ساخت بازی ویدیویی کاری به غایت سخت است؛ قبل از ورود به صنعت بازیسازی باید با این موضوع کنار بیایید. ساخت یک بازی نیازمند به چند نیروی متخصص است که در کنار یکدیگر به عنوان یک تیم عمل کنند و تمام سدهای سرراه را به خوبی با یکدیگر پشت سر بگذارند. برای این که بتوانید یک بازی ویدیویی را به طور کامل توسعه بدهید نیازمند به یک تیم حداقل یکنفره توسعهدهنده نرمافزار، تیم حداقل یکنفره انیماتور، تیم حداقل یکنفره طراح گرافیک (که میتواند کارهای مختلفی مثل طراحی رابط کاربری، تجربه کاربری و … انجام دهد) هستید.
اما در کنار همه این نیروها، به یک رهبر هم نیاز دارید که بایدها و نبایدهای پروژه را برای تمامی این نیروها تعریف میکند؛ البته در اینجا منظور مدیر پروژه نیست. مدیر پروژه کمک ویژهای میکند که بایدها و نبایدهای پروژه به خوبی و بدون مشکل انجام شوند اما نیروی انسانی که قرار است رهبری یک پروژه را به صورت عملی برعهده بگیرد، «طراح بازی» است.
طراح بازی همان فردی است که مشخص میکند یک بازی ویدیویی باید به چه شکل باشد، از چه قوانینی پیروی کند و نیازمند به چه چارچوبی است. شاید طراح بازی را بتوان کلیدیترین نقش در یک پروژه توسعه بازی دانست و قطعا بدون طراح بازی در یک پروژه، به هیچوجه بازی که میسازید ارزش تجربه نخواهد داشت و تنها وقت خود را تلف به پروژهای کردید که هیچ سر و تهی ندارد.
البته خیلی از اوقات، طراح یک بازی میتواند کارگردان بازی یا حتی نویسنده آن بازی باشد که راجع به ورود به نویسندگی بازیهای ویدیویی و اهمیت آن در بازی سازی در گذشته مفصلتر توضیح دادهایم.
در این مقاله، میخواهیم نگاهی به شغل «طراح بازیهای ویدیویی» بیندازیم و بررسی کنیم که چرا وجود یک طراح بازی در پروژه توسعه اهمیت بسیار زیادی دارد. با کاروتک همراه باشید.
وقتی یک بازی را اجرا میکنید و به تجربه آن میپردازید، تماشای زحماتی که پای آن کشیده شده بسیار ساده است؛ میتوانید با دیدن انیمیشنها و جلوههای بصری چشمنواز یک بازی متوجه زحمات تیم گرافیک بازی شوید؛ یا میتوانید با شنیدن موسیقی و مهندسی صدای پیادهسازی شده در بازی متوجه زحمات تیم صدا شوید و حتی به خاطر اجرای روان بازی و بدون مشکل آن یک دستمریزاد به تیم توسعه بازی بگویید که هزاران خط کدنویسی بینقص روی آن انجام دادهاند تا بازی انقدر کمایراد باشد. اما تا به حال راجع به کلیت بازی فکر کردهاید؟ طراح بازی کسی است که زحماتش در بازی به اندازه تیمهای گرافیک، توسعه و صدا محسوس نیست اما اگر کار خودش را به خوبی انجام ندهد، قطعا تیمهای ذکر شده با تمام توانشان هم نمیتوانند پروژه را از شکست حتمی نجات دهند.
