در دنیای امروز پلتفرمهای خیلی زیادی مانند گوگل درایو را میتوانید پیدا کنید که با استفاده از آنها میتوانید دادههای خود را در فضای ابری ذخیره کنید تا در هر دستگاه و هر زمان دیگری به آنها دسترسی داشته باشید. معروفترین پلتفرم برای ذخیرهسازیها بهصورت ابری دراپباکس است که آرش فردوسی آن را برای اولین بار در سال 2007 به همراه درون هیوستن تاسیس کرد. برای آشنایی بهتر با این کارآفرین ایرانی با کارو تک همراه باشید.
آرش فردوسی در تاریخ 15 مهر سال 1364 در خانواده غلام فردوسی بهدنیا آمد. غلام فردوسی در زمانی که در ایران حضور داشت، کارگزار مخصوص وامهای مسکن بود و بعد از مهاجرتش به آمریکا با تهمینه فرید آذر آشنا شد و تصمیم گرفتند که با یکدیگر ازدواج کنند. دوران حضور آنها در آمریکا دقیقا مصادف شده بود با بهوقوع پیوستن انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، پس تصمیم گرفتند که به ایران بازنگردند و در همانجا به زندگی خود ادامه دهند.
آرش فردوسی در مورد خودش میگوید:
من یک کارآفرین موفق فناوری هستم. دراپباکس، شرکتی که من در سال ۲۰۰۷ تاسیس کردم، بیش از 600 میلیون کاربر، 2300 کارمند و 1.7 میلیارد دلار درآمد دارد. اما داستان زندگی من ریشه در کانزاس دارد: من در اورلند پارک، به عنوان یک فرزند مهاجر ایرانی بزرگ شدم و جامعه آمریکا هرگز در وفاداری یا اعتقاد ما به آمریکا شک نکردند.
همانطور که گرد و غبار از انتخابات این ماه آمریکا ته نشین میشود، داستانهایی مانند زندگی من نشان میدهد که چرا مقامات ایالت کانزانس باید دور هم جمع شوند و برای استقبال دولت ما از مهاجران دوباره تصمیم بگیرد. سیاستهای ضد مهاجرتی دولت فعلی (ترامپ) اقتصاد ما را عقب نگه داشته و تهدید به فرسایش روحیه سخاوتمندانه دولت و ملت ما کرده است.
پدر و مادرم در اواخر دهه ۱۹۷۰ به دنبال فرصت و تحصیل به آمریکا آمدند و هر دو آن را در کانزاس سیتی ساکن شدند. پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ ایران، آنها تصمیم گرفتند در ایالات متحده آمریکا بمانند و سرانجام به شهروندان سربلندی در آمریکا تبدیل شوند.
تقریبا پس از 7 سال از بهوقوع پیوستن انقلاب ایران، آرش در شهر اوورلند پارک ایالت کانزاس آمریکا بهدنیا آمد. این معروفترین عضو خانواده فردوسی توانست که مقطع ابتدایی خود را مانند تمام دانشآموزان نخبهای که دور و بر خود میبینید با نمرهای عالی بهپایان برساند و به همین واسطه راهی دبیرستان بلوولی نورت وست شد تا مسیر زندگی خود را در آنجا ادامه دهد.
او در مورد ایران و نوع تربیتی که داشته میگوید:
تربیت من عمیقا آمریکایی بود. من به میراث ایرانی خود افتخار میکردم، اما در ارزشها و فرهنگ ایالات متحده غوطهور شدم. من در تمام زمان بزرگ شدنم در خانه به فارسی صحبت کردم، تعطیلات ایرانی را جشن میگیرم و غذای ایرانی میخورم.
همانطور که میتوانید حدس بزنید، آرش فردوسی در این دبیرستان هم عملکردی عالی را از خود بهنمایش گذاشت و در نهایت توانست که در سال 2004 و در سن 19 سالگی با بالاترین نمره از این دبیرستان فارغالتحصیل شود. این عملکرد عالی آرش فردوسی در دوران ابتدایی و بهخصوص دبیرستان باعث شد که بتواند پذیرش دانشگاه MIT را دریافت کند و در همان 19 سالگی راهی بهترین موسسه آموزشی در زمینه مهندسی در دنیا شد.
