دانلود اپلیکیشن اندروید

اولین نگاه Elden Ring | ترکیب دو غول فانتزی حماسی

اولین نگاه Elden Ring | ترکیب دو غول فانتزی حماسی

زمان زیادی تا انتشار بازی Elden Ring نمانده است و این بازی در حال حاضر یکی از موردانتظارترین آثار سال ۲۰۲۲ است؛ اما چه چیزهایی تا به حال از این بازی می‌دانیم؟ در این مقاله پیش‌نگاهی کلی به جدیدترین ساخته استودیو From Software می‌اندازیم.

بازگشت به گذشته

زمانی که از بازی‌های ویدیویی صحبت می‌کنیم انواع و اقسام سبک‌های مختلف هستند که به راحتی در ذهن ما نقش می‌بندند و اگر کاربر عامه بازی‌های ویدیویی باشیم بالافاصله به سراغ سبک اکشن و شوتر می‌رویم. اما اگر بخواهیم کمی سبک‌‌های بازی‌های ویدیویی را دقیق‌تر نگاه کنیم به سراغ آن سبک‌هایی می‌رویم که طی چند سال اخیر جریان‌سازی‌های مخصوص خودشان را داشتند و باعث شدند تا عده‌ای از فاخرترین آثار در صنعت بازی‌های ویدیویی راهشان را سبک‌های جدیدتر پیدا کنند. سبک‌هایی که توانستند شالوده مناسب را برای بازی‌های دیگر ایجاد کنند تا با توجه به این سبک‌های مختلف، بازی‌های بزرگ‌تری هم ساخته شوند که نمونه آن‌ها کمتر تولید می‌شوند؛ یکی از این سبک‌های مهم و جریان‌ساز در صنعت بازی‌های ویدیویی به خصوص در سه نسل اخیر سبک Souls است.

سبکی که برای اولین بار شالوده‌اش را در سال ۲۰۰۹ و با بازی Demon’s Souls در نسل هفتم بازی‌های ویدیویی به نمایش گذاشت؛ بازی که از همان ابتدا دوگانگی را بین کاربرانش ایجاد کرد. خیلی‌ها از این بازی به خاطر سختی بیش از حدش ناراضی بودند و عده‌ای دیگر چالش نوآورانه این بازی را بسیار دوست داشتند و جامعه‌ای از گیمرها را کنار هم تشکیل دادند که Souls Community نام دارند و حتی با وجود هزاران ساعت تجربه بازی‌های سری سولز، از تجربه آن خسته نخواهند شد.

مغز متفکر این بازی‌های ویدیویی، هیدتاکا میازاکی است که به عنوان کارگردان اصلی استودیو فرام سافتور چندین سال است که به ساخت بازی‌های بزرگ و محبوب می‌پردازد. او در ابتدا سری Souls را با Demon’s Souls شروع کرد و سپس با انتشار Dark Souls: Prepare to Die، نسخه تکامل یافته و دنباله معنوی دیمونز سولز را منتشر کرد که به عنوان یکی از موفق‌ترین عنوان‌های سال ۲۰۱۱ یاد می‌شود. قسمت‌های دوم و سوم دارک سولز هم با نام‌های Dark Souls 2 و Dark Souls 3 منتشر شدند که هر کدام یکی پس از دیگری توانستند موفقیت‌های زیادی را برای استودیو فرام سافتور داشته باشند. البته باید اشاره کنم که قسمت دوم به صورت مستقیم توسط میازاکی کارگردانی نشد و او به عنوان سرپرست تیم تولید روی پروژه نظارت می‌کرد اما قسمت دوم هم عنوانی موفق بود. بازی‌های دنیای سولز به همینجا ختم نشد و عنوان دیگری به سفارش پلی‌استیشن به صورت انحصاری برای پلی‌استیشن ۴ به نام Bloodborne ساخته شد که اگر چه به صورت مستقیم نام دارک سولز روی عنوانش قرار نگرفته، اما این بازی هم دنباله‌ معنوی در دنیای دارک سولز بود و بعد از انتشار این بازی، دنیای سولزبورن تشکیل شد.

