دانلود اپلیکیشن اندروید

ضررنامه – پنج بازی زامبی محور که پول ما را هدر دادند (قسمت اول)

ضررنامه – پنج بازی زامبی محور که پول ما را هدر دادند (قسمت اول)

در قسمت اول سری مقاله ضررنامه به بررسی این موضوع می‌پردازیم که چگونه برخی از بازی‌های رایانه‌ای، بدون هیچ «خجالتی» پول ما را هدر دادند. در این مقاله به بررسی ژانر زامبی محور در صنعت بازی‌های رایانه‌ای می‌پردازیم که چگونه نه‌تنها ما، بلکه مجموعه‌های پیشین خود را شرمنده کرده‌اند. برای مطالعه‌ این مقاله با کاروتک همراه باشید.

محصولات سرگرمی محور در سبک بقاء همیشه از بهترین محصولاتی هستند که می‌توانند برای ساعت‌ها بازیکنان و مخاطبان را سرگرم کنند. مهم نیست که فقط فیلم، سریال سینمایی (در این ژانر) نگاه می‌کنید یا بازی‌های زامبی کشی را تجربه می‌کنید، چراکه هرکدام از آن‌ها می‌توانند یک روزی آموزنده باشند- اگر ویروسی شبیه به T-Virus در سراسر دنیا پخش شود.

البته که همه محصولات و بازی‌های رایانه‌ای، خوب و با کیفیت نیستند و قصد ما در این مقاله، معرفی پنج بازی رایانه‌ای زامبی محور است که هم پول ما را دور ریختند و هم وقت ما را تلف کردند. پس مثل همیشه برای مطالعه مقاله، خط زیر را دنبال کنید.

۱) بازی Land of the Dead: Road to Fiddler’s Green

خوشبختانه این بازی محصولی نیست که در این بازی زمانی همه بتوانند آن را تجربه کنند؛ چرا که در سال ۲۰۰۵ عرضه شد. در مجموع شاید بتوان گفت که بازی Land of the Dead: Road to Fiddler’s Green اولین بازی ترسناک زامبی محور بود که توانستند در لیست بدترین بازی‌های سال (در همان زمان) تبدیل شود. هرچند که داستان بازی برای ارائه یک فضای سیاسی در دنیای آخرالزمانی بسیار قوی بود، اما سناریوی ضعیفی هم در پشت آن وجود داشت.
به عنوان مثال در این بازی توضیح داده می‌شد که چگونه مغز تبدیل شوندگان همچنان زنده است و برخلاف تصور عموم، زامبی‌ها توانایی درک کارها و محیط را دارند، اما وظیفه شما به عنوان یک بازیکن فقط تکه تکه کردن انبوهی از دشمنان است که کاملاً شیوه علمی‌ای ندارد. حتی بخش Co-op یا Team Death Match این بازی نیز کاملاً بخش ضعیفی را برای همه مخاطبان ارائه داده و از المان‌های منطقی برای همکاری تیمی استفاده نکردند.
هیچ چیز در این بازی پایدار نیست؛ نه گیم پلی، نه گرافیک، نه حتی جلوه‌های بصری و میان پرده‌ها از نکاتی نیستند که بازیکنان را برای یک بار هم که شده به دنیای بازی بکشاند. هرچند که افکت‌های صدایی که برای بازی گنجانده شده به مراتب وضعیت بهتری دارد، اما با این حال رتبه یک ضررنامه ما را به خودش اختصاص داده است.

۲) بازی The Walking Dead: Survival Instinct

هرچند که سریال تلویزیونی The Walking Dead یک شاهکار هنری در شاخه سرگرمی است، اما بعضی از بازی‌های اقتباس شده از روی آن یک زباله به تمام معنا است که واقعاً آدم با خود می‌گوید «حیف پول». بهترین خبر چندسال اخیر (در صنعت بازی‌های رایانه‌ای) پیوست نورمن ریداس (Norman Reedus) به صنعت بازی‌های رایانه‌ای از طریق بازی Death Stranding است، و اما خبر بد آنکه او به همراه مایکل روکر (Michael Rooker) از طریق ایفای نقش در بازی The Walking Dead: Survival Instinct تجربه افتضاحی را در این صنعت بدست آوردند.