آرش برخلاف چیزی که تا به اینجا شنیدید، دوره تحصیلات دانشگاهی خود را به پایان نرساند و تصمیم گرفت تا برای به حقیقت تبدیل کردن رویاهای خود در سال آخر از MIT انصراف دهد.
آرش فردسی در دوران دانشجویی خود تنها روی درسهایی که در آنجا میخواند متمرکز نشده بود و در کنار آن تصمیم گرفت تا ابتدا زبان برنامهنویسی Qbasic و سپس ++C را بیاموزد. البته او خود را تنها به یادگیری زبانهای برنامهنویسی محدود نکرد و علاوهبر آنها، در کلاسهای طراحی و پیادهسازی الگوریتمها هم شرکت میکرد.
در واقع اگر بخواهیم که بهصورتی دقیقتر به این موضوع نگاه کنیم، متوجه میشویم که مشوق اصلی او برای شرکت در کلاسهای برنامهنویسی Qbasic، پدر او بود. او در کنار یادگیری این زبان برنامهنویسی همواره تلاش میکرد تا با استفاده از فضایی که در دانشگاه MIT در اختیارش قرار گرفته بود، برای پیشرفت در زمینه علوم کامپیوتر و بهخصوص برنامهنویسی استفاده کند. آرش فردوسی در دانشگاه MITدر کلاسهای زیادی شرکت کرده بود، اما یکی از مهمترین آنها را میتوان دوره 6.046 بهحساب آورد. این دوره دقیقا همان کلاسهای طراحی و پیادهسازی الگوریتمی است که در بالاتر هم به آن اشاره کردیم. آرش فردوسی با استفاده از تمام چیزهایی که در این دوره آموزشی مخصوص الگوریتمها یادگرفته بود، پایه و اساس سرویس دراپباکس خود را بنا نهاد.
بگذارید قبل از آنکه به سراغ این موضوع برویم، به یکی از چالشهایی که آرش فردوسی در دوران تحصیل خود در دانشگاه MIT با آن سروکله میزد نگاهی بیندازیم. آرش فردوسی در ابتدا تصور میکرد که باید برای راهاندازی کسبوکار که در ذهن خود دارد، به علوم مدیریتی که در آن زمان وجود داشت، تسلط پیدا کند. این تصور تا جایی پیش رفته بود که او تصمیم داشت رشته خود در دانشگاه را تغییر دهد و به سراغ یادگیری علوم مدیریتی برود.
همانطور که گاهی برای شما هم پیش آمده تا با دوستان خود در مورد اهدافی که در سر دارید مشورت کنید، آرش فردوسی هم این کار را انجام داد، اما دوستان او بهشدت با این ایده مخالفت کردند. در واقع آنها این ایده را داشتند که میتوان یک شرکت را با تفکرات نواندیشانه نیز اداره کرد و به موفقیت هم رسید. آرش فردوسی که تقریبا قانع شده بود، تصمیم گرفت تا برای آزمایش این حرف دوستانش پلتفرمی را با نام BookX@mit را برای قرض دادن کتابها توسعه دهد. البته او در کنار تاسیس این پلتفرم، در شرکتهای دیگری مانند فیسبوک هم مشغول به کارآموزی شد تا با شیوههای مدرن اداره یک شرکت فعال در زمینه تکنولوژی آشنا شود.
حضور در دانشگاه MIT برای آرش فردوسی یک مزیت دیگر هم داشت و آن چیزی نبود جز آشنایی با درو هوستون. آرش و درو دو نفر از اولیه پایهگذاران دارپ باکس بودند.
