزبورن نیز به شرمآورترین شکل ممکن بهتصویر کشیده میشود. پیشنهاد می شود مقاله بهترین برنامه ادیت فیلم را بخوانید.
از آن طرف هم بهطرز عجیبی، «اسپایدرمن ۳» از تمام رشتههای داستانی که در قسمت دوم ایجاد شده بود، فاصله میگیرد؛ بهویژه، دکتر کرت کانرز که قرار بود شخصیت مارمولک را در این مجموعه ایفا کند. جان جیمسون، فضانورد پیشین نیز میتوانست بهعنوان یک گزینه خوب برای شخصیت سیمبیوت باشد. تنها نکته مثبت این است که ریتم داستانی قسمت سوم بسیار سریعتر از قسمتهای قبل است و بخشهای جالبی هم در سرتاسر آن وجود دارد که حداقل، این اثر را قابل تماشا میکند.
پس از واکنشهای منفی نسبت به قسمت سوم اسپایدرمنِ سم ریمی، بهطرز عجیب و شاید احمقانهای، استودیوهای سازنده تصمیم گرفتند تا فرنچایز اسپایدرمن را با یک بازیگر جدید و گروهی کاملاً منحصربهفرد راهاندازی کنند. اندرو گارفیلد دوستداشتنی در کنار اما استون زیبا در نقش گوئن استیسی در این فیلم، زوج اسپایدرمنی را تشکیل دادهاند. روایت داستانی در این فیلم جذاب است و کارکترپردازی در کنار نقشآفرینی بازیگران را میتوانیم بهعنوان نکته مثبت در نظر بگیریم اما اگر بخواهیم بهشکلی منطقی نگاه کنیم، «Amazing Spider-Man» چیزی نیست جز ادامهدهنده راه فرنچایز سم ریمی. در واقع، این فیلم بیشتر بهعنوان یک اثر تجاری شناخته میشود تا یک قطعه داستانی منحصربهفرد از دنیای کامیک.
بازی دنیس لیری در نقش کاپیتان استیسی، نقش بسیار کوتاه مارتین شین در نقش عمو بن در کنار برخی سکانسهای اکشن همچون نبرد بین اسپایدرمن و مارمولک در دبیرستان باعث میشود تا این فیلم را بهعنوان یک اثر سرگرمکننده بدانیم. با این حال با ادامه روند داستانی، Amazing Spider-Man ظاهری خستهکننده بهخود میگیرد.
جان واتز در این فیلم، صندلی کارگردانی را بهدست گرفته و با همکاری و مشورت استودیوی مارول، تصمیم میگیرد تا هرآنچه که در قسمت اول این مجموعه یعنی «Spider-Man: Homecoming» کار میکرد را در قسمت بعدی بهشکلی دوچندان قرار دهد؛ موضوعی که یک اکشن عجیب را برای مخاطب بهنمایش میگذارد. با این حال، شکل گرفتن روابط عاشقانه میان پیتر پارکرِ تام هالند و ام جیِ زندایا در کنار ماجراجوییشان در اروپا و مواجه اسپایدرمن با شخصیت میستریو (با نفشآفرینی جیک جیلنهال) مورد توجه و مهر و محبت تماشاچیاناش قرار گرفت و بازخوردهای مثبتی در سرتاسر جهان بهخود اختصاص داد.
Far From Home اولین اثر مارول بود که بعد از اکران فیلم Endgame بهروی پردههای سینما رفت و آنقدر در برخی موارد داستانی و ساخت، کموکاست داشت که نمیتوانیم آن را بهعنوان یک ماجراجویی مستقل درنظر بگیریم. اما داستان تاحدودی خوب است، برخی از سکانسهای اکشن دوستداشتنی و جذاب هستند و جیلنهال بیش از هر شخص دیگری در جامه شخصیت میستریو فوقالعاده بهنظر میرسد؛ حتی اگر این کارکتر در نهایت در میان افکتها و اکشنهای پرهزینهای که در قسمت سوم نمایش داده میشوند، گم شود. پیشنهاد می شود مقاله بهترین آنتی ویروس ویندوز را بخوانید.