آن‌ها در نقش‌هایی مجبور به بازی شده‌اند که در این سریال تلویزیونی AMC’s TV با نام داریل و ماریل دیکسون شناخته می‌شدند و به بدترین حالت ممکن از آن‌ها در طول بازی استفاده شد. درواقع Survival Instinct به عنوان یک پیش درآمد برای فیلم اصلی‌ آنقدر افتضاح و شوکه کننده بود که برادران دیکسر را فقط در قالب مبارزه با زامبی‌ها و گشتن ایالت آتلانتا برای جست و جوی مواد مخدر نشان می‌داد و در طول این مسیر با افرادی ملاقات می‌کردند که واقعاً تأثیر ناچیزی روی داستان داشتند- درست در حد کارگردانی روبرت کرکمن برای تولید این بازی.

تقریباً چیز زیادی در این بازی نسیبتان نخواهد شد و اگر موردی پیش نیاید، احتمالاً در ۱ ساعت ابتدایی از اجرای بازی، آن را برای همیشه حذف خواهید کرد. محیط‌های بشدت تکراری و عدم آزادی در نابود کردن زامبی‌ها (که فقط از گیم پلی این یک مورد تعریف شده است) و داستان بسیار ساده و ابتدایی از مواردی است که جایگاه دوم لیست ضررنامه ما توسط این شاهکار بی بدیل (در این جا از پارادوکس استفاده کنید) اشغال شده است.

۳) بازی Resident Evil: Operation Raccoon City

در نوامبر سال ۲۰۱۰ میلادی شایعه‌ای در سطح فضای مجازی منتشر شد که در آن خبر از عرضه یک بازی از مجموعه Resident Evil می‌داد که تمرکز آن کاملاً روی بخش آنلاین است. هرچند که هواداران به لطف بازی Resident Evil Outbreak که در سال ۲۰۰۳ عرضه شده بود، طعم یک بازی آنلاین و Co-op را چشیده بودند، اما یک تجربه بروزتر می‌توانست چیزی باشد که آن‌ها از بهترین محصول زامبی محور آن‌ سال‌ها انتظار داشته باشند.

بازی Resident Evil: Operation Raccoon City محصولی است که توسط استودیوی Slant Six Games ساخته شده و در بازه زمانی Resident Evil 2 و Resident Evil 3 روایت می‌شود که از ۱۲ کاراکتر ویژه – که بخشی از آن‌ها در تیم US Special Ops و بخشی دیگر در تیم Umbrella Security Service هستند – تشکیل شده است.
درواقع در کنار بخش تک نفره و داستانی محور، در بخش آنلاین تیم‌های ۶ به ۶ باید مقابل یکدیگر قرار می‌گرفتند که در این مسابقه زامبی‌هایی وجود داشت که ناخودآگاه ظاهر شده و به هر دو گروه هجوم می‌بردند. اگر در طول بازی توسط یکی از زامبی‌ها گاز گرفته می‌شدید، کاراکتر انتخابی شما آرام آرام به یکی از آن‌ زامبی‌های استثنایی تبدیل می‌شد و تا آخر بازی می‌توانستید تیم حریف و حتی تیم خود را هم از بین ببرید. این موضوع که در عین حال یک ایده بسیار جالب و استثنایی بود، اما نتوانست پتانسیل بازی مذکور را آنطور که باید و شاید نشان دهد.