درو هوستون در زمانی که در دانشگاه MIT حضور داشت، تصمیم گرفت تا برای اولین بار سرویسی ابری برای ذخیره کردن دادهها را ایجاد کند. او این ایده را با صمیمیترین دوست خود، یعنی آرش فردوسی، درمیان گذاشت، اما آرش فردوسی بهواسطه اینکه تا به آن لحظه سرویسهای مشابه موفقی را ندیده بود، با آن مخالفت کرد. درو بعد از آنکه دید آرش با این ایده کاملا مخالف است، از رویاهای خود دست نکشید و تصمیم گرفت تا آرش را قانع کند. پس آن دو مدتهای طولانی را بحث و گفتگو کردند تا در نهایت به این نتیجه رسیدند که این ایده عملی خواهد بود. درو هوستون به حدی توانسته بود آرش فردوسی را تحت تاثیر قرار دهد که او تصمیم گرفت برای کار کردن هرچه بیشتر روی این پروژه و صرف زمان کافی برای آن، دانشگاه را برای همیشه کنار بگذارد.
آرش درمورد آشناییاش با درو هوستون و نوع درس خواندنش در این سالها میگوید:
مانند بسیاری از مهاجران ، والدینم انتظار داشتند که من سخت درس بخوانم. آنها همچنین مشوق اصلی من در زمینه فناوری بودند. هنگامی که من ۹ ساله بودم، پدر و مادرم قطعات کامپیوتر را برای من سفارش دادند و به من اجازه دادند یک کامپیوتر برای خودم بسازم.
من از موسسه فناوری ماساچوست بورسیه شدم و در آنجا با درو هوستون، که اکنون مدیرعامل دراپباکس است، ملاقات کردم. ما با هم پروژه دو نفره خود را به یک شرکت بزرگ با ارزش بیش از ۸ میلیارد دلار تبدیل کردیم.
بعد از آنکه آرش فردوسی از دانشگاه MIT انصراف داد، همراه با درو هوستون بهسرعت برنامهنویسی و ساخت نمونه اولیه از چیزی که در ذهن داشتند را آغاز کردند. در این تیم اولیه، آرش فردوسی نقش برنامهنویسی و طراحی الگوریتم را برعهده گرفته بود و از طرفی دیگر هم درون هوستون کارهای مدیریت و بازاریابی را انجام میداد. البته این دو نفر تنها روی حوزه کاری خود متمرکز نبودند و در هر زمانی که حس میکردند دیگری نیاز به کمک دارد، از این کار دریغ نمیکردند.
پژمان نوزاد را تقریبا هر ایرانی که یک بار در مورد زندگینامه افرادی که در خارج از ایران ایدهای را مطرح و در نهایت آن را عملی کرده و موفق شدهاند، شنیدهاند. پژمان نوزاد در ابتدا یک تاجر فرش بود، اما بعد از مدتی تصمیم گرفت که در زمینه سرمایهگذاری روی استارتاپها فعال شود. در داستان زندگی آرش فردوسی هم نام او به چشم میخورد. پژمان نوزاد در همان سالهای ابتدایی ظهور دراپ باکس و زمانی که آنها دفتر مرکزی خود را در سانفرانسیسکو ایالت کالفرنیا آمریکا تاسیس کرده بودند، تصمیم گرفت که روی ایده بکر آنها سرمایهگذاری کند.
آرش فردوسی و درون هوستون در ابتدای مسیر خود توانستند که با استفاده از سرمایهگذاریهای انجام شده توسط پژمان نوزاد و دیگر افراد، سرمایه تقریبی 7.2 میلیون دلاری را کسب کنند که این رقم برای یک استارتاپی که در سال 2007 تاسیس شده بود، چیز بزرگی بهحساب میآید.
او از سال 2007 تا سال 2012 سمت مدیر ارشد فناوری را برعهده داشت، اما در سال 2012 تصمیم گرفت که از سمت خود کنار برود و جای خود را به آدیتیا آگراوال بدهد. آرش فردوسی تا آخرین لحظات مدیریت خود در دراپ باکس، همواره روی انتخاب تکبهتک اعضای تیمش نظارت میکرد و همیشه تلاشش بر این موضوع بود که بتواند افرادی را به تیم خود وارد کند که دوراندیشی مشابهبا چیزی که او در مورد پلتفرم دراپ باکس دارد را داشته باشند. آرش فردوسی و درو هوستون همیشه بر این موضوع تاکید داشتند که محیط کار باید جایی شفاف باشد تا بتوانند کارمندان حس خوبی را از یکدیگر دریافت کنند، پس همین کار را هم در دراپباکس پیادهسازی کردند.