بگذارید کمی وارد جزئیات بشویم. یک بازی شوتر اول شخص مثل Call of Duty: Modern Warfare را تصور کنید؛ تک تک جزئیاتی که در گیمپلی بازی رخ میدهد، توسط طراح بازی تعیین شده. به عنوان مثال، در هر خشاب چند تیر قرار بگیرد؟ هر تیر چقدر به دشمن صدمه بزند؟ هر دشمن چقدر درجه سلامت داشته باشد؟ پلیر بتواند چند سلاح با خود حمل کند؟ آیا وسایل نقلیه در بازی قابل انفجار هستند؟ پر کردن خشاب چند ثانیه طول میکشد؟
یا یک بازی در سبک نقشآفرینی را در نظر بگیرید؛ شخصیت اصلی در هر سکانس چند انتخاب دیالوگ دارد؟ درخت مهارتهای شخصیت به چه شکل است؟ چه سلاحهایی در بازی وجود دارد؟ کدامیک از سلاحها قویترینها هستند؟ واحد پول بازی چیست؟ چطور میتوان در بازی درآمدزایی کرد؟ هر آیتم در بازی چه کاربردی دارد؟
در توضیح تکجملهای وظیفه طراح بازی باید گفت که کار اصلی طراح بازی، وضع کردن تمام عنصرهای گیمپلی بازی و تبدیل آنها به تجربهای تعاملبرانگیز است که گیمرها بتوانند از تجربه آن لذت ببرند. طراح بازی باید بتواند با نرمافزارهای طراحی مراحل کار کند تا بتواند ایدههای خود را به خوبی در بازی پیادهسازی کند. برخلاف تصور خیلیها، طراحی بازی تنها طراحی المانها و ایدهپردازی نیست و باید بعد از این که توانستید مفاهیم و عناصر مختلف پروژهتان را وضع کنید، آنها را به خوبی پیادهسازی کنید. بنابراین باید اطلاعات کافی در زمینههای هنری و فنی داشته باشید که بتوانید به خوبی این کار را انجام دهید و همزمان با تیمهای هنری و فنی تعامل داشته باشید.
درست مثل تمام اعضای یک تیم بازیسازی، طراحهای بازی هم نیازمند یک سری از ابزار هستند که باید توانایی استفاده از این ابزار را داشته باشند؛ بعضی از این ابزار در جنبه تخصصی طراحی بازی قرار دارد و بعضی دیگر از این ابزار لوازم عمومی هستند که شاید در ابتدا خیلی سطحی به نظر برسد ولی میتوانند بسیار کاربردی باشند.
ابزارهای تخصصی که یک طراح بازی استفاده میکند، به جنبههای مختلفی بستگی دارد و با توجه به نوع پروژه و استفاده از نرمافزارهای میزبان مختلف، ابزارها نیز تغییر میکند. بسته به نوع ابزار تخصصی که طراح بازی استفاده میکند، ابزار دیگر تیمهای یک پروژه مثل تیم فنی و توسعه هم قابلتغییر است. در ادامه به معرفی این ابزار میپردازیم.
همه چیز از ایدهپردازی و نوشتن این ایدهها شروع میشود. خیلی از طراحهای بازی برای ایدههای ابتدایی خود از دفترهای ساده استفاده میکنند که عملکرد بسیار خوبی است. نوشتن ایدهها روی کاغذ باعث میشود تا کمی خلاقیت بیشتر شود و در هر مکانی بتوانید ایدههای خود را روی بستری ساده ذخیره کنید تا در آخر بتوانید آن را روی پروژه پیادهسازی کنید.
البته یک دفتر و خودکار قطعا جوابگوی کار یک طراح بازی نیست و برای این که بتوانید «سند طراحی بازی» (Game Design Document) دقیق و کاربردی را وضع کنید، باید از نرمافزارهای میزبان نوشتاری مثل Microsoft Word استفاده کنید. به این شکل و با استفاده از این نرمافزار میتوانید فرمت مناسبی از سند خود داشته باشید که بتوانید با تیمهای دیگر به اشتراک بگذارید و افراد مختلف پروژه بتوانند به راحتی به اطلاعات و دادههای موردنیاز دسترسی داشته باشند.