عموماً فیلمهای اسپایدرمن تلاش میکنند تا چاشنی طنز را در میان دراماهای داستانی به فیلم اضافه کنند اما Far From Home به یک کمدی پر سروصدا در تمام طول فیلم تبدیل میشود. بههمین ترتیب، هیچ سیر دراماتیکی در طول داستان اتفاق نمیافتد و تلاش ناامیدانه برای تآیید اسپایدرمن بهعنوان مردِ آهنی شهر نیویورک، جلوهای احمقانه بهفیلم میدهد. تلاش این اثر برای مهم جلوه دادن بازیگران مکمل خود همچون ساموئل ال جکسون و ماریسا تومی نیز بهشکلی ملموس و درعین حال، اعصابخوردکن در طول فیلم احساس میشود.
قسمت دوم فیلم The Amazing Spider-Man از دیدگاه بسیاری، یک فیلم خستهکننده است که نمیتواند تصمیم بگیرد که چه چیزی میخواهد باشد و زمان زیادی را صرف راضی کردن همه میکند اما در نهایت با عدم رضایت مخاطبان همراه میشود. در اینجا فیلمی بهتصویر کشیده شده که از تجربهای توخالی و داستان پیچیده بهرهمند است؛ کارکترهای بسیار زیاد و تلاشهای ناامیدانه برای گسترش نام تجاری به میلیونها شیوه مختلف.
اما در این بین، مارک وب در جایگاه کارگردان توانست یک اقدام خوب انجام دهد: ستارههای خوشذوق این فیلم یعنی اندرو گارفیلد و اما استون را بهحال خود رها کند تا حماسهای بسیار زیبا را بهتصویر بکشند. نمیتوان از برخی اکشنهای داخل فیلم مثل سکانس تعقیبوگریز افتتاحیه یا حتی پایان خشونتآمیزش در برج ساعت چشمپوشی کرد چراکه از لحاظ بصری بسیار چشمگیر هستند. موسیقی متن زیبای هانس زیمر با همکاری فارل ویلیامز و جانی مار نیز بهخوبی در بطن فیلم قرار گرفته و میدرخشد اما فرصتهای از دست رفته، حفرههای داستانی در کنار لحن متناقضی که در فیلم وجود دارد، حماسهای درهم و برهم را بهوجود میآورد که تقریباً حسن نیت قسمت اول را نابود میکند.
در مورد «اسپایدرمن» سام ریمی، جیزهای زیادی برای تحسین وجود دارد و مایه شرمساری است که این تصویر هرگز واقعاً به آن سطح از عظمتی که آرزو داشت، نرسید؛ حداقل در میان منتقدان و مخاطبان حال حاضر. توبی مگوایر و کرستن دانست در نقشهای پیتر پارگر و مری جین بار سکانسهای عاشقانه و احساسی فیلم را بهخوبی بهدوش میکشند و ویلیام دفو با ایفای نقش بهیاد ماندنی خود در نقش نورمن آزبورن یا همان گرین گابلین، جذابیت فیلم را ازآن خود میکند.
در آن زمان، فیلمهای کامیکبوکی درحال تکامل بودند. به همین ترتیب، ریمی ایدههای متعددی را در این فیلم جای داد؛ از کمدیهای مسخره گرفته تا اکشنهای بیهدف و ضربات مختلف، به این امید که اثر خوبی بهجای بماند و در نهایت هم یک تجربه رضایتبخش در اختیار مخاطبان قرار گرفت که بههمان اندازه که هیجانانگیز بود، مأیوسکننده واقع شد. پیشنهاد می شود درباره کلاب هاوس چیست بخوانید.
