شکی در این نیست که قسمت دوم ونوم، ساختهای ضروری برای این مجموعه و استودیوی سونی به شمار میآمد اما دوستداشتنی بودن فیلم ونوم تا جایی برای ما جذاب است و از یک نقطهای به بعد، تنها اثری را در برابر چشمانمان میبینیم که از داستانی متوسط و چهبسا کسلکننده بهره میبرد.
دومین قسمت از فیلم ونوم تحت عنوان فیلم «Venom: Let There Be Carnage» به کارگردانی اندی سرکیس در تاریخ ۱ اکتبر ۲۰۲۱ در سینماهای ایالات متحده بهروی پردههای سینما رفت. این فیلم که بازیگران مطرحی همچون تام هاردی، وودی هارلسون، میشل ویلیامز و نائومی هَریس را در تیم بازیگری خود جای داده، با بودجه ۱۱۰ میلیون دلاری بهروی پردههای سینما رفته و در باکافیس جهانی به فروش ۴۶۵ میلیون دلاری دست پیدا کرده است.
قسمت اول ونوم، اثری خوب در میان تماشاچیها و طرفداران این فیلم شناخته میشود؛ اثری که بر آنتاگونیست داستانهای اسپایدرمن، جامهای از خشونت و طنز به تن میکند و مخاطب را بهوجد میآورد. بسیاری از این که قسمت دوم با خشدریچههای بیشتر خونینتر از همیشه بهروی پردههای سینما رفته، خوشحال بودهاند اما آن چه که من بیشتر از همه به دنبالاش بودم، شناخته بیشتر ونوم و شخصیتپردازی درستتر از این کارکتر شرور دنیای مارول بود و میتوانم به قطعیت به شما بگویم که دنباله فیلم ونوم، هر آنچه که نیاز دارید را در اختیار شما قرار میدهد. لیست فیلم های ابرقهرمانی را مشاهده نمایید.
داستان این دنباله، درست پس از قسمت اصلی که در سال ۲۰۱۸ اکران شد، آغاز میشود؛ جایی که اِدی بِراک (با نقشآفرینی تام هاردی) در تلاش است تا جدا از هیولای فضایی درون بدناش، جایگاه حقیقیاش را به عنوان یک خبرنگار در حرفه کاریاش به دست آورد. قسمت اول با دیالوگ “ما ونوم هستیم” بهپایان رسید و حس اتحادی هیجانانگیز را در مخاطب پدید آورد؛ اما شروع قسمت دوم نشان میدهد که این اتحاد تنها به شکل یک همبستگی کوتاهمدت ادامه یافت.
اِدی در تلاش است تا با شکلات و مرغ، ونوم را سیر نگه دارد اما در سوی دیگر، ونوم عطش سیریناپذیری نسبت به مغز آدمهای بدی که هر روز در خیابانها میبیند، دارد. این تناقض و عدم تعادل، مشکلات زیادی را برای اِدی در زندگی حرفهای خود ایجاد میکند که وقتی پلیس بارها به درخواست قاتل زنجیرهای محبوس شده موسوم به کلتوس کاسیدی (با نقشآفرینی وودی هارلسون) پاسخ میدهد، این موضوع به اوج خود میرسد.
همانطور که تام هاردی شایسته بازی در نقش اِدی براک است، وودی هارلسون نیز در ایفای نقش شخصیت «کلیتوس کسیدی» نیز خوش درخشیده است؛ حرکات دست، چهره و زبان بدن در کنار موهای عجیب و رفتار منحصربهفردش، پکیج کاملی را برای ما نمایش میدهد. ما پیش از این در قسمت اول ونوم، دقایقی را با شخصیت «کسیدی» همراه بودیم و پسزمینه داستانیای از این قاتل زنجیرهای بهدست آوردیم. حال در قسمت دوم، هارلسون نقش عظیمی در سکانسهای فیلم ایفا میکند و نقش کسیدی عاشق را که از دار دنیا، خانواده و عشق بچگیاش را میخواهد، برای ما به خوبی بهتصویر میکشد. شخصیتهای شرور و منفی فیلم تنها به کسیدی ختم نمیشود، بلکه عشق دوران بچگی این کارکتر که بهسبب قابلیتهای صوتیاش، میتواند شنوایی دیگران را از بین ببرد، در فیلم حضور دارد؛ فرانسیس بَریسون که در دنیای کامیک با نام مستعار Mutant Shriek شاخته میشود.
با وجود این که هیچوقت نام کمیکی بَریسون را در فیلم نشنیدیم، اما قدرتهای وی در برخی سکانسها مورد استفاده قرار میگیرد. در سمت و سویی که ادی سعی دارد تا چهارچوبهای اخلاقی خود را برای ونوم شرح دهد و وی را متقاعد کند که زندگی در یک شهر روی زمین به چه شکل است، ونوم طرز تفکری دیگر را پیش میگیرد و خوردن مغز آدمهای بد، دزدها و خلافکارها را امری درست میداند. هنگامی که شخصیت شرور Carnage که به عنوان نسخه قرمز ونوم شناخته میشود، در بدن کَسیدی قرار میگیرد، تمامی این چهارچوبهای اخلاقی از میان میرود و ترکیبی را تشکیل میدهد برای توصیف آن، میتوانیم تنها به واژه خشونت بسنده کنیم و همین موضوع موجب شد تا استودیوی سازنده، رتبه PG-13 را برای این فیلم درنظر بگیرد. در مورد فیلم دایینگ لایت بیشتر بدانید.