دنیای سولزبورن چند وقتی است که خبری از آن نیست و به جای آن،‌ استودیو فرام سافتور در سال ۲۰۱۹، بازی Sekiro: Shadow Dies Twice را توسعه داد و منتشر کرد که تفاوت‌های محسوسی نسبت به سری سولزبورن داشت و مهم‌ترین ویژگی آن ستینگ دنیا و سرعت گیمپلی بازی بود. برخلاف افسانه‌های فانتزی‌محور سولزبورن، در سکیرو همه چیز حالت فولک و محلی داشت و با این که در طراحی باس فایت‌ها و دشمنان بازی باز هم جذاب به نظر می‌رسد اما به راحتی می‌توانستید حدس بزنید که سکیرو هیچ ارتباطی با دنیای سولزبورن ندارد.

در شروع نسل نهم بازی‌های ویدیویی نسخه بازسازی شده از اولین قسمت از دنیای سولزبورن یعنی Demon’s Souls Remake به صورت انحصاری برای PS5 منتشر شد که حقیقتا تجدید خاطرات با دنیای این بازی آن هم با جلوه‌های بصری صیقل داده شده و جذاب، امتیازی است که طرفداران این سری هرگز تصور نمی‌کردند که سونی به این زودی‌ها در اختیارشان قرار بدهد اما حالا می‌توانید نسخه بازسازی شده این بازی را هم‌اکنون روی کنسول نسل نهمی پلی‌استیشن خود خریداری کرده و آن را تجربه کنید. اما این تمام پروژه‌های فرام سافتور نیست و یکی از بزرگ‌ترین عنوان‌های این استودیو تنها کمتر از یک ماه تا انتشار فاصله دارد؛ بازی که می‌توانید چهره بازی‌های این استودیو و عناوین هم‌سبکش را برای همیشه تغییر بدهد!

حلقه باستانی

فرام سافتور توسعه پروژه دیگری را شروع کرد که به قول خودشان، جاه‌طلبانه‌ترین و بزرگ‌ترین پروژه آن‌ها خواهد بود. پروژه‌ای که به راحتی می‌تواند صنعت بازی‌های ویدیویی را برای همیشه تغییر دهد. اما چرا این بازی بسیار بزرگ است؟ در قدم اول باید این موضوع را بدانید (که احتمالا از آن خبر دارید) که این بازی دو نویسنده مهم دارد که اولی خود هیدتاکا میازاکی است و دومین نفر جورج آر آر مارتین، نویسنده کتاب‌های «نغمه آتش و یخ» و سریال «بازی تاج و تخت» است؛‌ پس از همین الان می‌دانیم که با دو غول نویسندگی داستان‌های فانتزی/حماسی روبه‌رو هستیم و ترکیب این دو می‌تواند به طرز عجیب و غریبی دل‌چسب و البته با تمی تاریک باشد.

هیدتاکا میازاکی به خوبی در گذشته نشان داده است که توانایی زیادی در خلق کارکترهای عجیب و غریب به خصوص برای دشمنان داخل بازی دارد و برای این که متوجه این موضوع بشوید، تنها کافی است که به سراغ سولزبورن سر بزنید. دنیای کارکترهای دارک سولز به قدری گسترده است که شاید شمردن مدل‌های دشمنان این سری یک کتاب اسم و توضیح باشد. هر چه قدر بیشتر درگیر بازی‌های میازاکی شوید دشمنانی را می‌بینید که نمونه و مشابه آن را در هیچ دنیای دیگری ندیده بودید؛ البته باید به این موضوع اشاره کرد که خیلی از دشمنان داخل بازی اقتباسی از افسانه‌های محلی ترسناک کشورهای مختلف است. به نظر می‌رسد که میازاکی قصد دارد این فرمول را در Elden Ring هم پیش بگیرد.

در نمایش کوتاهی که از این بازی دیدیم، کاملا مشخص است که طراحی دشمنان در Elden Ring بسیار عجیب‌و‌غریب‌تر از دیگر قسمت‌های این بازی است. البته باید این موضوع را در نظر داشته باشید که میازاکی تنهایی این کار را انجام نمی‌دهد و جورج آر آٰر مارتین هم در این بازی وظایفی را برای طراحی کارکترهای مختلف به یدک می‌کشد. تخصص مارتین در گذشته هم طراحی اژدها و موجودت افسانه‌ای بوده و در نمایش گیمپلی بازی هم اژدهای بزرگ و عجیبی را دیدیم که انتظار می‌رود محوریت گسترده‌ای از دشمنان بازی روی موجودات افسانه‌ حماسی مثل اژدهایان خواهد چرخید و حتی در گیمپلی بازی شاهد مبارزه‌ای عظیم با اژدهایی بزرگ بودیم.