با این حال، در آن زمان، اسپایدرمن بهعنوان یک موفقیت چشمگیر شناخته میشد؛ اولین بلاکباستر بزرگ ابرقهرمانی پس از بتمنِِ تیم برتون در سال ۱۹۸۹ یا حتی فیلم سوپرمن ریچارد دانر در سال ۱۹۸۷. در واقع میتوانیم بگوییم که اسپایدرمن سام ریمی بود که باعث شد فیلمهای کامیکبوکی بهعنوان یک کالای قابل سرمایهگذاری معرفی شوند و پدیده جدید Pop Culture که امروزه از محبوبیت زیادی برخوردار است، شکل بگیرد.
اولین ورود جان واتس به داستانهای اسپایدرمن با یک اثر کمدی بهسبک جان هیوز در مقیاس کوچک آغاز شد که در کنار تونی استارک و کرکس شوِم ِ مایکل کیتون، داستانی هیجانانگیز را برای تماشاچیان بهتصویر میکشد. فیلم Homecoming با تکیه بر ناهنجاریهای دوران جوانی و احاطه کردن پیتر پارکر با گروهی رنگارنگ از شخصیتهای فرعی که در میان آنها میتوان به جیکوب باتالون در نقش ند هم اشاره کرد، فرنچایز جدیدی از اسپایدرمن را بهخوبی آغاز کرد.
Homecoming گهگاه به رابرت داونی جونیور اجازه میدهد تا کموبیش در سکانسهای فیلم دخالت کند و داستان اسپایدرمن را تحتالشعاع قرار دهد، زندایا را بهشکلی کوتاه معرفی میکند و اکشن خود را در قالب چهارچوبهای بلاکباستری برای تماشاچیان بهتصویر میکشد. بهطور کلی، این اثر یک معرفی هوشمندانه و لذتبخش برای نسخهای دیگر از شخصیت اسپایدرمن با همراهی تام هالند و مایکل کیتون است که مجموعهای هیجانانگیز از سکانسهای اکشن را بههمراه دارند و جلب رضایت از معتادان و طرفداران کامیک نیز موجب شده تا جایگاه چهارم این لیست را بهخود اختصاص دهد.
از آنجایی که هنوز کیفیت خوبی از اثر جدید اسپایدرمن منتشر نشده و دیدن کیفیت پردهای برای من یک توهین بهحساب میآید (بهشکلی خیلی جدی!) مجبور شدم به واکنشهای منتقدان دیگر بسنده کنم و سلیقه خود را در آن بهکار نگیرم. بهنظر میرسد که جان واتس در این فیلم، غیرممکنها را ممکن میکند و یک حماسه ابرقهرمانی را برای اعصار بهصحنه میبرد که بیشتر شبیه به یک مطالعه شخصیتی جذاب است تا یک فیلم پرفروش.
اسپایدرمن در اینجا کاملاً به محدودیتهای خود کشیده شده، بهویژه در نیمه دوم که روایتی تاریکتر را در برابر چشمان مخاطب بهنمایش میگذارد و سکانسهای احساسی قدرتمندی را بههمراه دارد. یکی از نکات مثبتی که مورد تحسین منتقدان بسیاری قرار گرفت، ایفای نقش تام هالند در این فیلم بود به نوعی که بسیاری بر این باورند که No Way Home، تام هالند را در زمره بهترین اسپایدرمنهای تاریخ سینما قرار میدهد. پیشنهاد می شود درباره فضای ابری چیست بخوانید.
