آخرین ساخته استودیوی هارت ماشین (Heart Machine) که اودیسه سایه چالهای است، شامل راز و رموز بسیار زیاد، جلوههای بصری فوقالعاده و گیم پلی قوی خواهد بود که در دریای مشکلات هنوز هم شناگر ماهری شناخته میشود. اگر در تجربه این بازی مردد هستید، نقد و بررسی پیش رویتان را از وبسایت کاروتک دنبال کنید تا تمام شکها و شبههای شما در خصوص تهیه این محصول رفع شود.
اکتشاف، کاوش و جستجوی حیات مثالی است که انسانهای آینده باید در خصوص هر یک از این موارد نگران باشند. برای همین موضوع است که این جانور هوشمند کماکان در فضای تاریک و رمزآلود کهکشان راه شیری، به دنبال جرعهای از حقیقتهای پنهان میگردد تا آینده خود را تضمین کند. این موجود نه برای ساختن آینده مبهمش موفق شده نه حتی درک میکند که گذشته چگونه است.
بازی Solar Ash طیفهای مختلفی از ژانر پلتفرمر سهبعدی را شامل میشود که مجموعهای از کاوشها و اکتشافات در کنار رهبرانی است که میخواهند مسیر بازیکنان را با انواع و اقسام روشها مسدود کنند. زمین در حال مرگ است، نا به سامانی و هرج مرج به اوج خود رسیده و معماریهایی که روزی چشمان جهانیان را به خود خیره میکرد، در کنار میلیونها شهر و برج و آسمان خارش بلند بالا در خاکها و طوفانهای شنی گم شدهاند. حالا جای مردمانی که روزی تمدنها را تشکیل میدادند، چند صد هزار روح عجیب و سرگردان زندگی میکنند و با وجود تمام ناامیدیها و ویرانیهای پساآخرالزمانی که مشاهده میکنیم، فضای سنگین زمین روی ماجراجویی فانتزی قهرمان پرشور داستان ما سایه انداخته است.
خلاصه داستان بازی Solar Ash در مورد شخصیتی با نام ری (Rei) است که به عنوان یک Avoid-runner شناخته میشود و سعی دارد که سیاری خود را از تمام وقایع پسا آخرالزمانی نجات دهد. سیاره او اکنون در کشش اولتراوید است و به دلیل این فعل و انفعالات به آرامی از بین خواهد رفت، اما ری و مردمان او برنامهای برای نجات سرزمین خود دارند. آنها با کاشت ابزاری به نام بذر ستاره (Starseed) در اولتراوید (که همان سیاه چاله مذکور است) قصد دارند این بذر را کالیبره کرده و ساختار سیاهچاله را فرو بریزند. بنابراین به واسطه فروپاشی و نابودی سیاه چاله، سیاره آنها میتواند دوباره خودش را در مدار قرار داده و شروع به بازسازی کند. با این حال وقتی که آنها تلاش میکنند بذر ستاره را در اولتراوید قرار دهند، وضعیت رشد و ساختار آن به حالت آفلاین قرار میگیرد که مجراهای آن توسط سیگنالهای باسهای عظیمالجثهای که Remnants نامیده میشود، مسدود شده است.
احتمالاً باید تا الان متوجه شده باشید که این بذر یک وسیله ساختارشکن است که همانند سایر بذرهایی که در دنیای واقعیمان میشناسیم نیست و توسط اینترنت فعالیت خود را آغاز و به مرحله هنجارشکنی میرسد. وظیفه ری به عنوان قهرمان داستان ما که شما باید هدایتاش را برعهده بگیرید این است که خودش را به سطح کششی سیاه چاله برساند و تمام موانع مسدود شده را آزاد کند تا بتواند سیاره خود را یکبار برای همیشه نجات دهد.
در ابتدا، سرعت Solar Ash با چیدمان و روند داستانی آن در تضاد است. با وجود آن که بلافاصله راه خود را به سمت اولتراوید پیدا میکنید و در فضای گیمپلی غنیاش غرق میشوید، کمی طول خواهد کشید تا بتوانید مسیر مبارزه با دشمنان خود یا همان Remnants آشنا شوید.
