در قسمت دوم از سلسله مقالات مربوط به زندگی نیکولا تسلا، به سراغ
نیکولا تسلا در تمام طول زندگی خود چیزی در حدود 300 اختراع را در سراسر دنیا به ثبت رسانید. برخی از پتنتهای تسلا هنوز در دست نیستند، اما منابع مختلفی اعلام کردهاند که این اسناد مربوط آنها در آرشیو پتنتها مخفی شده است. در واقع تعداد این پتنتهای مخفی با 22 عدد میرسد و باقیمانده آنها، یعنی 278 عدد از آنها در 26 کشور دنیا به ثبت رسیدهاند. بسیاری از پتنتهای تسلا در ایالات متحده، بریتانیا و کانادا بودهاند، اما بسیاری از پتنتهای دیگر در کشورهای سراسر جهان به ثبت رسیدهاند. بسیاری از اختراعات توسعه یافته توسط تسلا اصلا تحت حمایت مالی قرار نگرفتند و به همین واسطه هیچ وقت به تولید انبوه نرسیدند.
طبق منابعی که در دسترس هستند، تسلا قدی در حدود 188 سانتیمتر و وزنی در حدود 64 کیلوگرم داشت. این منابع همچنین ادعا میکنند که وزن او از سال 1888 تا 1926 تفاوت آنچنانی نکرده است. آرتور بریزبن، سردبیر روزنامهای در آمریکا، در مورد ظاهر تسلا گفت:
او تقریبا بلندقدترین، لاغرترین و مطمئنا جدیترین فردی است که مرتبا به دلمونیکو میرود.
او شخصی شیک پوش در نیویورک بود و در نظافت، لباس پوشیدن و فعالیتهای روزانهاش دقت لازم را به خرج میداد تا راهی آسانتر برای پیش برد فعالیتهای تجاریاش داشته باشد. او همچنین دارای چشمانی با رنگ روشن و دستهایی بسیار بزرگ بود. در واقع در دستان او شستهای بزرگش بیشتر از هر چیز دیگری خودنمایی میکردند.
تسلا در طول زندگی خود آثار زیادی را خواند و کتابهایی را کامل حفظ کرد. بسیاری از نزدیکان او به این موضوع استناد میکردند که تسلا حافظه تصویری بسیار خوبی داشت. او فردی بود که به هشت زبان صربی، کرواتی، چکی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، مجارستانی، ایتالیایی و لاتین تسلط زیادی داشت. تسلا در زندگینامه خود میگوید که لحظات الهامبخشی تجربه کرده است. تسلا در اوایل زندگی خود بارها به بیماریهای مختلفی مبتلا شد و در بعضی از این موارد حتی تا مرگ هم پیش رفت. او از مصیبت عجیبی رنج میبرد که در آن نورهای کورکنندهای در چشمانش ظاهر میشد که اغلب همراه با رویا بود. اغلب رویاهایی که او میدید در نهایت به یک کلمه یا ایدهای خاص مختوم میشدند و در مواقعی دیگر آنها راه حل مشکل خاصی را که او با آن مواجه میشد، بودند.
نیکولا تسلا تنها با شنیدن یک جسم، آن را با جزئیات واقعی در ذهن خود تجسم کند. تسلا قبل از اینکه به مرحله ساختوساز یک دستگاه برود، آن اختراع را با دقتی بسیار زیاد مانند ابعادش تجسم میکرد. این نوع از تفکر را در دنیای امروز به تفکر تصویری میشناسند. او معمولا با دست نقاشی و طرحهای مورد نظرش را نمیکشید، بلکه از حافظه خود برای انجام آنها کار میکشید. این قدرت زیاد در تجسم اجسام در واقع به دوران کودکی او و یادآوری وقایعی که قبلا در زندگیاش رخ داده بود، باز میگردد.
تسلا در تمام مدت زندگی خود مجرد بود و در پاسخ به سوالاتی مبنیبر اینکه چرا بعد از این همه سال ازدواج نکرده است میگفت که پاکدامنی او برای تواناییهای علمیاش بسیار مفید واقع شدهاند. او یک بار در سالها قبل از مرگش گفته بود که احساس نمیکند که هرگز بتواند برای اندازه کافی لیاقت یک زن را داشته باشد و زنان را از هر نظر برتر میدانست. نظر او در سالهای بعد شروع به تغییر کرده بود، درست در زمانی که احساس کرد زنان در تلاش هستند تا از مردان پیشی بگیرند و خود را مسلطتر کنند. این نسل جدید از زنان با خشم فراوان تسلا مواجه شده بودند؛ چرا که احساس میکرد زنان با تلاش برای قدرت گرفتن، زنانگی خود را از دست میدهند.
