در حال حاضر ما این را میدانیم که توییتر پر از باتهای مختلفی است، هنوز هیچ چیزی را در مورد میزان این باتها و همچنین نوع آنها نمیدانیم.
در مورد میزان باتها شایعات فراوانی وجود داشتند تا اینکه در روز گذشته و طی یک رشته توییت به این موضوع پرداخت و گفت که میزان باتهای این پلتفرم کمتر از 5 درصد است و ارقام اعلام شده توسط محققان مستقل که بیشتر از 20 درصد را اعلام میکنند، درست نیست.
همه چیزهای گفته شده کاملا طبق پیشبینیها بودند، تا اینکه خریدار احتمالی توییتر، یعنی ایلان ماسک، به این موضوع واکنش عجیبی را نشان داد. ایلان ماسک در انتهای رشته توییت نوشته شده توسط پاراگ آگراوال، یک ایموجی پوو را قرار داد.
پاراگ آگراول در این توییتهای منتشر شده خود، گفته بود که اسپمها و باتها مشکلات جدی برای این پلتفرم هستند و تقریبا تمام شبکههای اجتماعی با این موضوع دست و پنجه نرم میکنند. یکی از اصلیترین موارد در مورد اسپمها و باتها، به پویاتر شدن و تکامل آنها باز میگردد. پاراگ آگراوال در رابطه با این موضوع گفت:
دائما اهداف و تاکتیکهای افراد سودجو در حال تغییر کردن است.
یکی از اصلیترین دلایلی که سنجیدن اینکه آیا یک اکانت واقعی است یا خیر، دشوار خواهد بود، چرا که تعریف واقعی بودن یک اکانت تا حد زیادی به آن شرکت باز میگردد و از طرفی دیگر هم اطلاعات بسیار محدودی در اختیار عمومی قرار میگیرد. پاراگ آگراوال در مورد این موضوع گفت:
استفاده از دادههای خصوصی برای جلوگیری از دستهبندی اشتباه کاربرانی که واقعی هستند، بسیار مهم است. FirstnameBunchOfNumbers بدون عکس پروفایل و توییتهای عجیب و غریب ممکن است برای شما یک ربات یا اسپم بهنظر برسد، اما در پشت صحنه ام اغلب نشانهای متعددی را میبینیم که نشان میدهد یک شخص واقعی است.
احتمالا منظور پاراگ آگراوال از دادههای خصوصی چیزهایی مانند فعالیتها در ارسال دایرکتها، ورود به سیستم، رفتارها در زمان گشتوگذار در توییتر خواهد بود که برای هر کسی که از بیرون مشاهده میکند، نامرئی است، اما برای سیستمهای داخلی واضح خواهد بود. انجام تمام فرایندهای گفته شده برای راحت خواهد بود، زیرا هیچ کس نمیتواند اعدادی که منتشر میکند را تایید نماید. اگرچه دلیل کمی وجود دارد که فکر کنیم شرکت توییتر این اعداد را خودش تولید میکند، اما نمیتوان استدلال کرد که آنها انگیزه و فرصتی برای انجام این کار بهروشهای ظریفی دارند که فقط در زمان حسابرسی قابل مشاهده است.
مسئله اعتبار کاربران، دقیقا به مرکز دسترسی و توانایی یک پلتفرم فعال در زمینه شبکههای اجتماعی برای کسب درآمد میرود و ما بارها و بارها دیدهایم که حعل یا ارائه نادرست این اعداد میتواند تاثیرات جدی بر تمایل تبلیغکنندگان داشته باشد.
سوال بعدی که در این مورد بهوجود میآید این است که پس چگونه تبلیغکنندگان میدانند که در ازای پول خود چه چیزی را بهدست میآورند؟ خب، در پاسخ به این سوال باید بگوییم که این موضوع بسیار گیجکننده است. بهعنوان فردی که ظاهرا علاقمند به اداره یک شرکت فعال در زمینه شبکههای اجتماعی است، بسیار سخت خواهد بود که باور کنیم که او برخی از معیارهایی را که صنعت برای پیگیری این موارد استفاده میکند را انجام نداده باشد. بههرحال، همانطور که پاراگ آگراوال به آن اشاره کرده بود، این اعداد برای مدت طولانی بهصورتی منظم گزارش شدهاند.