دانلود اپلیکیشن اندروید

نقد و بررسی بازی Just Cause 4

نقد و بررسی بازی Just Cause 4

فرنچایز Just Cause همیشه جایگاه ویژه‌ای در قلب گیمرها داشته است و همیشه وجودی از گیمرها بازی شبیه به این فرنچایز می‌خواست که بتوانند قوانین منطق را بشکنند و در قالب یک مبارز همه فن حریف، با انواع و اقسام اسلحه و تجهیزات در مقابل دشمنان قرار بگیرند و به چندده روش آن‌ها را بکشند. استودیو Avalanche با ساخت سری «جاست کاز» به خوبی این ایده را پیاده‌سازی کرد و در قسمت دوم و با قرار دادن آزادی عمل فراوان، نشان داد که این فرنچایز می‌تواند این جای خالی را یک بار و برای همیشه پر کند. بعد از انتشار قسمت سوم و فروش قابل قبول ناشی از تشنگی طرفداران برای یک «جاست کاز» نسل هشتی، ناشر و سازنده این فرنچایز دست به طمع همیشگی زدند و یک قسمت دیگر تحت عنوان Just Cause 4 را روانه بازار کردند. بازی که از همین ابتدا بهتر است بگویم: “بازی نکنید!”

ابرجنگجوی پرتغالی

شاید بزرگ‌ترین مشکلی که حول فرنچایز Just Cause ایجاد شده است، تکرار مکررات و عدم تغییر اساسی در گیم‌پلی و مکانیزم‌های آن است. قسمت چهارم به قدری شبیه به قسمت سوم است که بهتر است لقب یک آپدیت فیکس قسمت سوم را، به قسمت چهارم بدهیم. در این قسمت سازندگان صرفا اشکالات قسمت قبلی را برطرف کرده و با اضافه کردن یک سری محتوای خیلی کوچک و جدید سعی کرده‌اند تا حواس‌ها را از آن محتوای تکراری همیشگی پرت کنند.

بزرگ‌ترین حسرتی که برای فرنچایز «جاست کاز» می‌خورم، عدم استفاده صحیح در روایت است. با توجه به بزرگی ستینگ بازی سازندگان می‌توانستند داستان و روایت خیلی بهتری را صرف این بازی کنند اما متاسفانه به نظر می‌رسند که قصد گذاشتن وقت، تمرکز و نوآوری کافی بر روی این سری را ندارند و مانند همیشه داستان قسمت چهارم نیز راجع به کمک به رشد یک انقلاب سیاسی است که توسط «ریکو رادریگز»، شخصیت اصلی سری صورت می‌گیرد. اگر کمی داستان را بیشتر به سمت موضوعات مختلف اعم از جنگاوری مدرن و … پیش‌ می‌بردند، بدون شک شاهد جذابیت بیشتری در این سری و خصوصا قسمت چهارم بودیم.

تمامی المان‌های گان‌پلی و مبارزه بازی شبیه به قسمت سوم است و تفاوت زیادی ایجاد نمی‌شود. تنها یک سری مشکلات در نشانه‌گیری و شلیک برطرف شده است که نمی‌توان آن را دلیل کافی برای پیشرفت و بهبود اکشن بازی دانست. حتی استفاده از تجهیزات و لوازم جانبی داخل بازی نیز کاملا شبیه به قسمت سوم است و در این بین بالون پرنده تنها دلیلی است که بتوانیم تفاوتی بین دو قسمت آخر پیدا کنیم. استفاده از طناب‌های مکش و پرت کردن آدم‌ها و ماشین‌ها به کوه و دره‌ها، بعد از چند ساعت تمامی جذابیت خود را از دست می‌دهند و درست لحظه‌ای که دنبال یک ماموریت با روندی جدی‌تر می‌گردید، بازی کاملا برهنه از آن است و بازی را بدون هیچ حرف دیگه‌ای می‌بندید.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات بازی که همواره از ابتدای خلق این فرنچایز تا قسمت چهارم گریبان‌گیر آن و بسیار اذیت کننده است، هوش مصنوعی «جاست کاز» است که معلوم است جوری ساخته شده که بتوانید یک ارتش را حریف باشید و اگر کشته شوید، نشان می‌دهد برای این بازی ساخته نشده‌اید، زیرا کشتن و قتل‌عام در این بازی کار چندان سختی نیست. تنها چالش بازی را در اواخر بازی و در ماموریت‌های نهایی احساس می‌کنید که این چالش را نیز مدیون بالا رفتن تعداد دشمنان داخل بازی هستید و در آخر کمی سخت می‌شود که بتوانید این تعداد بالا را قبل از مردن بکشید.

هنوز هم مانند سابق، می‌توانید در بازی به گشت و گذار آزاد بپردازید و هر کسی را که سر راهتان با اسلحه دیدید با ده‌ها لوازم مختلف به فنا دهید. می‌توانید آن‌ها را به آسمان بفرستید یا برای خنده بیشتر، آن‌ها را به یک ماشین وصل کنید و داخل خیابان‌های شهر آن‌ها را بکشید. یا دو ماشین را به یکدیگر وصل کنید و لحظه آخر منفجر کنید تا شهر به هوا برود. می‌توانید با لباس Jumpsuit در سطح شهر و به کمک ارتفاعات پرواز کنید. تمامی تفریحات و بخش‌های سرگرم‌کننده به همین‌ها منتهی می‌شود و در ماموریت‌های اصلی نیز جز این موارد کار دیگری انجام نمی‌دهید و در گشت و گذار معمولی، آزادی بیشتری نیز دارید!