او در مصاحبهای با روزنامه گالوستون دیلی نیوز در تاریخ 10 اوت سال 1924 اظهار داشت:
زنانی در حال رشد در جامعه هستند که فکر میکنند موفقیت اصلی او در زندگی این است که خود را تا حد امکان در زمینههایی مانند لباس پوشیدن، صدا، رفتارها، ورزش و هر نوعی دیگر از دستاوردها شبیه مردان کند. تمایل زنان به کنار زدن مرد و جایگزینی روحیه قدیمی همکاری با او در تمام امور زندگی، برای من بسیار ناامیدکننده است.
البته او در سالهای بعد به یک خبرنگار گفت که گاهی اوقات احساس میکند که با ازدواج نکردن، فداکاری بسیار زیادی برای تمام کارهایش کرده است. تسلا ترجیح داد که هرگز بهدنبال هیچ رابط شناخته شدهای نرود یا درگیر آن نشود و به جای آن تمام انگیزه و تمرکز خود را روی کاری که به آن علاقه بسیار زیادی داشت بگذارد.
تسلا فردی غیراجتماعی بود و این استعداد در او وجود داشت تا بهطور کامل با کارش به انزوا برود. با این حال، زمانی که او وارد زندگی اجتماعی شد، بسیاری از مردم با تحسین در مورد تسلا صحبت میکردند. رابرت آندروو جانسون او را با شیرینی، صداقت، فروتنی، ظرافت و سخاوت یاد میکند. دوروتی اسکریت، منشی تسلا، در مورد او مینویسد:
لبخند صمیمانه و نجاتدهنده او همیشه نشانگر ویژگیهای جنتلمنانهای بود که در روح او ریشه دوانده بود.
جولیان هاثورن، یکی از دوستان نیکولا تسلا، در مورد او نوشت:
به ندرت کسی با دانشمند یا مهندسی که شاعر، فیلسوف، موسیقیشناس، زبان شناس و خبره در زمینه غذا و نوشیدنی باشد برخورد خواهد کرد.
تسلا دوست بسیار خوبی برای فرانسیس ماریون کرافورد، رابرت آندروود جانسون، استنفورد وایت، فریتز لوونشتاین، جورج شرف و کنت سویزی بود. در میانسالی، تسلا دوست بسیار نزدیکی با مارک تواین برقرار کرد. آنها زمان زیادی را با هم در آزمایشگاه او و جاهای دیگر سپری کردند. تواین در بین اختراعاتی که تسلا انجام داده است، بهصورت ویژهای اختراع موتور القایی او را بهعنوان با ارزشترین پتنت او از زمان اختراع تلفن توصیف میکند. در جشتی که سارا برنهارت در سال 1896 برگزار کردف تسلا با سوامی ویوکاناندا، راهب هندی هندویی، ملاقات کرد. ویوکاناندا بعدا نوشت که تسلا گفت ککه میتواند رابطه بین ماده و انرژی را از نظر ریاضی نشان دهد، چیزی که ویوکاناندا امیدوار بود که پایهای برای علم کیهانشناسی باشد. در اواخر دهه 1920، تسلا با جورج سیلوستر ویرک، شاعر، نویسنده و عارف که بعدا تبدیل به یک مبلغ حذف و تفکر نازی شد، رابطه دوستی را برقرار کرد. تسلا گهگاه در مهمانیهای شامل که ویرک و همسرش برگزار میکند، شرکت میکرد.
تسلا میتوانست گاهی اوقات خشن باشد و آشکارا نسبت به افراد دارای وزن اضافه وزن ابراز انزجار کند، مانند زمانی که یک منشی را به دلیل وزنش اخراج کرد. او به سرعت از لباس افرادی که در کنارش بودند انتقاد میکرد و در چندین مورد، تسلا به یکی از زیردستانش دستور داد که به خانه برود و لباسش را عوض کند.
