گوگل از جمله شرکتهای موفقی است که در چند سال اخیر، دستاوردهای زیادی در حوزه تکنولوژی داشته است؛ با این حال، در طول این سالها، گوگل با چالشهای زیادی مواجه شده است و برخی از آنها شکستهایی را نیز برای این شرکت بههمراه داشته است.
در تاریخ ۲۰ سالهای که گوگل در حوزه تکنولوژی مشغول فعالیت است، پستیها و بلندیهایی برسر راه این کمپانی قرار گرفته است. شرکتهایی بزرگ با اندازهای مانند گوگل با پروژههای جدید دستوپنجه نرم میکنند تا ببینند که آیا میتوانند مهر، محبت و توجه عموم مردم را ازآن خود کنند یا نه. متأسفانه، برای پروژههایی مثل Gmail یا Maps، دهها پروژها وجود دارد که ریسکها و چالشهایی را به همراه دارند. گاهی اوقات این پروژههای محکوم به فنا از سودمندی خود گذشته تا مورد توجه عموم قرار بگیرند اما آنطور که باید کار نمیکنند. اما درحالی که بسیاری عمر طولانی گوگل را جشن میگیرند، بیایید لحظاتی را بهخاطر بیاوریم که گوگل نتوانسته به اهداف خود دست یابد.
یکی از پلتفرمهایی که گوگل تلاش بسیاری برای حفظ آن کرد، Inbox بود. این پلتفرم بهعنوان یک بستر آزمایشی برای ویژگیهایی عمل میکرد که در نهایت به Gmail میرسید اما بهنوبه خود تبدیل به یک فرقه جداگانه با کاربرانی متفاوت شد. پاسخهای هوشمند و اعلانها به شکل اولویتبندیشده قبل از رسیدن به Gmail در inbox ثبت میشدند. جالب است بدانید که این سرویس توسط ۱۰ میلیون کاربر دانلود شده است.
گوگل این سرویس را در ماه مارس ۲۰۱۹ متوقف خواهد کرد و به سفری که از سال ۲۰۱۲ با خرید شرکت اسپارو آغاز کرده بود، پایان داد. اسپارو یک تیم پنجنفره بود که مسئولیت طراحی و توسعه یک سرویس Inbox زیبا و مینیمال را برعهده داشت. گوگل ۲۵ میلیون دلار خرج کرد تا این پنج نفر را به Mountain View بیاورد تا روی یک پروژه فوق سری (در آن زمان) کار کند. دو سال بعد، Inbox by Gmail با تأکید مشابه بر ظرافت، مینیمالیسم و بهرهوری راهاندازی شد.
اینباکس ظاهراً اکنون به هدف خود عمل کرده است و قبلاً ویژگیهایی را که آن را منحصربهفرد میکرد، به اشتراک گذاشته است. گوگل نیازی به اجرای دو پلتفرم اساساً رقیب ندارد، بنابراین منطقی بهنظر میرسد که شاهد مرگ Inbox باشیم. ناگفته نماند که کاربران جیمیل همچنین میتوانند برای آزمایش ویژگیهای جدید در برنامه اصلی ثبت نام کنند.
برای بسیاری از مردم، مرگ Google Reader هنوز هم دردناک است؛ بیش از پنج سال پس از آن که روی یک قایق شعلهور قرار گرفت و به دریا رانده شد. در سال ۲۰۰۵ این محصول بهعنوان یک خواننده RSS شروع به کار کرد؛ روشی که بخش بزرگی از ما برای دسترسی به اخبار از آن استفاده میکنیم. این ابزار که به عنوان سرویسی برای کاربران بلاگر متولد شد، به سرعت به محصول خود تبدیل شد و همچنین یک شبکه اجتماعی برای خواندن و به اشتراکگذاری داستانها بهشمار میآمد.
گوگل عنوان کرد که کاهش تعداد کاربران باعث بسته شدن آن در سال ۲۰۱۳ شده است. دیگران فکر میکردند که این یک حرکت تاکتیکی توسط این شرکت بزرگ است. به هر حال، ایده این بود که کاربران را در سرویسهای خود گوگل مثل Google Plus نگه دارند.