Elden Ring شاید ستینگ کلی‌اش شبیه به سری سولزبورن باشد یا حتی به صورت معنوی دنیاهای هر دو فرنچایز به یکدیگر مرتبط باشد اما داستانی که در این میان روایت می‌شود، کاملا متفاوت با چیزی است که در سری سولزبورن یا حتی سکیرو دیده بودیم. خوشبختانه هر داستان جدیدی که میازاکی شروع کرده است، نتیجه بسیار دلچسبی داشته است. البته میازاکی علاقه چندانی به روایت مستقیم و داستان‌پردازی خطی ندارد و بیشتر علاقه زیادی به رونمایی از Loreهای داخل بازی دارد. یعنی این که باید از نشانه‌هایی که در بازی پیدا می‌کنید و با صحبت کردن با کارکترهای مختلف بتوانید داستان بازی را متوجه شوید و هر چه قدر به سمت جلو در بازی حرکت کنید و بیشتر با اتفاقات داخل بازی تعامل داشته باشید، بیشتر متوجه خواهید شد که در دنیای بازی چه خبر است و داستان به چه شکل پیش می‌رود.

اما یک شباهت کلی بین دارک سولز و الدن رینگ وجود دارد؛ آن هم این است که فهمیدن کامل هر دو داستان تقریبا نزدیک به غیرممکن است و باید کلی روی آن مطالعه کنید تا متوجه شوید که میازاکی قصد دارد که چه داستانی را بیان کند. اما در این مقاله سعی می‌کنیم که نگاه نزدیکی به داستان بازی بیندازیم.

داستان Elden Ring

داستان بازی الدن رینگ در دنیای جدیدی به نام The Lands Between در جریان است که دنیای بسیار عجیب، ترسناک و خطرناکی است اما همیشه «دنیای میان» به این شکل نبود. این دنیا در گذشته پر از زیبایی و صلح بود و توسط ملکه ماریکا و پسرانش اداره می‌شد. دنیای میان توسط درخت ارد و حلقه بزرگان قوت می‌گرفت و به نوعی از موهبت بودن این دو نیرو، دنیای میان نهایت استفاده را می‌کرد. درخت ارد نام درخت بسیار بزرگ و درخشانی در دنیای میانی بود که پر از انرژی‌های الهی است اما حلقه بزرگان در حقیقت یک حلقه و انگشتر نیست و بیشتر شبیه یک نیروی واحد و تشکیل شده از چند نیروی مختلف است. حلقه باستانی بزرگان در حقیقت منشا انرژی و نیروی درخت ارد است.

اما ماجرای بازی از زمانی شروع می‌شود که «نشان مرگ» دزدیده می‌شود. بعد از دزدیده شدن نشان مرگ، پسران موریکا یکی پس از دیگری کشته می‌شود اما پسر ارشد او یکی گویدین، پس از مرگ به طور عجیبی چهره وحشتناک پیدا می‌کند که احتمال دارد در بازی با او روبه‌رو خواهیم شد و مبارزه بزرگی با او رقم می‌خورد. هنوز مشخص نیست که چه کسی نشان مرگ را دزدیده و پسران موریکا را کشته است اما در تریلرها چند سوارکار با شنل‌های مشکی را دیده بودیم و به نظر می‌رسد که این سوارکاران افراد بسیار مهمی در جریان این بازی خواهند بود.

البته در بین تمام پسران موریکا، تنها سرنوشت یکی از آن‌ها به نمایش گذاشته شد و امکان این وجود دارد که دمیگادهای دیگر و پسران موریکا این کار را انجام داده باشند؛ یا حتی این کار می‌تواند توسط افرادی انجام شده باشد که می‌خواهند دنیای میان را از شر تمام دمیگاد‌ها خلاص کنند. هنوز این موضوع مشخص نشده است و به نظر می‌رسد که همین ماجرا و روایت می‌تواند موضوع اصلی داستان الدن رینگ باشد.

در تریلرهای بازی که داستان بازی را روایت می‌کردند، هنوز مشخص نیست که چه اتفاقی بر سر ملکه موریکا افتاده است و او در حال حاضر کجاست اما به نظر می‌رسد که بعد از کشته شدن پسرش، او به مرز جنون کشیده شد و نتوانست دنیای میان را مثل قدیم کنترل کند و اینجاست که دنیای میان میزبان کلی سرباز نامیرا و هیولاهای عجیب و غریب شد.