سؤال اصلی در خصوص مراحل داستانی بازی اینجا است که برای بقیه Void Runnerها چه اتفاقی افتاده و شخصیت اکو (Echo) که ظاهری مرموز دارد کیست؟ چرا اکو به دنبال انتقام از ری است؟ پاسخ به این سؤالات به بازیکنان بستگی دارد که چگونه باید مجرای گرفته شده بر سر راه Starseed را پاکسازی کرده، تمام Remnantsها را از بین ببرد و بذر ستاره را دوباره در حالت آنلاین قرار دهد. همانطور که در سایر بازیهای هم سبک مشاهده کردید، همه چیز آنقدر که به نظر میرسد ساده نیست.
در ابتدا، سرعت Solar Ash با چیدمان و روند داستانی آن در تضاد است. با وجود آن که بلافاصله راه خود را به سمت اولتراوید پیدا میکنید و در فضای گیمپلی غنیاش غرق میشوید، کمی طول خواهد کشید تا بتوانید مسیر مبارزه با دشمنان خود یا همان Remnants آشنا شوید. در این مسیر که در حال آموختن در خصوص فضا و نحوه گیمپلی بازی هستید، با پیشینه شخصیتهای مختلف، بذر ستارهای، CYD و تفکرات خود ری آشنا خواهید شد. با گذشت زمان، در شیارهای راحتتری از داستان بازی قرار خواهید گرفت که با تصاویری منحصربفرد و آهنگهای فضایی با امواج مصنوعی، حس و حال مخصوصی را برای شما به ارمغان خواهد آورد.
این بازی صرفاً یک داستان تصویری خام نیست که نمونهاش را در سایر بازیهای مستقل دیده باشید؛ بلکه نهتنها برای تمام شخصیتها صداگذاری خاصی ایجاد شده است، بلکه این بازی در حد بازیهای AAA میتواند تمام انتظارات شما را برآورده کند. روند روایت داستان به شکلی کاملاً مخصوص و انحصاری است که استودیوی Heart Machine در ارائه آن استادانه عمل کرده و سرشار از لحظات احساسی و حماسی است.
در مقابل این باغ ابدی که خانه بسیاری از Void Runnerها است، خانهای هم برای Ahrric وجود دارد که یک فرد ترسو تلقی شده، اما بزرگترین کاری که میتواند انجام دهد، برقراری ارتباط با سایر موجودات است که برای یک هدف واحد باید آنها را گردهم آورد، ولی بنابه دلایلی از انجام این کار صرف نظر کرده و بابت آینده آن مردد است.
علاوه بر خط داستانی اصلی، مراحل جانبی بسیاری در بازی گنجانده شده که هر کدام از آنها در خصوص زندگی دوستان ری بهطور مفصل صحبت میکند و خود ری، که حالا بنابه دلایلی در حال از دست دادن حافظه خود است (که بیشتر از این به اسپویل کردن بخش داستانی نمیپردازیم) میتواند با یادآوری زندگی هر یک از دوستانش، در شرایط کنونی سیارهاش هوشیار بماند. این مورد نهتنها باعث میشود تا مسیر شما به انتهای بازی هموارتر شود، بلکه سازندگان مراحل جانبی را به گونهای طراحی کردهاند که بازیکنان با دریافت پاداشهای منحصربفردی (مثل افزوده شدن قابلیت جای خالی از حملات، کوتاهتر شدن زمان استفاده از قابلیتهای خاص و غیره) به صورت دلخواه و بدور از هرگونه اجباری به تجربه آنها بپردازند.
اصلیترین هسته بازی Solar Ash مربوط به ژانر پلتفرمینگ بودن آن است. ری میتواند از طریق اسکیت خود در محیط بچرخد و با داشتن تواناییهای مثل جای خالی در هنگام حملات، سبک مبارزه سرعتی را با شمشیر سبکی که در دست دارد (آن هم بدون از دست دادن سرعتش در هنگام حمله به دشمنان) حفظ کرده و مسیر خود را به سمت نابودی تمام Remnantsها طی کند.