داستان شروعی زیبا به خودش میگیرد و روابط و مشکلات حاکم بر ادی و ونوم را بهخوبی روایت میکند و دوستداشتنی بودن فیلم را بهرخ ما میکشد؛ اما رفته رفته با ورود Carnage بدون هیچ پسزمینه داستانی و قدرتهای فناناپذیرش که نمیدانیم از کجا آمده، این فیلم ۱ ساعت و ۳۷ دقیقهای که در حالت عادی نباید کسلکننده باشد، خستگی و خمیازه را برای من بههمراه داشت. بهطور کلی، روابط احساسی بار اعظمی از این فیلم را بهدوش میکشد؛ نه رابطه تام هاردی و میشل ویلیامز یا حتی کسیدی و عشق دوران کودکیاش، بلکه رابطه اِدی و ونوم که بهمثابه دعواهای زن و شوهریای میماند که هر بار آن را تماشا میکنیم، لبخند بر لبانمان پدیدار میشود.
در کاغذ، «Venom: Let There Be Carnage» یک اثر ضروری است که میتواند دنبالهای بسیار خوب را برای داستان هیجانانگیز قسمت اول بههمراه داشته باشد اما در عمل، بیسروته شناخته میشود که به بهترین دارایی خود، ترفندها و زیباییهای ظاهری و نقشآفرینی خوب تام هاردی، متکی است. بزرگترین مشکل ونوم را میتوان بیش از حد بودن دانست. نسخه اصلی، تعاملات هاردی و آلتر ایگویای را بههمراه داشت که تازگی خاصی را بهخود اختصاص میداد اما در این قسمت، مونولوگ درونی اِدی، بیامان درحال دیدهشدن است. حتی زمانی که تنها برای دیدن اِدی به سکانسهای فیلم توجه میکنیم، ونوم به شکلی بیوقفه با صدا یا حضورش، لحظات را میبلعد و در پس دیالوگهای طنز و کمدیاش، سعی دارد به مخاطب بگوید که: شما باید از این فیلم لذت ببرید!
به نظر من، سرکیس، کلی مارسل و تام هاردی که با حضور خود در تیم فیلنامهنویسی، اعتباری را به خود اختصاص داده است، درک نکردهاند که بزرگترین دارایی ونوم، توانایی او در غافلگیری کارکترهای داستان و تماشاچیان است. جدا از این، نمیتوانیم ازجلوههای ویژهاین فیلم خردهای بگیریم. سونی و مارول همواره در ساخت پروژههای خود از CGIها و تیم ساخت حرفهای بهره میبرند و فیلمهای مارول همواره به جلوههای ویژه خوب مجهز میشود. اندی سرکیس نیز عنوان کرده بود که بهسبب حضور خانوادهاش در انگلیس، کل مراحل تولید و تیم سازنده سونی باید
خواسته یا ناخواسته، تیم بازیگری این فیلم مانند افرادی که در شهربازی هستند، از این طرف به آن طرف میروند و هرجومرجی را در مقابل چشمان تماشاچی بهوجود میآورند. تام هاردی از استعداد خارقالعادهای در نقشآفرینی بهرهمند است اما بیش از حد بودن حضورش در سکانسهای فیلم، نقطه ضعفی را همواره به وجود میآورد که شاید برای بسیاری از تماشاچیها جذاب باشد، اما بهطور کلی بیش از حد بهشمار میرود؛ حضور وی در این قسمت از مرزهای همیشگی نیز عبور کرده و کل تیم تولید و کیفیت ساخت را نیز با خود میکشاند. هارلسون و هریس در نقش زوج عاشق و دیوانه، بسیار خوب ظاهر میشوند اما هرچه بیشتر با خوشگذرانیهای این زوج همراه میشویم، بیشتر به عملکرد خوب این دو بازیگر و حضور جذاب این دو کارکتر، شک میکنیم.
این احتمال هم وجود دارد که من به عنوان یک تماشاچی، قسمت اول ونوم را جذابتر بدانم و دیدن شخصیت منفیای که با ورود به بدن اِدی، تضاد میان مثبت و منفی بودن را روایت میکند را گیرا بدانم. اما قسمت دوم در جمعوجور کردن المانهای مختلف ناامیدکننده ظاهر شده و جذابیت را به شکلی اشتباه برای مخاطب بهتصویر میکشد. به ندرت پیش میاید که دنباله فیلمهای سینمایی بهتر از نسخه اصلی ظاهر شوند و «Venom: Let There Be Carnage» به هر طریقی، از طنز و کمدی ماجرا تا روابط احساسی و صحنههای اکشن، قصد دارد تا بهتر از نسخه پیشین خود باشد و بهبود یابد. نمیتوانم بهبود یافتن قسمت دوم را بپذیرم و به تمجید از آن بپردازم، چراکه اگر قسمت اول اندکی خستهکننده باشد، قسمت دوم از آن هم فجیعتر است.
با این حال، بیایید روراست باشیم، سه دقیقه انتهای فیلم حرفهای جذاب زیادی برای گفتن دارد و موجب میشود تا من بهسبب آن، منتظر حضور دوباره ونوم باشم. از آن طرف نیز، باید قبول کنیم که ونوم، داستاناش و حضور تام هاردی به خودی خود برای مخاطبان سینما سرگرمکننده خواهند بود و اگر با قسمت اول ارتباط زیادی برقرار میکنید و آن را زیبا و لذتبخش میدانید، قسمت دوم نیز برای شما چشمگیر خواهد بود؛ صحنههای اکشنای که شما را بهوجد میآورد، لحظاتی احساسی میان ادی و ونوم که خنده را روی لبان شما بههمراه خواهد داشت و داستانی که در بطن خود، قویتر بودن در قالب یک تیم را برای مخاطبان خود بهتصویر میکشد.