هنگامی که توماس ادیسون در سال 1931 درگذشت، تسلا تنها نظرات منفی خود را به نیویورک تایمز ارائه کرد که در میان کارهایی که او انجام داده بود مدفون شده بود:
او هیچ سرگرمی نداشت، به هیچ نوع تفریحی اهمیت نمیداد و با بیتوجهی کامل به ابتداییترین قوانین بهداشت زندگی میکرد. روشهای او تا حد زیادی ناکارآمد بود. او نسبت به یادگیری دانش ریاضی گارد داشت و کاملا به غریزه مخترعی و حس عملی آمریکایی اعتماد داشت.
تسلا در زمان حیات خود ادعا میکرد که در طول شبانهروز تنها 2 ساعت میخوابد. با این حال، او اعتراف کرد که هر از گاهی برای شارژ کردن باتریهای وجودیش چرت میزند. در طول سال دوم تحصیل خود در گراتس، تسلا در بیلیارد و شطرنج مهارت زیادی پیدا کرد و گاهی اوقات بیش از 48 ساعت را پشت میز بازی میگذراند. تسلا در یک مورد در آزمایشگاه خود به مدت 84 ساعت بدون استراحت کار کرد. کنت سویزی، رورنامهنگاری که تسلا با او دوست شده بود، در یکی از گفتگوهای خودش تایید کرده بود که در شبانهروز خواب بسیار کمی دارد. سویزی درباره یک روز صبح وقتی که تسلا در ساعت 3 صبح با او تماس گرفت، میگوید: در اتاقم مثل یک مرده خوابیده بودم که ناگهان صدای زنگ تلفن مرا بیدار کرد. تسلا به شکلی متحرک و با مکث صحبت میکرد، او یک مشکل را حل کرده بود؛ یک نظریه را با نظریه دیگر مقایسه کرد، درباره آن اظهار نظر کرد و وقتی احساس کرد به راه حل رسیده است، ناگهان تلفن را قطع نمود.
تسلا هر روز صیح از ساعت 9 صبح تا 6 بعد از ظاهر کار میکرد. او بعد از کار در سال 8:10 بعد از ظهر به رستوران دلمونیکو و بعد از آن هتل والدروف آستوریا برای صرف شام میرفت. بعد از آن که او برای صرف شام به هتل والدروف آستویا میرفت، سفارش را از طریق تلفن به پیش خدمت میگفت. تعدادی از دوستان و همینطور خدمتکاران هتل درباره عادات مربوط به غذا خوردن تسلا میگویند:
غذا باید ساعت هشت آماده میشد. او به تنهایی شام میخورد، مگر در موارد نادری که برای انجام تعهدات اجتماعی خود به گروهی شام میداد. تسلا سپس کار خود را از سر میگرفت که اغلب تا ساعت 3 صبح ادامه مییافت.
تسلا برای ورزش کردن هم برنامه خاص خود را داشت. او روزانه چیزی در حدود 8 تا 10 مایل که تقریبا برابر با 13 تا 16 کیلومتر بود را راه میرفت. او هر شب برای هر پا صد بار انگشتانش را حلقه میکرد و میگفت که این کار سلولهای مغزش را تحریک میکند.
در مصاحبهای که تسلا با آرتور بریزبن، سردبیر یکی از روزنامههای مطرح آمریکا داشت، گفت که او به تلهپاتی اعتقادی ندارد و اظهار داشت:
فرض کنید من تصمیم گرفتم شما را بکشم، اما در یک ثانیه شما متوجه این موضوع خواهید شد. این فوقالعاده است؟
در همان مصاحبه، تسلا گفت که او معتقد است که همه قوانین اساسی را میتوان تبدیل به یک قانون کرد و باقی موارد نشئت گرفته از همان یک قانون کلی هستند.
تسلا در سالهای آخر عمر خود گیاهخوار شد و تنها با شیر، نان، عسل و آب سبزیجات زندگی میکرد.
تسلا با این نظریه که اتمها از ذرات زیر اتمی کوچکتر تشکیل شدهاند مخالف بود و اظهار داشت که چیزی به نام الکترون برای ایجاد بار الکتریکی وجود ندارد. او معتقد بود که اگر اصلا الکترونها وجود داشته باشند، آنها حالت چهارم ماده یا زیر اتم هستند که فقط در خلا آزمایشگاهی وجود خواهند داشت و هیچ ارتباطی با الکتریسیته ندارند. تسلا معتقد بود که اتم تغییر ناپذیر است، یعنی آنها نمیتوانند حالت خود را تغییر دهند یا به هر طریقی تقسیم شوند. در واقع نیکولا تسلا به مفهوم قرن نوزدهمی از یک اتم فراگیر که انرژی الکتریکی را منتقل میکند، معتقد بود.