در بین ایرانیهایی مانند علی و هادی پرتوی که توانستهاند پلتفرمی بسیار عالی را ایجاد کنند، خریداری شدن پلتفرمشان توسط شرکتهای بزرگ اصلا چیز عجیبی نیست. این اتفاق در مورد پلتفرمی که آرش فردوسی و درو هوستون هم افتاد و استیو جابز با توجه به عملکرد نسبتا خوبی که آنها در سالهای اولیه از خودشان بهنمایش گذاشته بودند، تصمیم گرفت که پلتفرمشان را با مبلغی 9 رقمی خریداری کند.
هوستون در مورد خریداری شدن پلتفرمشان توسط استیو جابز میگوید:
جابز بسیار علاقهمند بود شرکت ما را بهطور کامل بخرد؛ این در حالی بود که ما از ساختن و توسعه شرکت لذت می بردیم و دوست داشتیم آن را به شرکتی بسیار بزرگتر تبدیل کنیم.
البته پس از اینکه استیو جابز متوجه شد که آنها قصد فروش پلتفرمشان را ندارند، قسمت ارزشمندی از تجربههای خود را در اختیار آنها گذاشت تا بتوانند شرکت خود را به بهترین شکل ممکن ادامه کنند. استیو جابز در گفتگو با آنها به این موضوع اشاره کرد که پلتفرمشان میتواند بهعنوان یک ویژگی سرویسی بزرگتر عملکردی عالی را داشته باشد، اما اگر بخواهند که در قالب پلتفرمی جدا به کار خود ادامه دهند، کارشان سخت خواهد بود.
با توجه به پیشبینی استیو جابز، متوجه میشویم که او درباره این موضوع کاملا حق داشته است، چرا که شرکتهای بزرگ دنیای فناوری مانند اپل، در حال حاضر سرویس ذخیرهسازی ابری فایلها را ارائه میدهند و کاربران هم از سمتی دیگر ترجیح میدهند که به جای استفاده از یک پلتفرم جدا، از سرویسی که سازنده گوشی هوشمندشان در اختیارشان قرار میدهد، استفاده کنند.
آرش فردوسی در مورد زندگی و موفقیتهایی که بهدست آورده، میگوید:
من به موفقیتهای زیادی رسیدهام، اما داستان من منحصربهفرد نیست. طبق اقتصاد جدید آمریکا ،۴۴ درصد از شرکتهای عضو Fortune 500، از جمله برندهای برجسته آمریکایی مانن اپل، Costco و General Electric، توسط مهاجران یا فرزندان آنها تاسیس شده است. این شرکتها در حال حاضر در مجموع 13.7 میلیون کارمند دارند و درآمد آنها به 6.3 تریلیون دلار میرسد. این رقم در حال حاضر چیزی بیشتر از دوبرابر تولید ناخالص داخلی انگلستان ارزش دارد.
در یکی از مصاحبههای انجام شده با او پس از انتخابات سال 2020 آمریکا، پرسیده شد که شما به چه کسی رای دادید؟ آرش فردوسی در پاسخ به این سوال گفت:
برخی از ما به رئیس جمهور منتخب، یعنی جو بایدن، رای دادیم. بعضی از ما این کار را نکردند، اما در حال حاضر، صرف نظر از سیاست شخصی ما، این فرصت را داریم که گرد هم آییم، نژادپرستی را کنار بگذاریم و مجددا بر تعهد خود برای ساختن آیندهای روشنتر و عالی تاکید کنیم. ایالت کانزاس از خانواده من استقبال کرد و به من اعتماد به نفس داد تا از راهی که والدینم هرگز نمیتوانستند فکرش را بکنند، موفق شوم. من میخواهم نسلهای بعدی خانوادههای مهاجر نیز همین فرصت را داشته باشند تا بتوانند آیندههای درخشانی را در اینجا بسازند.