در نهایت باید بتوانید که سند خود را به شکلهای مختلف مثل فرمت pdf یا jpg خروجی بگیرید تا زمانی که قصد داشتید سند خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، نسخه غیرقابل ویرایش آن سند را برایشان بفرستید. البته این موضوع هم حائز اهمیت است که وقتی از نرمافزاری مثل Word استفاده میکنید، میتوانید هر زمانی که خواستید سریعا دست به ویرایش سند بزنید. استفاده از Google Drive برای به اشتراکگذاری سندتان با افراد دیگر و دیدهشدن تغییرات اعمال شده به صورت Real-Time هم یکی از ابزارهای کاربردی نوشتاری محسوب میشود.
در این بخش هیچ نرمافزار دیگری را نمیتوان جز Microsoft Excel در نظر گرفت؛ اکسل کاملترین نرمافزاری است که میتوانید برای طراحی جدول با کلی فرمولهای مهندسی کارآمد استفاده کنید. این نرمافزار میتواند به طراحهای بازی کمک کند تا فرمولهای مورد نیاز برای طراحی سیستمهای مختلف که با اعداد و ارقام سرکار دارند را محاسبه و جدول مورد نیاز برای چینش عنصرهای مختلف را پیریزی کنند.
اکسل برخلاف نرمافزار Word نیازمند به دانش نیمهتخصصی است که بتوانید فرمولهای مختلف را روی آن پیادهسازی کنید و هر چقدر فرمولهای پیچیدهتر استفاده کنید، استفاده از این نرمافزار سختتر میشود؛ اما اکسل نرمافزاری نیست که بتوانید به راحتی با نرمافزارهای دیگر جایگزین کنید چرا که کاملترین و بهترین نرمافزار صفحهگسترده موجود است.
برای ساخت یک فلوچارت نرمافزارهای زیادی وجود دارند اما مجددا مایکروسافت برنده بهترین نرمافزار کاربردی در این زمینه با نرمافزار Microsoft Visio است. فلوچارتها اهمیت زیادی دارند، به خصوص برای تعاملی کاربردی با تیم توسعه و تیم طراحی رابط کاربری؛ طراح بازی باید مشخص کند که با هر رویداد در بازی و اتفاقات مختلف، چه دنبالهای باید انتظار بازیکن را بکشد و کشیدن یک فلوچارت دقیق میتواند بهترین راه برای نشان دادن تمام رویدادهای بخشهای مختلف بازی باشد.
به عنوان مثال: بعد از مردن کارکتر چه اتفاقی باید بیافتد و کاکرکتر اصلی باید از چه مکانی ریسپاون شود؟ بعد از ذخیره کردن بازی چه واکنشی نشان میدهد؟ بعد از تمام شدن سکانس میانپرده، چه انیمیشنی بازی را به جریان میاندازد؟ بعد از شکست خوردن در یک ماموریت، روند ادامه بازی چگونه خواهد بود؟ تمامی این رویدادها باید توسط یک فلوچارت مشخص شوند تا تعامل بهتری با تیمهای دیگر پروژه داشته باشید و از طرفی دیگر خود طراح بازی هم دید بهتری به جریان توسعه بازی خواهد داشت.
اگر از نرمافزارهای مایکروسافت بگذریم، اسم بعدی قطعا Adobe خواهد بود. یک طراح بازی نیازمند است که تبحر کافی در طراحی تصویر به خصوص برای به تصویرکشیدن ایدههای خود و اسکچهای مختلف داشته باشد و تنها به این شکل است که میتوانید ایدهای که در سر خود دارید را به تیم توسعه نشان دهید. در طول تیم توسعه شاید صدها بار باید تصاویر مختلف را برای پیشبرد مراحل توسعه بازی طراحی کنید؛ مرحله طراحی تصاویر مختلف از پیشتولید و قدمهای اولیه توسعه بازی کاربرد دارد.
البته Adobe Photoshop تنها نرمافزار برای انجام این کار نیست و امروزه دهها نرمافزار خوب برای طراحی تصاویر وجود دارد اما اگر میخواهید با نرمافزاری کار کنید که بیشترین آپشنهای ممکن را به شما بدهد، حتما سعی کنید که فتوشاپ را تا حد زیادی یاد بگیرید. اما نرمافزارهای دیگر هم برای انجام این کار مانند Sketch (مخصوص MacOS) وجود دارد که میتواند کارراهانداز باشد.