با این همه ایده خوب، پس چرا باید RE: ORC جزء بدترین بازی‌های زامبی محور باشد؟ زمانی که شما توسط یک زامبی گاز گرفته می‌شود، هم تیمی‌های شما می‌توانند کاراکترتان را نجات دهند، مگر آنکه هوش مصنوعی باشند. در این مورد احتمالاً هیچ شانسی ندارید که به عنوان یک تفنگدار تا انتها بجنگید و طعم پیروزی را بچشید.
سیستم تیراندازی بازی بسیار ملایم و خسته کننده است و در کنار آن مهمات بسیار کمی در طول نقشه بازی پیدا می‌شود. هرچند که کم بودن مهمات در بازی‌های سبک بقاء بسیار شایع است، اما گشت‌ و‌ گذار با هم تیمی‌هایتان در طول نقشه، آن هم درست زمانی که از همه جهات زامبی‌ها به شما یورش می‌آورند، بسیار خسته کننده است. علارقم فروش بسیار خوب این بازی، جایگاه سوم ضررنامه تقدیم آن می‌شود.

۴) بازی Umbrella Corps

در یک جمله می‌توان گفت که بازی Umbrella Corps ایده‌ای بود که هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد که به حقیقت بپیوندد. درواقع بازیکنان در این بازی به عنوان یکی از جاسوسان دو شرکت موجود، در بخش آنلاین و رقابتی شرکت خواهند کرد تا مخالفان خود را با استفاده از موادهای منفجره و سلاح‌های گرم که به‌طور معمول از آن‌ها استفاده می‌شود، از بین ببرند.

با اینکه این بازی باید خاص و منحصر‌به‌فرد باشد، اما سیستم تعامل با محیط و گیم‌پلی آن بشدت وجشتناک بود. در وهله اول برای استفاده از سیستم کاور‌گیری محیط باید فقط و فقط پشت اجسامی پنهان می‌شدید که با رنگ آبی در محیط نمایش داده می‌شدند. در وهله دوم وجود ابزارهایی مثل Brainer Combat Axe که ذهن زامبی‌های اطراف را کنترل می‌کرد، یا سیستم Zombie Jammer که با استفاده از آن در میان زامبی‌ها شناخته نمی‌شوید به طرز فجیعی بکار گرفته شده است.

در کمال تعجب هیچکس -حتی یک نفر!- در این بازی شکست نخورد. این بازی باید شکست می‌خورد چرا که نه به عنوان یک بازی زامبی محور و ترسناک در بین هواداران شناخته می‌شد، بلکه حتی سیستم شوتینگ و گیم‌پلی درست و حسابی‌ای نداشت که بتوان آن را در دسته بازی‌های اکشن ماجراجویی قرار داد. در کل می‌توان گفت که بازی‌های RE: Resistance و RE: Verse در مقابل این محصول یک شاهکار تلقی می‌شوند و برای همین موضوع است که این بازی در جایگاه چهارم ضررنامه قرار می‌گیرد.

۵) بازی Daymare 1998

معرفی این بازی از سوی کمپانی Invader Studios مثل سایر محصولات مشابه بود که می‌خواستند سبک جدیدی را در ژانر ترس و بقاء به تمام دنیا معرفی کنند. در ابندا قرار بود که این عنوان یک بازسازی تمام عیار از بازی Resident Evil 2 باشد، اما بدلیل آنکه کمپانی کپکام (Capcom) بازسازی منحصر‌به‌فرد خود را از بازی مذکور در ذهن داشت، پروژه Resident Evil 2 Reborn به Daymare 1998 تبدیل شد.

درواقع سناریوی فرار از شهر راکون سیتی، به نفوذ در یکی از آزمایشگاه‌های سلاح‌های بیولوژیکی تغییر داده شد و بازیکنان باید این پروژه را در قالب سه شخصیت قابل بازی به سرانجام برسانند. در مجموع تیم شاغل در Invader Studios نه از لحاظ بودجه تأمین بودند و نه از لحاظ نیروی کاری؛ به همین دلیل بود که بازی Daymare 1998 با وجود تلاش حداکثری یک فاجعه در صنعت بازی‌های رایانه‌ای به حساب می‌آید. در حالت کلی این بازی می‌توانست یک محصول مستقل عالی باشد، اما افسوس که باید جایگاه پنجم ضررنامه را به آن تقدیم کنیم.

نظر شما در خصوص ضررنامه چیست؟ چه بازی‌های دیگری از ژانر بقاء باید در لیست ما جای بگیرند؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

منابع نوشته
در بحث شرکت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

     مدرسه کارو