آرش فردوسی را میتوانیم جزو معدود مدیران موفق ایرانیتبار در آمریکا بهحساب بیاوریم که پس از این همه سال هنوز ازدواج نکرده است. او علاقه بسیار زیادی به تماشای فوتبال آمریکایی در وقتهای استراحتش دارد و زمان اندکی را در روز برای گذراندن در شبکههای اجتماعی اختصاص میدهد.
با توجه به اطلاعات منتشر شده در سال 2018 از ارزش دراپ باکس، این شرکت در آن سال چیزی در حدود 9.2 میلیارد دلار ارزش داشت و با در نظر گرفتن میزان سهام آرش فردوسی در این شرکت، میتوان متوجه شد که در آن سال او چیزی در حدود 500 میلیون دلار سرمایه داشت. این رقم درمقایسهبا داراییهای دیگر مدیران شرکتهای بزرگ تکنولوژی دنیا اصلا چیز زیاد مهمی نیست، اما میتوانیم این را بگوییم که او در حال حاضر در لیست ثروتمندترین ایرانیان ساکن آمریکا قرار دارد.
آرش فردوسی را نمیتوانیم فردی بهحساب آوریم که مصاحبههای فراوانی را انجام میدهد، اما در همین مصاحبههای بسیار اندکی که انجام داده، به نکات بسیار خوبی اشاره کرده است. او در یکی از مصاحبههای خود به دانشجویانی که قصد دارند در آینده استارتاپ مخصوص خود را بسازند گفت:
شما برای کار کردن در شرکتهای با سابقه و بزرگ همیشه فرصت دارید، پس به شما پیشنهاد میدهم تا زمانی که نگرانی خاصی ندارید، در زندگی خود ریسک کنید. شما میتوانید که این ریسک کردن در زندگی کار را با تاسیس یک استارتاپ انجام دهید. به نظر در حال حاضر اصلا فرقی ندارد که به تیمی در حال تشکیل یک استارتاپ ملحق شوید یا اینکه خودتان یکی از آنها را درست کنید، چرا که نکته مهم این است که خود را در میان افراد باهوش و بااستعداد قرار دهید. بهنظر من، محیط استارتاپها و شرکتهایی که در زمینه فناوری فعالیت میکنند، جایی است که اکثر افرادی که میبینید هوش بسیار زیادی را دارند. در این میان، نقطه قوت شما قرار گرفتن در میان بهترین نوابغ خواهد بود.
بنیانگذار دراپباکس در طول سالهای فعالیت خود توانسته که به موفقیتهای بسیار زیادی برسد و جایزههای بسیاری هم دریافت کند که از مهمترین آنها میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
آرش فردوسی در مقالهای که در مورد جایزه اول گفته شده در لیست بالا نوشته شده بود، گفت که روزهای اول شروع ساختن دراپباکس درست مانند هر شرکت و استارتاپ دیگری بود و ما مجبور بودیم که در روزهای ابتدایی بهصورتی شبانهروزی بیدار باشیم و در یک اتاق تاریک کار کنیم. همچنین در ادامه این روند، مجله فورچن نیز با توجه به این موضوع که آرش فردوسی توانسته بود در مدتی کمتر از چهار سال بیش از 45 میلیون کاربر را به سمت پلتفرم خود جذب کند، او را بهعنوان یک کارآفرین موفق معرفی کرد.
اگر مقاله مربوط به شرویش پیشهور که چند ماه پیش منتشر کرده بودیم را مطالعه کرده باشید، حتما این را میدانید که او در بنیاد شرپا خود جایزه 100 هزار دلاری با نام کوروش کبیر را تعیین کرده بود که به ایرانیان مقیم آمریکا که قدمی موثر در تجارت برداشته باشند، اهدا میشد. این جایزه در سال 2014 به آرش فردوسی رسید.