ما امروز به آسمان خیره میشویم و ستارگانی را میبینیم که به شکلهای آشنای اجدادمان نامگذاری شدهاند؛ اما صورتهای فلکی چگونه و بر چه اساسی نامگذاری شدهاند؟
ما همیشه شیفته ستارگان بودهایم. ستارگان در گذشته بهعنوان خدایان مورد احترام بودند و امروزه نیز برای نشان دادن تغییرات در فصلها و بهعنوان راهی برای سفر در کره زمین استفاده میشوند. در واقع، ستارهها میتوانند به ما در ردیابی مسیر سفرمان کمک کنند. ردیابی از طریق ستارگان زمانی شروع شد مردم به آسمان نگاه کردند و فهمیدند که الگوهای آشنایی توسط این نقاط نورانی شکل گرفتهاند. البته شناسایی آنها دشوار است؛ اما برخی پیشنهاد میکنند که نقاشیهای غار 17 هزار سالهای که در فرانسه وجود دارد، صورتهای فلکی را به تصویر میکشند که امروزه بهعنوان ثور میشناسیم.
فرهنگهای باستانی در سرتاسر جهان این الگوها را به شیوههای مختلف میدیدند و اغلب آنها را به افسانههایی مرتبط میکردند که در میان مردمشان رد و بدل میشد. حتی بعضی از مردم با الگوهایی که میدیدند، شروع به خلق افسانههای جدید میکردند. بهطور مثال، صورتهای فلکی زودیاک از قدیمیترین صورتهای فلکی ثبتشده هستند و اساساً امروز همانگونهای هستند که ستارهشناسان بابلی باستان آنها را در قرن ششم قبل از میلاد ثبت کردند.
اگر دقت کنیم میبنیم که تمام فرهنگها و مناطق باستان مملو از افسانهها و داستانهای مربوط به ستارگان هستند؛ اما این یونانیان باستان هستند که تأثیر ماندگاری بر نجوم گذاشتند. کلودیوس بطلمیوس، ستارهشناس یونانی که در شهر اسکندریه در قرن دوم پس از میلاد زندگی میکرد، فهرستی جامع از 1022 ستاره تهیه کرد و آنها را بهعنوان اعضای 48 صورت فلکی نشان داد که بسیاری از آنها تصاویری را از اسطورههای یونانی نشان میدهند. این متن باستانی که آلماگست نامیده میشود، اساس آنچه امروز در آسمان میشناسیم شد.
حدود 800 سال پس از اینکه بطلمیوس دانش خود را از آسمانها ثبت کرد، یک ستارهشناس ایرانی به نام عبدالرحمن صوفی این متن یونانی را به عربی ترجمه کرد و داستان صورتهای فلکی را به نقظه دیگری از کره زمین آورد. از آنجایی که بطلمیوس هرگز در آثار خود از ستارگان نام نبرده بود، الصوفی نامهای عربی را به کار برد. مشاهدات او بهقدری پیشرفته بود که کتابی با نام «ستارگان ثابت» نوشت؛ کتابی که در سراسر اروپا خوانده شد و نام ستارهها و صورتهای فلکی را در سرتاسر جهان بر روی زبانها انداخت.
پس از اختراع تلسکوپ، ستارههای بیشتری کشف و نامگذاری شدند. اما برای جلوگیری از سردرگمی، در سال 1922 گروهی از اخترشناسان از سراسر جهان تصمیم گرفتند که زمان آن فرا رسیده است که به درستی از ستارگان نقشهبرداری کنند و مرزهای رسمی بین صورتهای فلکی تعیین کنند تا حرکت در آسمان و مکانیابی آسانتر شود. امروزه بهطور کلی 88 صورت فلکی رسمی وجود دارد که اکثر آنها از آثار بطلیموس و صوفی برگرفته شدهاند. پس بهتر است که دفعه بعد که به ستارگان خیره میشویم، به داستانها و افسانه آنها نیز اندکی فکر کنیم.
بیشتر بخوانید: ستارگان تاریک، اولین ستارگان جهان هستی چگونه تشکیل شدند؟
امروزه تریلیونها ستاره و حتی کهکشانهای دیگر را میشناسیم. ما برای انواع مختلف ستارهها طبقهبندی داریم و میتوانیم جرم، چگالی و ترکیب ستارهها را از سالهای نوری دورتر محاسبه کنیم. ما میدانیم که ستارگان توپهای متراکمی از گاز هستند که هیدروژن را برای تامین انرژی خود ترکیب میکنند و با استفاده از آن نور تولید میکنند. اما قبل از عصر مدرن علم، مردم فقط میتوانستند حدس بزنند که این نورهای درخشان در شب چه هستند. در ادامه به بررسی قدیمیترین تفاسیر و معنای ستارهها برای اجدادمان میپردازیم.
این صورت فلکی بهعنوان بخشی از زودیاک یا صورت فلکی عقرب شناخته میشود. صدها سال پیش، پولینزیاییها دم معکوس آن را بهعنوان یک قلاب ماهی میدیدند که متعلق به نیمه خدای افسانهای، مائویی است. مائوئی یک قلاب ماهی جادویی به نام Manaiakalani داشت که میتوانست هر چیزی را با استفاده از آن بگیرد. یک روز او و برادرانش راهی دریا شدند و مائویی قلاب خود را انداخت. اندکی بعد، مائویی آنها را فریب داد که یک ماهی غول پیکر صید کرده است و برادرانش را مجبور کرد تا با سرعت هر چه بیشتر پارو بزنند و تمام دریا را بچرخند. هدف مائویی از این کار این بود که بتواند جزایری را از دریا بیرون بیکشد تا انسانها در آن زندگی کنند. در واقع، پولینزیاییها بر این باور هستند که مائویی جزیرهها را از درون دریا به بیرون کشیده است.