تسلا عموما با نظریههای مربوط به تبدیل ماده به انرژی مخالف بود. او همچنین از نظریه نسبیت آلبرت انیشتین انتقاد کرد و گفت:
من معتقدم که فضا را به دلیل آن که هیچ خاصیتی ندارد، نمیتوان منحنی کرد. شاید بتوان گفت که خداوند دارای خواص گوناگونی باشد. در واقع او این موارد را ندارد، بلکه فقط اوصافی دارد که ما تمام آنها را ساختهایم. از خواص خودمان زمانی میتوانیم حرف بزنیم که با مادهای که فضا را پر میکند سر و کار داشته باشیم. گفتن این که در حضور اجسام بزرگ فضا منحنی میشود معادل این است که بگوییم چیزی نمیـواند روی هیچ چیزی تاثیری بگذارد. من از پذیرش چنین دیدگاهی خودداری میکنم.
تسلا ادعا کرد که اصل فیزیکی خود را در مورد ماده و انرژی که از سال 1892 روی آن کار میکرده را بهوجود آورده است و در سال 1937، در سن 81 سالگی، در نامهای ادعا کرد که نظریه پویایی گرانش که به گمانهزنیهای بیهوده و تصورات نادرست مانند فضا منحنی پایان میدهد را تکمیل کرده است.
او اظهار داشت که در تمام جزئیات این نظریه دقت و کار کافی انجام شده و امیدوار است که بهزودی آن را به جهان ارائه دهد. البته هیچگاه توضیحات بیشتری در مورد نظریه ادعا شده از طرف او پیدا نشد.
تسلا بهطور گسترده توسط زندگینامهنویسان به عنوان یک دانشمندان فناور طرفدار دیدگاه اومانیسم در دیدگاه فلسفی شناخته میشود. این امر مانع از آن نشد که تسلا، مانند بسیاری دیگر از هم دورهایهای خودش، از طرفداران یک نسخه اصلاحی انتخاب تحمیلی اصلاح نژادی باشد.
تسلا بر این باور بود که ترحم و دخالت انسان در فرایندهای بیرحمانه طبیعیت، باعث آسیب جدی به طبیعت میشود. اگرچه استدلال او به مفهوم نژاد برتر یا برتری ذاتی یک شخص بر دیگری اشاره نمیکرد، اما از اصلاح نژادی هم بدش نمیآمد. او در مصاحبهای که در سال 1937 انجام داده بود، اظهار داشت:
حس ترحم و دخالت انسان شروع به تداخل در کارهای بیرحمانه طبیعیت میشد. تنها روش که با تصورات ما از تمدن و نژاد سازگار است، جلوگیری از پرورش افراد نامناسب با عقیمسازی و هدایت عمدی غریزه جفتگیری خواهد بود. روند کلی عقیده کسانی که خواهان اصلاحات هستند، بر این است که باید ازدواج کردن را برای آنها دشوارتر کنیم. یقینا هیچ کسی که والد مطلوبی نیست نباید اجازه تولید مثل را داشته باشد.
در سال 1926، تسلا در مورد آسیبهای انقیاد اجتماعی زنان و مبارزه زنان برای برابری جنسیتی اظهار نظر و اشاره کرد که آینده بشریت توسط Queen Beesها اداره خواهد شد.
تسلا در مقالهای چاپ شده در تاریخ 20 دسامبر سال 1914 با عنوان ” علم و اکتشاف نیروهای بزرگی هستند که به پایان جنگ منتهی میشود”، پیشبینیهایی درباره مسائل مربوط به فضای پس از جنگ جهانی اول را انجام داد. تسلا معتقد بود که League of Nations راه حلی برای مشکلات نخواهد بود.
نیکولا تسلا یک مسیحی ارتدوکس بود. او بعدا در زندگی خود را مومن واقعی ارتدوکس نمیدانست با تعصبات مذهبی مخالفهای بسیاری میکرد و میگفت که بودیسم و مسیحیت هم ار نظر پیروان و هم از نظر اهمیت جزو بزرگترین ادیان هستند. او همچنین گفت:
برای من، جهان بهسادگی یک ماشین بزرگ است که هرگز بهوجود نیامده و هرگز هم پایان نخواهد یافت. وقتی این فرایند متوقف شود، روح هم به همین ترتیب متوقف خواهد شد.