تا به حال تمام نرمافزارهای بالا تخصص ویژهای را نیاز نداشتند، اما کار کردن با موتور بازیسازی یکی از مهمترین و تخصصیترین مهارتهای یک طراح بازی است. بعضی از استودیوها از نرمافزارهای میزبان سوم شخص مثل یونیتی یا آنریل انجین استفاده میکنند که امری سادهتر و طبیعی است و تقریبا ۹۹ درصد از استودیوهای بازیسازی در ایران هم دست به چنین کاری میزنند. اما تعدادی از استودیوها تصمیم میگیرند که موتور بازیسازی انحصاری خود را بسازند تا بتوانند تمام ایدههای خود را به خوبی و بدون محدودیت پیادهسازی کنند. به عنوان مثال استودیوهای کونامی از موتور فاکس، الکترونیک آرتز از فراستبایت ۳، یوبیسافت از آنویل استفاده میکنند.
در موتور بازیسازی تمام متریالهایی که تا به حال برای بازی توسعه داده شده را بسته به دلخواه خودتان کنار یکدیگر قرار میدهید تا بتوانید بازی را طراحی کنید. طراحی سیستمهای مختلف در بازی را تنها از طریق موتورهای بازیسازی میتوانید در بازی پیادهسازی کنید و مسئله اصلی اینجاست که هیچکس جز طراح بازی نمیتواند از این موتور استفاده کند، چون فقط طراح بازی است که دانش لازم برای پیادهسازی صحیح همه این عناصر را دارد.
هرچقدر هم که استودیوی پیشرفتهای داشته باشید و موتور بازیسازی قدرتمندی توسعه دهید، برای ساخت دنیا و طراحی بصری مراحل، تنها دو نرمافزار است که میتواند به داد شما برسد؛ دو نرمافزار Maya و 3D Studio Max که هر کدام کاربردهای جذاب خودشان را دارند و بهتر است که کار با هر دو نرمافزار را به خوبی یاد بگیرید. هر دو نرمافزار دارای پلاگینهای اختصاصی برای طراحی محیط و دنیای بازی هستند که بسته نوع کاربرد و راحتی خودتان میتوانید از بین آنها انتخاب کنید.
نکته خیلی مهمی راجع به طراحی مراحل (Level Design) وجود دارد؛ در بعضی از استودیوهای بزرگ، وظیفه طراحی مراحل برعهده طراح بازی نیست. با این که بایدها و نبایدهای کلی مراحل بازی را هم طراح بازی ارشد تعیین میکند، اما بعضی از استودیوها نیروی انسانی دیگری را برای طراحی مراحل استخدام میکنند که شغل اصلی این نیرو هم طراحی بازی است اما در بخش طراحی مرحله مهارت بیشتری دارد، به همین دلیل این بخش را به کس دیگری میسپارند. اما در استودیوها و پروژههای کوچکتر، خبری از نیروی مجزا برای طراحی مرحله نیست و طراح بازی خودش دست به انجام این کار میزند.
از تخته وایتبرد به راحتی نگذرید! این ابزار هم به اندازه تمام ابزارهایی که نام بردیم مهم است؛ یکی از کارهایی که شما به عنوان طراح بازی باید انجام دهید، جلسات هفتگی با تیمهای مختلف پروژه است که بتوانید پروسه ساخت بازی را با تعامل یکدیگر پیش ببرید. تخته وایتبرد میتواند در طول جلسه به شما کمک کند که نکات مهم را برای همگی یادداشت کنید یا به جای کشیدن اسکچ دقیق روی نرمافزارهای طراحی تصویر که زمان زیادی هم میبرد، روی تخته وایتبرد ایده کلی خود را به تصویر بکشید.
قطعا وارد هر استودیوی بازیسازی شوید، متوجه این موضوع میشوید که از تخته وایتبرد یا تختههای شیشهای زیادی استفاده میشود تا تیمها و افراد مختلف بتوانند ایدههای خود را در سریعترین زمان ممکن به یکدیگر انتقال دهند.