بعد از این اتفاق‌ها هر شش دمیگاد به یکدیگر حمله کردند و جنگی بی‌پایان را علیه یک‌دیگر شروع کردند؛ در نهایت هیچکدام از این شش دمیگاد موفق به پیروزی نشدند اما دنیای میان با تباهی و خرابی رو به رو شد که حالا پاتوق کلی موجود شیطانی و وحشتناک شد که این یعنی بد به حال پلیرها! به خاطر این که هر دمیگاد یک نشان مرگ را در اختیار دارد قدرت خیلی زیادی به دست آورده‌اند اما این نشان‌ها باعث شده است تا عقل خود را از دست بدهند و تا مرز دیوانگی بروند.

اما کسی که بتواند دمیگادها را شکست بدهد و تمام نشان‌ها را کنار یکدیگر قرار بدهد تبدیل به پادشاه بزرگ و باستانی یا به اصطلاح Elden Lord خواهد شد و پلیرها باید این مسیر سخت و طولانی را طی کنند تا بتوانند به این پاداش برسند.

اما جورج آر آر مارتین در کجای داستان این بازی قرار دارد؟ مارتین در حقیقت خط داستانی را ننوشته است و به جای آن او فندانسیون کل داستان را پیاده‌سازی کرده است که شامل نوشتن کلیت دنیای الدن رینگ، کارکترهای ابتدایی مثل ملکه موریکا و البته دمیگادها است. خط داستانی و ادامه روند بازی توسط هیدتاکا میازاکی نوشته شده است و از آن‌جا که هر دو نویسنده نشان داده‌اند که هیچ رحمی در داستان‌سرایی ندارند، امکان دارد که در حین تجربه بازی بیش از حد اذیت شوید.

در تمام قسمت‌های فرنچایز سولزبورن، یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های بازی همراه شخصیت اصلی بود که در این قسمت از شخصیت ملینا رونمایی شده است که در طول مسیر پلیر او را همراهی می‌کند و اگر می‌خواهید دقیق‌تر به یاد داشته باشید، می‌توانید فایرکیپرهای دارک سولز را به خاطر بسپارید که کنار بان‌فایر اصلی بازی می‌ایستادند و راه درست را به شما نشون می‌دادند تا بتوانید روایت را پیش ببرید.

به طور کلی داستان بازی هر المانی که نیاز دارید که از عنوانی حماسی/فانتزی تجربه کنید را در خود جای داده است و باید به قدرت نویسندگی مارتین و میازاکی اعتماد کرد و به نظر می‌رسد که هر دوی آن‌ها از نتیجه نهایی بسیار راضی هستند به طوری که مارتین در مصاحبه‌ای گفته است که بازی الدن رینگ به طرز عجیبی «خارق‌العاده» است. پس اگر از طرفداران داستان «بازی تاج و تخت» هستید، می‌توانید مطمئن باشید که نویسنده این سری کتاب و سریال تلویزیونی با داستانی تازه‌نفس بازگشته است تا یک بار دیگر هنرنمایی خودش را در پیاده‌سازی فندانسیون های‌فانتزی به نمایش بگذارد.

اطلاعات خیلی بیشتری راجع به داستان الدن رینگ وجود ندارد؛ یا حداقل اطلاعاتی که بیشتر از این شما را درگیر نکند و پیچیدگی‌اش را بیشتر نکند اما در نهایت باید انتظار داشت که بازی الدن رینگ هم مانند دیگر بازی‌های استودیو فرام‌سافتور از لورهای داستانی زیادی بهره‌مند باشد که هم مارتین و هم میازاکی استاد پیاده‌سازی آن‌ها در آثار خود هستند.

گیمپلی Eldern Ring

الدن رینگ بدون شک جاه‌طلبانه‌ترین گیمپلی را در بین تمامی آثار فرام‌سافتور دارد و تنها با تماشای تریلر گیمپلی این بازی می‌توانید متوجه این موضوع شوید. گیمپلی جاه‌طلبانه‌ای که در کنار آزادی عمل بسط‌داده‌شده‌ای که در اختیار پلیرها قرار می‌دهد، جنس چالش‌هایش را به طور محسوسی تغییر داده است. اما در کنار این تغییر چالش‌ها،‌ المان‌های زیادی به قابلیت‌های کارکتر قابل کنترل در بازی اضافه شده است که به لطف این قابلیت‌ها، بازی بسیار منطقی‌تر از دیگر عناوین گذشته فرام‌سافتور به نظر می‌رسد. فرام‌سافتور با این کار می‌خواهد که پلیرهای بیشتری را به سمت دنیای بازی‌های خودش بکشاند و آسان‌تر کردن بازی‌هایش تقریبا از قسمت سوم دارک سولز تا به امروز بر کسی پوشیده نیست.

