جان اسکالی نامی است که هیچوقت از یاد اصحاب تکنولوژی نمیرود؛ اما این ماندگاری نام او تنها به خاطر کارهای بزرگش نیست و حتی ممکن است او منفور باشد.
جان اسکالی در شهر نیویورک به دنیا آمد و فرزند مارگارت بلکبرن و جان اسکالی جونیور است. پدر او در وال استریت یک وکیل بود و به خاطر درآمد نسبتا خوبی که آنها داشتند، جان زندگی بسیار راحتی را از کودکی تا فارغ از تحصیلیش در آمریکا داشت.
البته چند سال بعد از زاده شدن او در نیویورک، او به همراه برادرش به برمودا رفت و مدت زمان زیادی را در آن مکان زندگی کرد. او بعدها به نیویورک بازگشت و در دانشگاه Brown، او فارغ از تحصیل رشته معماری شد. او کمی بعد به دانشگاه وارتون در پنسیلوانیا رفت و توانست فارغ از تحصیلی رشته مدیریت بازرگانی را دریافت کند.
اسکالی در سال ۱۹۶۷ به بخش پپسیکولا شرکت PepsiCo پیوست و در ابتدا او یک کارآموز بود. او در دوره شش ماه آموزشی کارخانه بطریسازی پپسی در پیتسبرگ ثبتنام کرد. در سال ۱۹۷۰ و در سن ۳۰ سالگی، اسکالی توانست به جوانترین معاون مارکتینگ و بازاریابی کمپانی پپسی بدل شود.
در ۱۹۷۰ پپسی به لطف کارهای و نقشهریزیهای جان اسکولی، موفق شد که بیشتر سهم بازار نوشابه را بدست بیاورد و کوکاکولا را شکست بدهد. اسکولی خیلی زود و با موفقیتهایی که برای پپسی به ارمغان آورد، توانست به مدیرعامل این بخش از کمپانی بدل شود.
در سال ۱۹۷۴ اسکالی به مدیریت بخش غذایی کل کمپانی PepsiCo نائل گردید. در آن زمان، بخش غذایی پپسی تنها بخشی از این کمپانی بود که ضرر بسیار زیادی را به کمپانی وارد کرده بود. در اولین اقدام، اسکالی تصمیم گرفت که کیفیت محصولات را بیشتر کند و روی خرج و مخارج کمپانی کنترل جدیتری داشته باشد. در کمتر از سه سال، بخش غذایی به درآمد ۳۰۰ میلیون دلار و سود ۴۰ میلیون دلار در سال رسید.
با این که اسکالی هیچوقت مدیرعامل کل کمپانی نشد، اما به طور معمول خیلیها او را مدیرعامل کمپانی خطاب میکردند. در آن زمان Don Kendall مدیرعامل پپسی بود اما اسکالی به قدری روی پپسی تاثیر گذاشته بود و بیشتر شناخته شده بود، که همگی فکر میکردند که او مدیرعامل پپسی است.
داستانها و قصههای زیادی را راجع به اپل میشنویم و یکی از داستانهایی که همیشه زبان به زبان میچرخد، داستان پیوستن اسکالی به اپل است. در آن زمان اپل وارد ضرر شده بود اما هنوز وضعیت اسفباری نداشت. در آن زمان اسکالی مدیرعامل بخش غذایی پپسی بود و در دنیای مارکتینگ بسیار مشهور شده بود.
اپل از اسکالی دعوت کرد که به کمپانی آنها بیاید و در آنجا بود که استیو جابز با پیشنهاد شغلی مدیر عامل کمپانی اپل به سراغ اسکالی آمد. در یکی از جذابترین پیشنهادهای شغلی، استیو جابز به اسکالی اینگونه گفت که: «دوست داری تا آخر عمرت نوشابه بفروشی یا میخوای با من بیای و دنیا رو تغییر بدی؟». اسکالی در همان روز پیشنهاد استیو جابز را پذیرفت.
زمانی که اسکالی به اپل پیوست، اپل در حال کار کردن روی پروژه LISA بود که این پروژه به خاطر قیمت بالای محصول، فروش افتضاحی داشت. در ابتدا استیو روی این پروژه مدیریت داشت و به خاطر عدم تمایل هیئت مدیره به رفتارهای جابز، او از سرپرستی پروژه به زور کنار کشیده شد.
سپس جابز به پروژه مکینتاش پیوست که قرار بود نسخه ارزانتری از LISA باشد؛ اسکالی به جابز کمک کرد که کمپینهای مارکتینگی فوقالعادهای برای مکینتاش اجرا کند و بعد از عرضه مکینتاش، فروش این کامپیوتر بسیار بهتر از LISA بود. اما همچنان مکینتاش نتوانست کامپیوتر خانگی IBM در آن زمان را شکست بدهد و این باعث خشم هیئت مدیره شد.
اپل در آن زمان تصمیم گرفت که کامپیوترهای LISA را با ریبرند کردن و با نام مکینتاش XL به فروش برساند که استیو جابز شدیدا با این موضوع مخالفت کرد. با قیمت بالا حالا هم نام مکینتاش خراب شده بود و از طرفی کلی هزینه مارکتینگ به خاطر اشتباه Macintosh XL به فنا رفت.