اگر بتوانید کار و استفاده درست از تمام ابزارهایی که نام بردیم را یاد بگیرید، تبریک میگویم! شما تمام ابزارهای تخصصی یک طراح بازی را در لیست مهارتهای خود دارد. اما آیا مهارت کافی برای تبدیل شدن به یک طراح بازی کامل را دارید؟
قطعا نه! این بخشها فقط ابزارهای مورد نیاز شما بودند و مهارتهای فردی شما جنبه دیگر طراح بازی شدن است که در ادامه این مهارتها را ذکر خواهیم کرد.
تمام موارد بالا تنها ابزارهای کار بودند که یادگیری آنها را هر کسی میتواند انجام دهد؛ اما کدام طراح بازی اهمیت بالایی برای استودیوهای مختلف دارد و چگونه میتوانید نقش خود را به عنوان یک طراح بازی بینقص اجرا کنید؟ باید سعی کنید که مهارتهای فردی خود را به عنوان یک طراح بازی ارتقا دهید یا در صورت عدم وجود، در خود پرورش دهید.
اما چه مهارتهایی؟ خب:
کسانی که مهارتهای فنی خوبی دارند یعنی میتوانند به راحتی کدنویسی و توسعه نرمافزار انجام دهند، معمولا به خوبی نمیتوانند هنرمندان خوبی باشند و این قائده برعکس هم اتفاق میافتد و هنرمندانی که طراحی گرافیک را به خوبی بلد باشند، بعد فنی ذهنشان قدرتمند نخواهد بود. اما یک طراح بازی باید هر دو مهارت خود را به بهترین شکل ممکن پرورش دهد تا در تمام مراحل توسعه یک بازی، به خاطر نداشتن مهارت کافی، پروژه را در حالت توقف نگه ندارد.
استودیو به دنبال طراح بازی نیستند که بتواند چندضرب (Combo) دهگانه روی سلاح به خصوصی پیادهسازی کند؛ آنها به دنبال طراحی هستند که بتواند این چندضربها را در تمام طول بازی پیادهسازی کند. یعنی بتواند به خوبی یک سیستم منحصر به فرد را طراحی کند که شبیه و نظیر آن را در بازیهای دیگر ندیدهایم. حتی شغل مجزایی برای این امر در کمپانیها و استودیوهای بزرگ به نام System & Feature Designer وجود دارد که به طراح اصلی کمک میکند تا سیستم و فیچرهای جذاب و متناسب با تم بازی داخل آن قرار بگیرد.
طراح بازی درست در وسط پروژه قرار دارد و چشم و گوش همه اعضای تیمهای مختلف به سمت او متمرکز است و یک طراح بازی باید به خوبی بتواند با تمام این افراد ارتباط مناسب برقرار کند. راضی نگهداشتن تیمهای مختلف در یک پروژه با به رساندن متریالهای مورد نیاز به هر تیم در سر موقع، یکی از مهمترین ویژگیهایی است که طراح بازی باید از آن مطمئن شود و این کار موجب خرسندی همه تیمهای یک پروژه میشود. البته مدیرهای پروژه در این امر به طراحهای بازی کمک میکنند اما به عنوان یک طراح بازی، باید تمام حواس به درست پیشرفتن پروژه با تعامل درست با بقیه افراد باشد.
نمیتوانید تصور کنید که داشتن این مهارت از چه اهمیت بالای برخوردار است. اگر در استودیویی به عنوان طراح بازی مشغول به کار باشید، مطمئنا این موضوع را درک خواهید کرد که تمامی استودیوها بهترین نتیجه را در کمترین زمان ممکن میخواهند که این امر کمی سخت و حتی بعضی اوقات غیرممکن است. اما با مدیریت زمان، میتوانید تمامی مشکلات خود را در زمینه رساندن پروژه در ددلاین مشخصشده برطرف کنید. اگر در ددلاینهای اولیه نتوانید صلاحیت خود را در زمینه مدیریت زمان ثابت کنید، مهم نیست که چقدر توانایی در طراحی بازی دارید، هیچ استودیویی نمیتواند به شما برای انجام پروژه اعتماد کند.