اولین موضوعی که در بازی به وضوح قابل لمس است، بزرگ‌ بودن دنیای بازی است. دنیای بازی به معنای واقعی کلمه بزرگ است؛ آن‌قدر بزرگ که می‌توانید ساعت‌ها به طی کردن مسافت طول محیط بازی بپردازید و باز هم محیط‌های زیادی را پیدا می‌کنید که به آن‌ها نرسید‌ه‌اید. نگرانی‌هایی که راجع به بزرگ بودن دنیای بازی الدن رینگ به وجود می‌آید این است که شاید بازی با توجه به بزرگ بودن محتوای کافی برای ارائه نداشته باشد یا این که برا طی کردن مسافتی در بازی باید مدت زمان زیادی تحمل کرد و از آن‌جا که خیلی‌ها دوست دارند بازی را به صورت خطی طی کنند و مستقیما روایت را پیش بگیرند، این موضوع برایشان کمی طاقت‌فرسا است اما خوشبختانه سازندگان قابلیت‌های جدیدی را در این بازی قرار داده‌اند که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به نقاط پرش اشاره کرد که اگر با اسبتان روی این نقاط قرار بگیرید، جهشی بزرگ را دریافت می‌کنید که مسافت خیلی زیادی را در محیط نقشه بازی طی خواهید کرد. البته این موضوع هم باید در نظر داشته باشید که وجود اسب در بازی هم یکی از نکات کلیدی است که در عناوین دیگر فرام سافتور شاهد حضور چنین چیزی نبودیم. اسب در این بازی به شکل یک شبح در بازی ظاهر می‌شود که می‌توانید با احضار کردن او سریعا سوار او شوید که نمونه آن را در بازی Darksiders 2 هم دیده بودیم. مشخصا حضور اسب هم باعث می‌شود سرعت طی کردن مسافت در بازی بسیار بهبود پیدا کند.

استراتژی در این قسمت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این موضوع خیلی مهم است که بتوانید راه و روش موثر را برای زنده‌ماندن در دنیای میانی پیدا کنید. به همین خاطر سازندگان تصمیم گرفته‌اند که این بار یک سری ارتفاعات در نقشه قرار بدهند که اگر در بالای این تپه‌ها قرار بگیرید،‌ مسیر خود را بررسی کنید و اگر دشمنی در راه شما قرار داشته باشد، استراتژی مناسبی برای از میان برداشتن آن‌ها به کار بگیرید. در این بازی حتی دوربینی هم قرار داده شده تا بتوانید کاروان‌های دشمنان سرراهتان را با دقت بیشتری بررسی و نوع پیشروی خود را با بهترین شکل ممکن مدیریت کنید.

وقتی به سیستم مبارزات بازی می‌رسیم، شباهت‌های زیادی بین این بازی و سری دارک سولز پیدا می‌کنیم؛ اما سرعت آن کمی بیشتر شده است که اگر دقت کرده باشید، جنس و نوع آن شباهت بسیار زیادی با بازی سکیرو دارد. به نظر می‌رسد که فرام سافتور ضیافتی از تمام المان‌‌‌های دلنشین بازی‌های دیگرش را کنار یکدیگر پیاده‌سازی کرده است تا بهترین نتیجه ممکن را از تجربیات سابقش در الدن رینگ به دست آورد. در بازی راه‌های زیادی برای پیشبرد مبارزه‌های بازی وجود دارد و مخفی‌کاری حالا در این بازی نقش پررنگ‌تری را ایفا می‌کند و فرار کردن از مبارزات بازی صرفا دیگر با قلت زدن در محیط بازی نیست. اگر احساس می‌کنید که در مقابل یک کاروان بازی توانایی مقابله ندارید، می‌توانید به راحتی استراتژی خود را انتخاب کنید. المان‌های مخفی‌کاری به شکلی هستند که در نهایت منجر به مبارزه مستقیم می‌شود اما با همان چند دقیقه مخفی‌کاری کوتاه می‌توانید تهدیدهای داخل بازی را برای خود بسیار کمتر از قبل کنید.