در تمام طول مسیر، لحن بازی به واسطه برخوردهایی که بازیکنان با سایر محیط دارند به طرز مبتکرانهای تغییر میکند. در این بین شخصیت ری را میتوان به یک ماهی بیرون از آب در دریای بی حد و مرزی دانستن که به عنوان شاه ماهی با تمام امکاناتی که دارد، به مبارزه و بقاء برای سرزمین و سیاره خود میپردازد. در کل شخصیت ری بسیار دوست داشتنی است و اگر با او به کاوش کردن محیط بپردازید، با پیشنهادهای جدیدی روبهرو خواهید شد که میتواند شاه کلید میانبر شما برای دور زدن دشمنانتان باشد.
با این حال، ری یک شخصیت دوگانه دارد. دیدن رفتارهای خشک و سرسخت او و استقامتش در مقابل دشمنان بی حد و مرز، اما دیدن انجام دادن صحنههای پارکور و دیوانه بازیهای دیگر که لبخند و خوشحالی را برای او به همراه دارد، میتواند کمی آزاردهنده باشد. بعضی از لحظات بازی با خشدریچههایی پر شده است که نمونهاش را میتوانیم در جمله معروف:« اگر هرچیز سخت است، من سرسختتر هستم» پیدا کنید که البته در مواردی نادر سر و کلشان پیدا میشود. صداگذاری بازی بهطور کلی در رتبه بسیار خوبی قرار میگیرد و شخصیتهای دیگر به واسطه دیالوگها و صداگذاریهای متفاوتی که دارند، احتمالاً ارتباط خیلی خوبی را با بازیکنان برقرار میکنند. بشخصه دوست داشتم داستانهای فرعی بازی بیشتر در خصوص نابود کردن Remnantsها باشد، اما این مورد به تنهایی چیزی است که میتوانید در سطح نهایی بازی هم مشاهده کنید. (البته اگر بیشتر راجعبه پتانسیلها و پیشینه این دشمنان مهم بازی صحبت میشد، بیشتر خشنود میشدم)
اصلیترین هسته بازی Solar Ash مربوط به ژانر پلتفرمینگ بودن آن است. ری میتواند از طریق اسکیت خود در محیط بچرخد و با داشتن تواناییهای مثل جای خالی در هنگام حملات، سبک مبارزه سرعتی را با شمشیر سبکی که در دست دارد (آن هم بدون از دست دادن سرعتش در هنگام حمله به دشمنان) حفظ کرده و مسیر خود را به سمت نابودی تمام Remnantsها طی کند. ری میتواند از تمام نقاط خاص و غیرقابل دسترس برای انسانهای عادی هم عبور کند و با استفاده از ویژگیای به اسم Time Slip برای کاهش سرعت زمان استفاده کند. البته کاهش سرعت زمان کارایی خود را بیشتر در مبارزات نشان میدهد و بازیکنان با استفاده از قابلیت Grapple میتواند از فواصل دور جابهجا شوند یا دشمنان خود را در هنگام مبارزه ( و البته با کمک قابلیت آهسته کردن زمان) دور زده و از نقطه ضعف آنها برای نابودیشان استفاده کنند. هیچ محدویدت حرکتیای برای ری وجود ندارد و اگر کمی خلاق باشید، صحنههای اکشن سینماتیکی را میتوانید خلق کنید.
مکانیزمهای بازی نسبتاً ساده هستند و زمان زیادی برای یادگیری آنها صرف نخواهید کرد. کنترل کردن سیستم گیمپلی به نسبت وسعت و گستردگی حرکات و ضربات کاملاً مناسب است و از این بابت نمیتوانیم خردهای به آن وارد کنیم. موارد زیادی را نسبت به حرکات و اجرای فنون مختلف توسط شخصیت اصلی بازی مشاهده خواهید کرد که از لحاظ منطقی نه چیز کم و حوصله سر بر و نه آنقدر زیاد نامتعادل است که نتوانیم در اعمال حرکات به اشتباهی برخورد کنیم. ویژگی بازیهای پلتفرمر همین است که در عین سادگی میشود تمام حرکات را به روشهای جالبی با یکدیگر ترکیب کرد و اصلاً از آن خسته نشد. سیستم پارکور در محیط به نسبت چنین بازیای گسترده است و تقریباً میتوان تمام نقشه را با استفاده از اسکیتهای ری و سایر قابلیتهای او کاوش کرد.