جای تعجب است که در گوشهای از تاریخ حوزه فناوری، شبکه اجتماعی به این حد پردردسر که لیبرال دموکراسی در آن بههم ریخته بود، وجود داتشه است. در یک جهان جایگزین، کاملاً ممکن است که پیشنهاد خود گوگل، Orkut باشد که همه ما را به هم وصل میکرد. Orkut پروژه جانبی مهندسی با ارکوت بویوکوکتن بود که یک ماه قبل از فیسبوک راهاندازی شد.
مانند بسیاری از محصولات و سرویسهای قبلی، Orkut به کاربران این فرصت را میداد که دوستانی پیدا کنند و محتوا و بهروزرسانیهای وضعیت خود را به اشتراک بگذارند و مردم میتوانستند جوامعی را پیرامون علایق مشترک خود پیدا کنند و بسازند. متأسفانه، چند بازطراحی ضعیف، عدف کشف راهحلهای مختلف و رشد فیسبوک به توقف رشد Orkut منجر شد. گوگل عنوان کرد که رشد پلتفرمهای دیگرش مثل یوتیوب، بلاگ و گوگل پلاس نیز یکی از دلایلی بود که پروژه Orkut را ضعیف میکرد. البته، نگاه به گذشته ممکن است گوگل را ترغیب کند تا کمی به Orkut روی آورد چراکه سرویسی دوستداشتنی بود؛ بهخصوص برای کاربران ساکن در هند و برزیل. بویوکوکتن نیز پس از مرگ Orkut، به ساخت شبکه اجتماعی تحت Hello ادامه داد.
Dodgeball یک پلتفرم مبتنی بر مکان بود که افراد را ملزم میکرد تا از طریق پیامک به مکان خاصی مراجعه کنند. آنها اطلاعاتی در مورد اتفاقات جالبی که در آن حوالی به وقوعو پیوسته بود یا اینکه کدام یک از دوستانشان در آن نزدیکی بود، دریافت میکردند. این شرکت در سال ۲۰۰۵ توسط گوگل به مبلغ نامشخصی از دنیس کراولی و الکس راینرت خریداری شد. هر دو به گوگل پیوستند و تا چند سال آینده در این شرکت به فعالیت خود ادامه دادند.
تا اینکه در آوریل ۲۰۰۷، کراولی و راینرت گوگل را ترک کردند و ناامیدی خود را در کار برای این شرکت به شکلی آشکار بروز دادند. کراولی دراینباره نوشت:
ما نتوانستیم آنها را متقاعد کنیم که Dodgeball ارزش منابع مهندسی را دارد و ما را رها کردند تا شاهد نوآوری استارتآپهای دیگر باشیم.
گوگل در سال ۲۰۰۹ به کشتن Dodgeball به نفع Latutude که کاری مشابه Google Maps را انجام داد، ادامه داده است. حداقل، پایان خوشی باری کراولی وجود داشت که در سال ۲۰۰۹، پلتفرم دیگری تحت عنوان Foursquare را راهاندازی کرد.
برنامه Nexus گوگل هرگز فقط در مورد گوشیهای هوشمند نبود بلکه ارائه یک تجربه خوب در زمینه محصولات هوشمند دیگر را بهعنوان هدف اصلی این پروژه در سر داشت. در آن زمان، دستگاههای اندرویدی اغلب توسط پوستهای متورم و برنامههای اضافی ناخواسته بهبازار عرضه میشدند. Nexus ONe و فرزندان آن پادزهری بودندو که جذابیت بصری و عملکرد بهتری را در اختیار کاربران قرار میدادند.
با این حال، Nexus 7 تلاش جدی گوگل برای ایجاد رقیب ارزانقیمت با آیپد بهشمار میآمد. طراحی تخت که توسط شرکت ایسوس ساخته شده بود و با برچسب قیمتی ۱۹۹ دلار بهفروش میرسید. طراحی آن بهگونهای بود که به شما این امکان را میداد تا در حال حرکت بخوانید، به موسیقی گوش دهید و فیلم تماشا کنید.