قسمت دوم مجموعه «اسپایدرمن» سام ریمی برای همیشه بهعنوان یکی از بهترین فیلمهایی شناخته میشود که داستان و ماجراجوییهای اسپایدرمن را بهتصویر میکشد. از آنجایی که بیش از ۱۷ سال از اکران این فیلم میگذرد، بهراحتی میتوان فراموش کرد که دنباله درخشان ریمی در آن زمان بهچه میزان تأثیرگذار بود. در آن سالها که فیلمهایی همچون مردان ایکس، دردویل، هالک، پانشیر، هلبوی و فیلمهای Blade اکران شده بودند، این دنباله مرد عنکبوتی بود که به اولین فیلم ابرقهرمانی مدرن در سینما تبدیل شد و توانست امکانات و پتانسیل ژانر ابرقهرمانی را برای مخاطبان جهانی بهنمایش بگذارد. فیلم ریمی در نهایت راه را برای اقتباسهای جدیتر از جمله سهگانه «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان، هموار کرد و سبک طنزی که در مجموعه فیلمهای کنونی مارول وجود دارد را تثبیت بخشید.
تیم بازیگری، بخش وسیعی از بار این فیلم را بهدوش میکشند؛ از توبی گوایر و کرستن دانست گرفته که روابط احساسی مری جین و پیتر پارکر را به بهترین شکل ممکن بهتصویر میکشند تا آلفرد مولینا در نقش دکتر اختاپوس که بهعنوان یکی از بهترین آنتاگونیستهای آن زمان شناخته میشد. ریمی و آلوین سارجنت در فیلمنامهنویسی این فیلم، شیوههایی را بهکار گرفتهاند تا ماجراجوییهای پیتر را در میان زندگی معمولی و مسئولیت سنگیناش بهعنوان اسپایدرمن، به تصویر بکشند و احساس، طنز و المانهای فوق ابرقهرمانی را به این اثر القا کنند؛ مانند سکانسی که در آن پیتر بدون قدرتاش، کودکی را که در آتش گرفتار شده، نجات میدهد. در نهایت، تنها چیزی که میتواند مانعی برای قسمت دوم «اسپایدرمن» ریمی باشد، دنباله آن یعنی اسپایدرمن ۳ بود که به بدترین شکل، این فرنچایز را بهپایان رساند و ناامیدی عظیمی را برای تماشاچیان و طرفداران بههمراه داشت.
اگر مجموعه «اسپایدرمن» سام ریمی دوستداشتنی است، مهر و محبت مخاطبان و طرفداران شخصیت اسپایدرمن به وفوری دهها برابر در انیمیشن «Spider-man: Into The Spider-Verse» احساس میشود؛ انیمیشنی که نگاه کلی ما به مرد عنکبوتی را بهشکلی کامل تغییر داد. قهرمان درونی این اثر از میان یک داستان تراژدیک بیرون میآید و در بطن چاشنیهای اکشنِ پر انرژی فرو مینشیند و ماجراجوییای را برای ما بهتصویر میکشد تا بتوانیم در سطحی متفاوت از ابرقهرمان دوستداشتنیمان یعنی اسپایدرمن، قدردانی کنیم. پیشنهاد می شود مقاله بهترین مارک هارد ssd را بخوانید.
از میان تمام آثار اسپایدرمنی که تا بهامروز بهروی پردههای سینما رفتهاند، Into The Spider-Verse اثری است که المانهای طنز، احساسی و اکشن را در یک پکیج تکاملیافته برای ما تجسم میکند و در عین حال به معرفی بسیار عالی قهرمانان رنگارنگ و جدیدی میپردازد؛ زن عکبوتی فوقالعاده هایلی استاینفلد و مرد عکنبوتی نوآرِ متفکر نیکلاس کیج در میان شخصیتهای شرور و منحصربهفردی مانند دکتر اختاپوسِ کاترین هان. در یک کلام، اوج خلاقیت استودیوی مارول را میتوانیم در انیمیشن اسپایدرمن ببینیم، بهشکلی کامل و رضایتبخش.
در این مقاله سعی کردیم مجموعه فیلم های اسپایدرمن که طرفداران زیادی دارد را به شما دوستان معرفی کنیم. نظرات خود را پیرامون بهترین فیلم های اسپایدرمن (بهترین فیلم اسپایدرمن) با ما به اشتراک بگذارید.