به جزء دو مورد از باسفایتهای بازی، تنها خطر واقعی برای ری و هدایت کننده او در خصوص ضربه زدن به نقاط ضعف دشمنان در یک زمان مشخص است که ماگر درست انجام شود، میتواند نقطه ضعف دیگری از دشمن را به نمایش بگذارد و بازیکنان با استفاده از آن، بهراحتی از پس دشمنان سرسخت ری برآیند. البته نقاطی از دشمن که به نام Black ooze معروف است، میتواند در صورت آسیب دیدن باعث مرگ قهرمان داستانمان شود.
هر سطح مهارتی ری دارای تعدادی نشانگر مختلف است که در یک گلوله سیاه جمع آوری میشود و بازیکنان با آزاد کردن این گلوله میتوانند از هر مهارت شخصیت اصلی استفاده کنند. همانند سایر بازیهای رایانهای موجود، باید مدت زمانی را نسبت به پر شدن این صفحه هدر دهید تا بتوانید از دیگر ویژگیها و مهارتهای ری استفاده کنید. تمام مهارتها فقط روی نبرد با Remnantها تأثیر میگذارد و عملاً در خصوص باس فایتهای بازی، قضیه کمی متفاوتتر خواهد شد؛ چراکه هر دشمن اصلی میتواند نسبت به یک یا دو ویژگی شما مقاومت خاصی داشته باشد. به هر ترتیب ری باید در زمان مناسب نسبت به استفاده از مهارتهای خود اقدام کند و بازی برای این سیستم قوانین مخصوص به خود را طراحی کرده است. در مجموع میتوان گفت که پیشرفت بین هر سطح طبیعی به نظر میرسد و بازیکنان علاوه بر اینکه بهطور ذاتی مجبور به انجام مراحل فرعی شده و این قابلیتها را آزاد میکنند، باید با چالشهای سختتری هم مقابله کرده تا سیستم ارتقاء مهارتها به عادلانهترین حالت ممکن باشد.
تنها استثناء بازی را که بدون هیچ یک از مهارتها نمیتوان کشت ( و انصافاً چالشیترین باس فایت اخیر در بازیهای ویدیویی است) مربوط به Mirrorsea است که باید برای از بین بردن آن، وارد آبهای اسیدی شوید که به صورت وحشتناک، هرازگاهی بالا و پایین میروند. اگر بخواهید وارد این اقیانوس اسیدی شوید، کسی جلوی شما را نمیگیرد؛ اما باید بدانید که تنها چیزی که عایدتان میشود، مرگ وحشتناکی است که تمام زحمات شما را هدر خواهد داد. تمام این موارد به گونهای نیست که بخواهیم به شما راهکاری را ارائه دهیم که چگونه میتوانید Mirrorsea را نابود کنید، چراکه بعضی از اوقات مجبور هستید از این وسعت اسیدی پیش رویتان عبور کرده و با نگاه کردن به افزایش قدرتی که از وجود شما میگیرد ( که گاها باعث ایجاد انفجارهای بزرگی هم خواهد شد)، مرگهای دلخراش و صحنههای آزاردهندهای را مشاهده خواهید کرد.
سبک نبرد در خصوص مقابله با Remnantها بسیار متفاوت است. وقتی یکی از آنها بیدار میشود، ری باید فرم بدن خود را تغییر دهد تا نقطه فشار (یا همان شدت حملات دشمنان) را از بین برده و با فعال کردن نقطه ضعف آنها بتواند حملات سنگینتری را اجرا کند. با ضعیفتر شدن هر یک از Remnantها، تراوشات سیاهی که در بدنشان وجود دارد، به رنگ قرمز در میآید و درحالیکه پوستشان بیشتر متلاشی میشود، نقطه ضعف نهایی آنها پدیدار خواهد شد که بازیکنان با استفاده از این نقطه میتوانند آخرین ضربه کشنده را به هریک از دشمنان وارد کنند. به جزء دو مورد از باسفایتهای بازی، تنها خطر واقعی برای ری و هدایت کننده او در خصوص ضربه زدن به نقاط ضعف دشمنان در یک زمان مشخص است که ماگر درست انجام شود، میتواند نقطه ضعف دیگری از دشمن را به نمایش بگذارد و بازیکنان با استفاده از آن، بهراحتی از پس دشمنان سرسخت ری برآیند. البته نقاطی از دشمن که به نام Black ooze معروف است، میتواند در صورت آسیب دیدن باعث مرگ قهرمان داستانمان شود.