سلاح‌های داخل بازی درست مثل فرنچایز دارک سولز پر از تفاوت و حالات مختلف است که باید در نظر داشته باشید که کدام یک از آن‌ها را استفاده می‌کنید. هر چقدر از سلاح‌های سنگین‌تر استفاده کنید، شاید بتوانید صدمه بیشتری به دشمنان بزنید اما مطمئنا در جنگ سرعت با حریف خود شکست خواهید خورد. باید این موضوع را در نظر داشته باشید که چگونه و در چه زمانی از اسلحه‌های خود استفاده کنید. اگر در مقابل دشمنان عظیم‌الجثه خود قرار گرفته‌اید و کمتر شدن سرعت شما، سرعتتان را به اندازه دشمنتان می‌‌کند، می‌توانید چند استراتژی مختلف را انتخاب کنید و مشخصا برای مقابله با دشمنان سریع هم باید سلاح‌های کوچک‌تر را مدنظر داشته باشید.

آيتم‌های جادویی بیش از هر زمان دیگری در بازی‌های فرام‌سافتور محسوس هستند. در نمایشی از این بازی تماشا کردیم که چگونه شخصیت اصلی توانست با استفاده از سلاح‌های جادویی، در مقابل باس‌فایت‌های بزرگ مقابله کند که البته باید به این موضوع اشاره کنیم که آیتم‌های جادویی صرفا بازی را آسان‌تر نمی‌کند اما برای مقابله‌های سخت بازی می‌تواند بسیار کارآمد باشد. یکی از جذاب‌ترین آیتم‌های جادویی بازی همان طلسمی بود که از آسمان هزاران تیر بر سر دشمنان بازی خالی می‌شد و هم‌چنین احضار کردن شبح‌های جنگجو حین مبارزات شلوغ می‌تواند بسیار کارآمد باشد.

البته چالش بازی کمی بحث‌برانگیز است؛ خیلی از طرفداران سری سولز معتقدند که ممکن است این بازی کمی آسان‌تر از قسمت‌های قبلی این فرنچایز باشد اما سازندگان بازی طی مصاحبه‌های مختلف اعلام کرده‌اند که بازی چالش بسیار متفاوت‌تری نسبت به دیگر قسمت‌های قبلی دارک سولز دارد و خیلی از پلیرهای این سری اعتقاد دارند که به سختی‌ها و چالش‌های شیرین سری دارک سولز عادت کرده‌اند و دلشان نمی‌خواهد که تغییرات هسته گیمپلی بازی باعث شود که نتوانند به راحتی این بازی را انجام دهند.

دشمنان داخل بازی به انواع و اقسام مختلف دسته‌بندی می‌شوند تا در یک جلسه بازی کردن الدن رینگ به راحتی بتوانید در مقابل هر جو دشمنی که فکرش را می‌کنید، بایستید. هر چقدر که در بازی به جلو حرکت می‌کنید مشخصا دشمنان داخل بازی بسیار متنوع‌تر از گذشته می‌شوند اما در بازی فقط قرار نیست که شاهد حمله نامیراها باشیم و دشمنان دیگری مثل انسان‌های معمولی و شوالیه‌ها هم در بازی حضور دارند که به راحتی می‌توانند برای پلیر چالش‌‌های زیادی را ایجاد کنند. بهتر است بدانید که برای رویارویی با این دشمنان باید راه‌حل‌های خاصی را مدنظر داشته باشید و مشخصا مقابله با نامیراهای عادی با هیولاهای شیطانی، راه‌حل یکسانی نخواهند داشت.

آماده برای مردن

در نهایت بازی Elden Ring می‌تواند دقیقا همان بازی باشد که به راحتی می‌توان صدهاساعت در آن غرق شد و از تجربه آن لذت برد؛ اما باز هم این مساله وجود دارد که آیا الدن رینگ می‌تواند به خوبی اسانس دیگر بازی‌های فرام سافتور را به خوبی در این بازی هم به نمایش بگذارد یا قرار است شاهد اثری کاملا جدید باشیم؟ در این موضوع شکی نیست که بعضی از المان‌های فرنچایز سولزبورن را قرار است در الدن رینگ ببینیم.

به نظر شما آیا بازی الدن رینگ می‌تواند تمام انتظارات طرفداران بازی‌های فرام سافتور و هیدتاکا میازاکی را برآورده کند؟

 

در بحث شرکت کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

     مدرسه کارو