این مطلب که بهنوعی رونوشتی از یک مصاحبه محسوب میشود، درباره پریسا تبریز است؛ شخصی که در شرکت گوگل، آن را با نام پرنسس یا ملکه امنیت میشناسند.
ملکه امنیتِ گوگل، پریسا تبریز بیش از ۸ سال در سمت امنیت اطلاعات در گوگل مشغول بهفعالیت است. وی که بهعنوان یک هکر استخدام شده پا بهشرکت گذاشت، بهعنوان مهندس نرمافزار، حفرههای امنیتی را در برنامههای وب گوگل پیدا و رفع کرد و بهمهندسان دیگر نیز یاد داد که چگونه این کار را انجام دهند. امروزه پریسا، تیم امنیتی گوگل کروم را مدیریت میکند که هدف آن، تبدیل کروم بهامنترین مرورگر است تا ایمنی را در وب بهبود دهند. در سال ۲۰۱۲، وی از سوی مجله فوربس بهعنوان یکی از ۳۰ شخصیت پیشگام در حوزه فناوری که زیر ۳۰ سال سن داشتهاند، انتخاب شد و در همان سال، نام او روی مجلههای ELLE و Wired نیز بهچاپ رسید. در سال ۲۰۱۴ و زمانی که وی تطعیلات خود را سپری میکرد، به همکاری با سرویس دیجیتال ایالات متحده پرداخت تا امنیت فناوریهای دولتی را افزایش دهد.
جدا از هک کردن و فعالیتهای امنیتی، پریسا در اوقات فراغت خود به غذا درست کردن یا انجام پروژههای متفرقه میپردازد، دوست دارد از سیلیکون ولی فرار کند و به کوهنوردی و صخرهنوردی برود. ادامه این مطلب، مصاحبهای با پریسا است؛ وی درباره زندگی حرفهای و کاریاش در این مصاحبه صحبت کرده و درباره جایگاهاش بهعنوان زن در جامعه امروزی سخن گفت.
من همیشه از ساختن چیزها، طراحی و هنر لذت میبردم و این باعث شد تا اصول توسعه وب (HTML، CSS و جاوا اسکریپت) را عمدتاً از خواندن آموزشهای آنلاین و رایگان بهشکل خودآموز یاد بدهم. یادگیریِ نحوه ساخت وبسایت یه راه ارزون و سریع برای ارائه خلاقیتم بود چون نیازی به لوازم خاص هنری نداشت. از اون طرف، متوجه شدم که کدنویسی ابزاری قدرتمند برای این خلاقیت است.
یه زمانی بود که وبسایت من هک شد و میخواستم بفهمم چه اتفاقی افتاده، پس شروع به تحقیق بیشتر در مودر امنیت وب کردم. علاوه بر این، تو یه باشگاه عالی با بقیه دانشجوهای علاقهمند به امنیت اطلاعات و هک عضو شدم. ما با هم دیگه درباره امتیمعلی هکای که خودمون یاد میگرفتیم، صحبت میکردیم و پروژههای امنیتی رو برای سرگرمی انجام میدادیم. هنوز هم با خیلی از اون افراد دوستم!
با توجه به علاقه آماتوری که به امنیت کامپیوتر داشتم، تو آزمایشگاه ملی Sandia تو بخش تحقیقات امنیت سایبری به عنوان کارآموز مشغول به کار شدم و تجربه بیشتری در انجام تحقیقات و قرار گرفتن در معرض شبکههای بیسیم کسب کردم. کار توی Sandia با کارمندهای تمام وقت باعث شد متوجه بشم که واقعاً میتونم این کار رو به عنوان یک شغل انجام بدم، بنابراین به کسب تجربه بیشتر در پروژه ادامه دادم و در نهایت پیشنهاد کاری توی گوگل بهدست آوردم.
من امنیت کامپیوتر رو دوست دارم چون یک رشته با شاخههای علمی خیلی گسترده است. شما نهتنها باید بدونید که فناوری چطوری ساخته میشه (و حتی چطوری خراب میشه!) بلکه باید انگیزه و روانشناسی انسانها و تعامل اونها با فناوری، اقتصاد، اخلاق و قانون رو درک کنید. چشماندازهای تهدید تو جامعه دائماً درحال تغییر هستش، بنابراین شما مدام چیزهای جدیدی یاد میگیرید و بهچالش کشیده میشید.
علاوه بر تمامی اینها، من عاشق امنیت هم هستم چون فکر میکنم یکی از مشکلات مهم فناوری هستش و باید روی اون بهخوبی کار کرد. اینترنت فرصتهای زیادی رو برای آموزش، تجارت، سرگرمی و ارتباطات ما فراهم میکنه اما بخش بزری از موفقیت و در دسترس بودن اون به افرادی وابسته است که به ایمنی اون اعتماد دارن.
من تو یک کنفرانس امنیت صنعتی در سنگاپور شرکت میکردم. درحالیکه سعی میکردم برایناهار صندلی پیدا کنم، شخصی به من گفت که انقدر زیبا هستم که نمیتونم با یکسری از متخصصهای کامپیوتر معاشرت داشته باشم. من تمام تلاشم رو میکنم که کامنتهای اینچنینی رو به جهل آدمها نسبت بدم و اخم خودم رو کنترل کنم. فرض کردم که این یک تلاش ناخوشایند برای چاپلوسی باشه، بنابراین از فرصت استفاده کرد و به اون اعلام کردم که من یکی از گیکها هستم و برای شرکت در مذاکرات فنی و اجرای یک مسابقه کدنویسی امن اونجا هستم.
حضور توی فناوری عالی است چون این رشته بهسرعت در حال رشد هستش و جامعه روبهروشهای غیرمنتظرهای تحت تأثیر قرار میده. پتانسیل ما برای تأثیرگذاری روی این جهان بسیار زیاد است. زن بودن تو دنیای فناوری عالی است چون… خب، رقابت خیلی زیادی هم وجو نداره! با نگاه به جلو، امیدوارم که این موضوع تغییر کنه و تعداد زنهای فعال در این حوزه بیشتر بشه اما در حال حاضر دارم از این شرایط لذت میبرم!
وقتی شروع میکنید، کدنویسی میتونه ناامیدکننده باشه، بهخصوص اگه دیگران رو با تجربه بیشتری ببینید که سریعتر دارن کار میکنن (یا حداقل بهظاهر دارن کار میکنن). هرگز فراموش نکنید که همه وقتی یک چیز جدیدی رو شروع میکنن، بد هستند. زمان و سرمایه لازمه تا تو هر چیزی بهتر بشین و معمولاً فرایندهای خستهکنندهای در این بین وجود داره اما این حسی است یادگیری و پیشرفت بهتون میده. بنا به دلایلی، با افزایش سن، از «بد بدون» در چیزهای جدید میترسیم، بنابراین خوبه که بهجسارت و اعتماد بهنفس بچههای جوونی که مهارتهای جدید را امتحان میکنند، نگاه کنیم و به جای موفقیت، دنبال بهینه کردن یادگیری باشیم.