با توجه به بازیهای قبلی استودیوی هارت ماشین، شاید این موضوع تعجب آور باشد که چرا مبارزات در بازی Solar Ash اینقدر سطحی و ساده طراحی شده است.
اشتباه نکنید، این سکانسهای خشن میتواند نسبتاً لذت بخش باشند. من فقط آرزو میکنم که تجربه بازی در درجات سختی بالاتر بتواند محیطهای بازی را به عنوان یک تهدید واقعی به ما نشان دهد تا در آن لحظه بتوانیم معنای واقعی مرگ خشونتبار را درک کنیم. البته کاش میشد که تعامل بیشتری را در خصوص مبارزات با محیط داشته باشیم، اما خلاصه استفاده شما از محیطهای پیرامون خود فقط نسبت به جا خالی دادن از حملات و دور زدن دشمنان است که بتوانید نقطه ضعف آنها را مورد حمله قرار دهید. شاید بتوان تعامل محدود با محیط را اینگونه توجیه کرد که سازندگان میخواستند از سرعت نهایی بازی کم نکنند و بازیکنان با شدّت بیشتری به جنگهای رودررو با دشمنان بپردازند. در پایان میتوان گفت که طراحی سرعتی سیستم گیمپلی بیشتر برای نبردهای تک به تک با باس فایتها طراحی شدهاند و محتوای بازی در این زمینه میتوانند نسبت به آنچیزی که میخواست به ما ارائه کند، بسیار موفق عمل کرده است.
با توجه به بازیهای قبلی استودیوی هارت ماشین، شاید این موضوع تعجب آور باشد که چرا مبارزات در بازی Solar Ash اینقدر سطحی و ساده طراحی شده است. در حقیقت طراحی ظاهری دشمنان مثل نقاشی بچههایی است که تازه در دوران ابتدایی نسبت به طراحی کاراکترها علاقهمند شدهاند. تانکری که انرژی دشمنان را پر میکند، دشمنانی که با بالهای عجیب و غریبشان پرواز میکند و موارد دیگر که از حوصله این مقاله خارج است، طراحی نسبتاً ابتدایی دارند. شاید بتوانید با استفاده از مجموعه حرکات و ضربات صحنههای جدیدی را خلق کنید، اما هیچگاه نخواهید توانست دو ضربه مختلف را با یکدیگر ترکیب کنید تا مورد جدیدی را مشاهده کنید؛ چراکه در طول این بازی یا همیشه در حال هک کردن موارد مختلف هستید، یا آنکه بسیاری از وقتهای خود را برای کاهش سرعت بازی (همان ویژگیای که پیشتر به آن اشاره کردیم) یا انجام تکنیکهای جاخالی دادن به ضربات متاخصمان و تلافی کردن جانهای از دست داده خود، هدر میدهید. (اگرچه به عنوان یک نکته مثبت میتوانیم به این موضوع اشاره کنیم که استفاده از ویژگی Time Split یا همان کند کردن زمان برای بازیابی قدرت از دست رفته ری بسیار بهجا است.)
از یک طرف میتوانم این مسئله را درک کنم که چرا بازی اینگونه ساخته شده است؛ به عنوان مثال وقتی که به کاوش محیطهای خواهید پرداخت و از نقطهای به نقطه دیگر جابهجا خواهید شد (با استفاده از ابزار Grapple)، بازی عملکرد خیلی خوبی از خود به جا خواهد گذاشت، اما در طرفی دیگر، جنگیدن با دشمنان در مکانها بعضاً غیرضروری به نظر میرسد. بهخصوص زمانی که منبع اصلی پلاسما، که بیشتر برای ارتقاء ظرفیت زره شما استفاده میشود، بر اساس کاوش محیطها و از بین بردن کریستالهای قرمز نشأت میگیرد.