محدوده Nexus همچنین به موسیقی (Nexus Q) و فیلم (Nexus Player) منشعب شد که هر دو به موازات یکدیگر پایهگذاری شدند. اولین سرویس خیلی سریع حذف شد و دومی آن نیز، پشتیبانی از سوی گوگل را از دست داد؛ اقدامی که کاربران زیادی را ناامید کرد. خط کلی Nexus در سال ۲۰۱۶ بسته شد اگرچه موارد خوبی از این برنامه حاصل شد: Nexus Q با قیمت ۲۹۹ دلاری که به Chromecast تبدیل شد و گوشیهای هوشمند Nexus نیز، تلفنهای پیکسل را برای این شرکت به همراه داشتند. با این حال، یک چیزی در این میان واضح و روشن است: تبلتهای گوگل برای همیشه (یا حداقل تا اینجا که میدانیم) نابود شدند.
مکانهای زیادی وجود دارد که میتوانید بدون بررسی دقیق، به سوالات احمقانه پاسخ دهید. برای نمونه، جستجوی گوگل وجود دارد که در حال حاضر یک مخزن بسیار بزرگ برای سوالات و پاسخهای مختلف است و همچنین پلتفرمهایی که به طور خاص بدین منظور طراحی شدهاند از جمله Yahoo Answers و Quora. برای مدتی، گوگل کاری مشابه انجام داد البته با یک تفاوت بزرگ. اگر میخواید سؤوالی توسط Google Answers پاسخ داده شود، باید هزینهای را پرداخت کنید.
Google Answers در سال ۲۰۰۲ راهاندازی شد و کاربران میتوانستند برای خرید پاسخهایی که توسط محققان ارائه شده بود، پول نقد جمعآوری کنند. قیمتها روی ۲۰۰ دلار محدود شده بود، اگرچه خریداران میتوانستند انعامی ۱۰۰ دلاری را اضافه کنند. این روزها، سخت است باور کنیم که مردم پولی را پرداخت کرده باشند تا به سؤالاتشان بدین شکل پاسخ داده شود.
البته، این مدل کسبوکار همیشه با جایگزینهای کمهنزیهای در دسترس بود و بسیاری از افراد حاضر به ارائه نظرات خود بدون هیچ غرامتی بودند. ناگفته نماند که بهطور کلی پیشرفت در موتورهای جستجوگر، باعث میشود که چنین سرویس پولی در زیر قبرستانهای فناوری دفن شود.
Google Health که در سال ۲۰۰۸ راهاندزای شد، به عنوان یک پلتفرم آنلاین برای جمعآوری و ردیابی دادههای سلامتی شما شناخته میشد که سالها جلوتر از زمان خود بهحساب میآمد. هنگامی که اطلاعات کافی را در این سرویس وارد میکردید، سیستم میتوانست BMI و نمره خواب شما را ترسیم کند و فشار خونتان را نیز ردیابی کند. این روزها دریافت چنین دادههایی سادهتر از همیشه است اما در آن زمان چنین ایدهای بسیار هیجانانگیز بود و به همین سبب، نمیتوانستید بهراحتی از آن چشمپوشی کنید.
این سرویس با یک آزمایش بزرگ با شرکتکنندگان از کلینیک کلیولند مرتبط بود و میتوانست اطلاعات پزشکی را از انواع شرکتهای بهداشتی جمعآوری کند. در سال ۲۰۱۰ Google Health شروع به جمعآوری دادهها از دستگاههای هوشمند از جمله ترازوهای متصل به اینترنت کرد. درست یک سال بعد، آرون براون از گوگل اعتراف کرد که Health سرویسی نیست که آن شرکت انتظارش را داشته است.
با توجه به انفحار و عرضه دستگاههای پوشیدنی که با عرضه Fitbit Ultra در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، زمانبندی گوگل شکستخورده تلقی شد. Google Health در ۱ ژانویه ۲۰۱۲ بسته شد و این شرکت متعاقباً دو سال بعد Google Fit بسیار مشابه و البته براقتر را راهاندازی کرد.