صورت فلکی دب اکبر یا همان خرس بزرگ، حاوی یکی از مشهورترین ستارههای آسمان است و راه را به سمت قطب شمال نشان میدهد. این صورت فلکی توسط بسیاری از فرهنگهای قبل از یونانیان باستان بهعنوان یک خرس دیده میشد. همچنین بسیاری از یونانیان از آن بهعنوان خرس کالیستو یاد میکنند؛ زئوس با یک شکارچی زن رابطه داشت که پسری به دنیا آورد. وقتی همسر زئوس متوجه شد، آنقدر عصبانی شد که کالیستو (همان پسر شکارچی) را به خرس تبدیل کرد. زئوس بعداً او را در ستارگان قرار داد تا از او محافظت کند. کالیستو همچنین نام یکی از قمرهای مشتری است.
این صورت فلکی زیبا در ماههای زمستان در نیمکره شمالی قابل مشاهده است و بهدلیل کمربند معروفش از سه ستاره درخشان تشکیل شده است، در بسیاری از فرهنگها طی هزاران سال بهعنوان یک شکارچی، چوپان یا جنگجو شناسایی شده است.
در اساطیر یونانی اوریون پسر نیمه خدای پوزیدون و یک شکارچی ماهر بود. او با افتخار به الهه آرتمیس میبالید که اگر بخواهد میتواند هر موجودی را شکار کند و بکشد. این موضوع، گایا، الهه زمین را عصبانی کرد و عقرب غول پیکری را فرستاد تا او را به سزای غرورش بکشد. اوریون و اسکورپیوس هر دو بهعنوان هشداری در برابر غرور و ناراحتی گایا در آسمان قرار گرفتند؛ هر چند در دو طرف آسمان بهطوری که بتوانند از یکدیگر دوری کنند.
هرکول که با نام هراکلس و نماد واقعی در اساطیر یونان باستان نیز شناخته میشود، شاید شناختهشدهترین قهرمان افسانههای قدیم باشد و داستانهای اعمال او در روم باستان گسترش یافته است.
هرکول، نیمه خدایی با قدرتی باورنکردنی، 12 وظیفه به ظاهر غیرممکن برای جبران جنایتی که مرتکب شده بود به او محول شد. او از قدرت، شجاعت و مهارت خود برای انجام هر 12 کار استفاده کرد و بهعنوان یک جایزه در بین ستارهها جاودانه شد. بسیاری از فتوحات هرکول نیز در میان ستارگان قرار گرفتهاند؛ مانند لئو، شیر خشن، دراکو، اژدهای بزرگ، هیدرا و یک هیولای دریایی. این صورت فلکی همچنین بهدلیل میزبانی از خوشه بزرگ کروی خیرهکننده، مسیه 13 نیز شناخته شده است.
این صورت فلکی در وسط مثلث تابستانی آسمان نشسته است و نام اصلی آن Vulpecula است؛ Vulpecula در لاتین بهمعنای «روباه کوچک» یا «روباهک» است. این صورت فلکی در ابتدا توسط یوهانس هولیوس بهعنوان روباهی با غازی که در آروارههایش بسته شده بود تصور شد و آن را Vulpecula et نامید؛ یعنی روباه کوچک و غاز.
اگرچه هولیوس این دو حیوان را بهشکل یک صورت فلکی مجزا نمیدید، اما بعدها ستارگان به این صورت تقسیم شدند. از آن زمان آنها در یک صورت فلکی ادغام شدند و با نام روباهک شناخته میشوند.
سیریوس برای مصریان باستان بسیار مهم بود. هر سال در اواسط آگوست، سیریوس اولین ستاره درخشانی بود که در آسمان قبل از طلوع آفتاب خودنمایی میکرد و بهعنوان طلوع هلیاکال شناخته میشود. یکبار، زمان طلوع این ستاره با طغیان سالانه رودخانه نیل مصادف شد و به مردمی که در نزدیکی سواحل آن زندگی میکردند هشدار داد که وقت آن رسیده است که به سمت سرزمین امن حرکت کنند. به همین دلیل، این ستاره برای مصریان از ارزش بسیار بالایی برخوردار است. همچنین بسیاری از مصریان باستان از آن با نام «سوپدت» یاد میکنند؛ شخصیت یک الهه مرتبط با باروری که سیل به زمین آورد.
اخترشناسان چین باستان، آسمان شب را به چهار منطقه ترسیم کردند و به هر منطقه یک نماد دادند: اژدهای لاجوردی شرق، خدای اژدها. لاک پشت سیاه شمال که نماد طول عمر بود. ببر سفید غرب، پادشاه جانوران. و Vermillion Bird of the South، پرنده ای زیبا و قرمز آتش. هفت صورت فلکی – یا “عمارت” – در هر یک از این نمادها به عنوان راهی برای دنبال کردن حرکت ماه در سراسر آسمان استفاده می شد و یک تقویم قمری اولیه را تشکیل می داد.
بسیاری از دانشمندان یونان باستان نقشهبرداری کردند و در مورد ستارگان و حرکت آنها نوشتند، اما معروفترین آنها امروزه کتاب Almagest بطلمیوس است. او در آن 12 صورت فلکی زودیاک را شناسایی کرد و 21 صورت فلکی در شمال دایره البروج و 15 صورت فلکی در جنوب را پیدا کرد و آنها را به نام قهرمانان و جانورانی از اشعار و اسطورههای معروف یونانی نامگذاری کرد. اسطورههایی که بهعنوان ارواح نیمه الهیی باعث شده بود در میان ستارگان جاودانه شوند و مورد احترام قرار بگیرند.