مجموعاً این بازی سفر طولانی را به مخاطبان ارائه نمیکند و نگاه کردن به صورت کلی به ساختارهای بازی، بهتر از خرد کردنش به مجموعههای ریزتر است که باید در زیر ذرهبین به بررسی آنها بپردازیم. برای سرگرم کردن بازیکنان، داستان و گیمپلی به اندازه کافی وجود دارد. نگاه کردن و تجربه چنین اثری شاید لذت بخش باشد، اما تکرار مجدد آن همانند ماری است که از دل درد به خود غوطهور شده و نمیداند که محتوایی خود را هضم کند یا آن را پس بزند.
از لحاظ محتوا، شما واقعاً نمیتوانید از زیباییهای ظاهری بازی لذت نبرد و حتی گوشهای خود را به نشنیدن موسیقیهای غم انگیز و احساسی تشویق کنید. هر منطقه از سرزمین بازی اهداف متفاوتی را برای ری و بازیکن مشخص میکند که باعث میشود مخاطبان برای ساعتهای متوالی با تکراری شدن محیطهای پیرامون خود روبهرو نشوند. از محیطهای خرابه تمدنی که برای بقاء در دنیای رو به پایان میجنگد، تا کشتیهای عظیمالجثهای که توسط لاشههای مختلف حیوانات و انسانها احاطه شده، بسیار زیبا و در عین حال ترسناک است.
عملکرد فنی بازی در کنسول پلیاستیشن ۵ بسیار چشمگیر است؛ حتی زمانیکه هرچند وقت یکبار با مشکلاتی نظیر افت فریم روبهرو میشوید، باز نمیتوانید زیباییهای بی حد و مرز بازی را انکار کنید. البته دلیل افت فریمهای ناگهانی را میتوان به دلیل سرعت بسیار بالای سیستم گیمپلی دانست که بازیکنان همواره مجبور هستند تا از محیطی به محیط دیگر کوچ کردهیا در مبارزات مختلف به سرعت جابهجا شوند. مشکلات بازی نادر است و ممکن است در طول تجربهتان با آنها مواجه نشوید؛ اما برای من قضیه متفاوت بود، چراکه وقتی در حال تجربه بازی در منطقه Landing Site بودم، ناگهان به خاطر برخوردم با یک جسم بزرگ در حفرهای گیر کردم که مجبور شدم بازی را از آخرین محل ذخیرهسازی خودکاریک سیوهایم بارگذاری کنم. بهطور کلی تجربه شگفتانگیزی در انتظار مخاطبانی است که از اینگونه بازیها لذت میبرند.
بازی Solar Ash یک محصول عجیب و غریب است که از بازی دیگر استودیوی هارت ماشین یعنی Hyper Light Drifter چیزی کم و کسر ندارد. یک روح منحصربفرد در بطن این بازی قرار گرفته و برخلاف هر محصول دیگری در صنعت بازیهای رایانهای، میتواند داستان متفاوتی را از زندگی پساآخرالزمانی برای شما روایت کند که همتای آن را پیشتر مشاهده نکرده بودید.
مجموعاً این بازی سفر طولانی را به مخاطبان ارائه نمیکند و نگاه کردن به صورت کلی به ساختارهای بازی، بهتر از خرد کردنش به مجموعههای ریزتر است که باید در زیر ذرهبین به بررسی آنها بپردازیم. برای سرگرم کردن بازیکنان، داستان و گیمپلی به اندازه کافی وجود دارد. نگاه کردن و تجربه چنین اثری شاید لذت بخش باشد، اما تکرار مجدد آن همانند ماری است که از دل درد به خود غوطهور شده و نمیداند که محتوایی خود را هضم کند یا آن را پس بزند. در نهایت باید گفت که حتی با وجود برخی لبههای ناهموار، آخرین ساخته استودیوی هارت ماشین یک عنوان پلتفرمر سهبعدی جذاب با ویژگیهای منحصربفرد خود است که توسط برخی از دانشهای خلاقانه، طراحی سطحی و زیایی بی حد و مرزش به قلب مخاطب حمله میکند.
این نقد و بررسی توسط وبسایت Gaming Bolt روی کنسول پلیاستیشن ۵ انجام شده است.