خب، فکر میکنید که تمام مهارتهایی که تا به حال گفتیم را در خود میبینید؟ پس حالا شما میتوانید برای ورود به صنعت بازیسازی به عنوان یک طراح بازیهای ویدیویی اقدام کنید. اما از چه راههایی میتوانید این کار را انجام دهید؟ در ادامه نگاهی به این راهها میاندازیم.
شروع کردن کار به عنوان کارشناس کنترل کیفیت یا انجام دادن هماهنگیهای بخش تولید به عنوان دستیار مدیر پروژه، این کمک را به فرد میکند که با چگونگی کلیت ساخت یک بازی آشنا شود و در کنار آن میتوانید معلومات لازم راجع به ساخت یک بازی ویدیویی در قالب طراح بازی را به صورت عملی یاد بگیرد؛ بعد از انجام چند پروژه میتوانید به عنوان کارآموز طراح بازی به پروژههای مختلف اضافه شوید تا معلومات خود را بیش از پیش کنید.
یکی دیگر از این راهها، یادگیری با شرکت در کلاسهای تخصصی این حوزه است که خوشبختانه طی چند سال اخیر، کلاسهای مختلف و کورسهای آنلاین زیادی برگزار شده که هر کدام از این کلاسها و کورسها میتواند کمک بسزایی برای طراح بازی شدن به افراد علاقهمند بکند. حتی چند سال پیش بنیاد ملی بازیهای رایانهای هم انستیتو مختص به خودش را داشت که کلاسهای آموزشی طراحی بازی برگزار میکرد که این روزها خبری از این کلاسها نیست اما اگر کمی بیشتر در سطح اینترنت جستجو کنید، کلاسهای مناسبی را پیدا میکنید.
آموزشهای ویدیویی و متنی زیادی در سطح اینترنت وجود دارد که با تماشا و خواندن آنها میتوانید راه را به عنوان یک طراح بازی پیدا کنید؛ اگر زبان انگلیسی شما قوی باشد، منبعی از هزاران ساعت ویدیوی آموزشی کاربردی در یوتیوب وجود دارد که میتوانید به راحتی کلی از موارد لازم برای طراح بازی شدن را یاد بگیرید. خودآموزی شاید طولانیترین راه در این مسیر باشد اما این موضوع بستگی به تلاش و علاقه شما دارد؛ ممکن است این پروسه بین چند ماه تا چند سال طول بکشد.
خیلی از طراحهای محبوب امروز در بازیهای ویدیویی در ابتدا هیچ علاقهای به این رشته نداشتند و خیلی اتفاقی وارد این پروسه شدهاند که از محیط آنها میتوان به کریس اولان یا هیدئو کوجیما اشاره کرد که علاقه اولیه آنها موضوعات دیگری بود. حتی در ایران هم افراد زیادی وجود دارند که در ابتدا بیشتر علاقهمند به حوزه خبرنگاری بازیهای ویدیویی بودند اما به مرور زمان به سمت طراحی بازی کشیده شدهاند. اما اگر از همین ابتدا قصد دارید که وارد طراحی بازیهای ویدیویی شوید، یک نکته مهم را فراموش نکنید: بازی کنید و اطلاعات عمومی خود را راجع به بازیهای ویدیویی بیشتر کنید.
یک طراح بازیهای ویدیویی باید با سبکهای مختلف به خوبی آشنا باشد، بهترینهای مارکت سبک کاری خود را بشناسد و بتواند به خوبی از آنها الهام بگیرد اما در عین حال، ایده اورجینال و متفاوتش را به خوبی و محسوس در بازیاش پیادهسازی کند. اگر علاقهمند به طراحی بازی هستید، وقت را تلف نکنید؛ شاید یکی از بهترین بازیهای تاریخ صنعت، در آینده توسط شما ساخته خواهد شد!