یکی از معدود نکاتی که سازندگان در این قسمت بهتر کرده‌اند، روایت ماموریت‌های بازی است. در قسمت سوم هر ماموریت به بدترین شکل ممکن اعلام و روایت می‌شد که به نظر می‌رسد خود سازندگان نیز به این موضوع پی برده‌اند و در قسمت چهارم سعی کرده‌اند تا حد زیادی این مشکل را برطرف کنند. حال دیالوگ‌ها و البته دلیل و منطق ماموریت‌ها کمی جدی‌تر شده‌اند و حتی دیالوگ‌های کمدی به معنای واقعی، کمدی‌تر شده‌اند و می‌توانیم تا حدودی با آن‌ها کنار بیاییم.

مرگ یک سری

به بخشی می‌رسیم که سازندگان در آن هیچ خلاقیتی به کار نبرده‌اند و هر چقدر از اشکالات آن بگویم کم گفته‌ام. در ابتدا سراغ نکات مثبت گرافیکی می‌روم که سریعا به اشکالات بزرگ سری نیز برسم. طراحی چهره‌ها تا حدودی بهتر از قسمت‌های گذشته شده و می‌‌توانم اعتراف کنم که کمی حالت واقع‌گرایانه‌تر به خود گرفته‌اند و از طرفی دیگر، طراحی محیط نیز بسیار جذاب است اما تغییر چندانی نسبت به گذشته نداشته است و محیط قسمت چهارم به شکل عجیبی شبیه به قسمت قبلی یعنی سوم است.

بزرگ‌ترین اشکال گرافیکی بازی بدون شک، فیزیک عجیب و غریب و تخریب‌پذیری ضعیف آن است. هنوز نمی‌توانم باور کنم بعضی اوقات چطور در نسل هشتم سازندگان می‌توانند چنین بازی‌هایی با چنین فیزیکی خلق کنند اما متاسفانه در «جاست کاز»، سازندگان فستیوالی از فیزیک اعصاب خردکن و بد به راه انداخته‌اند. مشکل تخریب‌پذیری و فیزیک بد بازی دقیقا در صحنه‌های شلوغ به خوبی احساس می‌شود و اگر با سلاحتان شروع به شلیک و ترکاندن چند جسم و کشتن چند نفر بپردازید، به خوبی متوجه می‌شوید که فیزیک بازی چگونه انقدر بد و عجیب است.

مثل همیشه صداگذاری و موسیقی بازی بسیار خوب و جذاب کار شده است و در بین ضیافت ایرادات و اشکالات بزرگ و کوچک بازی، شاید تنها نکته‌ای که بدون نقص و ایراد کار شده، موسیقی و صداگذاری است. موسیقی این قسمت توسط «زک آبرامسون» ساخته شده است که البته شاید آنچنان کهنه‌کار و شناخته شده نباشد اما موسیقی‌های معدود او نیز بسیار جذاب و شنیدنی است و در آلبوم موسیقی Just Cause 4، سعی کرده است تا داستان را توسط موسیقی بیان کند که این موضوع مورد توجه خیلی از موزیسین‌ها و منتقدان قرار گرفت که کاربران نیز می‌توانند آن را به خوبی در بازی احساس کنند.

سازندگان این بازی که پیش‌تر عنوان Mad Max را ساخته بودند و هم‌اکنون عنوان RAGE 2 را در دست ساخت دارند، با تولید نسخه جدید موتور گرافیکی Avalanche Apex سعی کرده‌اند که سیستم طوفان و آب‌وهوا را کمی واقعی‌تر و البته خشن‌تر طراحی کنند که باید اعتراف کنم موفق نیز بوده‌اند. در دو بازی Mad Max و مشخصا در RAGE 2 این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد و سازندگان نیز در «جاست کاز 4» آزمون و خطای خود را پس داده‌اند و متوجه شدند که می‌توانند برای استفاده در عناوین بعدی بر روی این موتور گرافیکی حساب باز کنند.

سخن آخر

بازی Just Cause 4 بیشتر شبیه یک آپدیت کامل برای قسمت سوم است که در آن ایرادات قسمت سوم برطرف شده است و یک سری ویژگی‌ها تغییر یافته و در کنار همه این‌ها، کمی به آیتم‌ها و ویژگی‌های بازی اضافه شده است اما به هیچ وجه نمی‌توانید با این تغییرات وقت خود را برای این بازی تلف کنید و یا دلاری برای آن خرج کنید و به جای آن می‌توانید سراغ سری بروید که در حال مرگ نیست! فکر نمی‌کردم این را بگویم، اما متاسفانه با سیاستی که Avalanche برای این سری پیش گرفته است، امیدوارم «جاست کاز» دیگری نبینیم.

6 از ۱۰
امتیاز کارو تک
منابع نوشته
برچسب‌ها
در بحث شرکت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

     مدرسه کارو