اسکالی در کارهای جابز دخالت میکرد و جابز به دنبال آزادی عمل بود؛ مشکلات جابز و اسکالی یکی پس از دیگری پدیدار میشدند؛ تا جایی که جابز تصمیم گرفته بود تا اسکالی را از کار برکنار کند. اسکالی که متوجه این موضوع شده بود، جلسه هیئت مدیره در نیمه شب برگزار کرد و در آنجا هیئت مدیره با اسکالی همراه بودند و رای به گرفتن تمام اختیارها از استیو جابز دادند و قرار بود که استیو فقط به عنوان عضو هیئت مدیره کار خود را در اپل، کمپانی که خودش تاسیس کرده بود ادامه دهد.
اسکالی در مصاحبهای در سال ۲۰۱۵ گفت که استیو جابز هیچوقت او را به خاطر این موضوع نبخشید و دوستی آنها هیچوقت درست نشد.
بعد از این ماجرا، اسکالی تبدیل به رییس کل کمپانی شد. اسکالی چندین طرح جدید را به اجرا درآورد و این طرحها که شامل رونمایی از محصولات جدید و البته تغییرات و بهبودهایی به سیستم عامل بود، باعث شد که اپل از محبوبیت بسیار بیشتری برخوردار باشد.
اسکالی به خوبی از پس این کار برآمده بود. از سال ۱۹۸۳ که در آمد اپل تنها ۹۸۲ میلیون دلار بود اما تا سال ۱۹۹۳، اسکالی درآمد اپل را به نزدیک ۸ میلیارد دلار رساند که رکورد خارقالعادهای محسوب میشد و نشان داد که اسکالی بدون حضور استیو جابز میتواند اپل را اداره کند؛ البته نه به مدت زیادی.
چند سال از دوره مدیریت اسکالی میگذشت و سودی که اپل با مدیریت اسکالی به دست آورد به مرور زمان جایش را با ضرر عوض کرد. چند محصول خوب در این میان ساخته شد اما کم کم اسکالی به سمت و سوی اشتباهی رفت.
او تصمیم گرفت که چیپهای اپل را به PowerPC تغییر بدهد و تا به امروز او از این مووضع به عنوان بزرگترین اشتباه کاریاش یاد میکند. او معتقد است که در آن زمان باید به معماری پردازندههای اینتل اعتماد میکرد تا بتواند اپل را در بازی کامپیوترهای شخصی حفظ کند.
در ۱۵ اکتبر ۱۹۹۳ و بعد از گذشت مدت زمانی از عرضه جدیدترین محصول اپل یعنی نیوتن که یک شکست حتمی بود، جان اسکالی از اپل استعفا داد که این استعفا به خاطر فشارهای هیئت مدیره بود که به جای آن مایکل اسپیندلر به میز مدیریت نشست. بعد از آن نوبت به گیل آملیو رسید و بعد از او استیو جابز دوباره به درخواست هیئت مدیره به کمپانی بازگشت و در مقام مدیرعامل، کار خود را در اپل ادامه داد. جالب است بدانید که اولین اقدام استیو جابز بعد از بازگشتش به کمپانی، لغو کردن خط تولید نیوتن بود.
اگر بخواهیم که راجع به زندگی کاری جان اسکالی بعد از اپل صحبت کنیم، این مقاله حالا حالاها ادامه خواهد داشت. اسکالی طی چند سال اخیر در چندین و چند کمپانی مختلف کار کرد که تقریبا در همه این کمپانیها به عنوان مدیرعامل یا هیئت مدیره کار خود را شروع کرد.
همچنین او چندین کمپانی شکستخورده را هم راهاندازی کرد و از آخرین کارهای او میتوان به راهاندازی کمپانی گوشی هوشمند OBI اشاره کرد. در سپتامبر ۲۰۱۷، او کمپانی RxAdvance را راه اندازی کرد که به اختصاص دادن فضای ابری به مراکز درمانی کمک میکند.
در سال ۲۰۱۶، اسکالی به ژاپن سفر کرد و در یکی از رستورانهای سوشی ژاپن، امضای استیو جابز را روی یکی از دیوارهای این رستوران دید. او بعد از دیدن آن امضا، غرق در اشک ریختن شد و گفت که استیو همیشه دوست داشت بعد از بازنشستگیاش به مکانهای مختلف سفر کند و مشغول خوردن سوشی در رستورانهای موردعلاقهاش شود.
اسکالی مدیر و بازاریاب فوقالعادهای بود اما متاسفانه در دنیای فناوری، او همیشه به عنوان مردی یاد میشود که باعث جدا شدن استیو جابز از اپل شده و اپل را از صاحب اصلیاش دزدیده است. اما به طور کلی نمیتوان کتمان کرد که جان اسکالی باعث شد که برای چند سال کوتاه، ارزش سهام اپل به طرز چشمگیری افزایش داشته باشد.