اگر صدبار مکبوک خریده باشید، زمانی که برای اولین بار مک بوک پرو M1 Max را از جعبه خارج میکنید، به خودتان میگویید: «این با همش فرق میکنه!»
این تفاوت در چند جهت و جنبه مختلف به چشم میآید که حتی در بعضی اوقات میتواند گولزننده باشد. به عنوان مثال وقتی که مک را در دست میگیرید، احساس میکنید که نسبت به دیگر مکها ضخیمتر است اما اشتباه میکنید؛ این مک نازکتر از بقیه مکبوکهایی است که در دست گرفتهاید. مک بوکی که یادآور دوران قدیم مکبوکها و قبل از سال ۲۰۰۸ است که این نوستالژی به طرز عجیبی میتواند برای طرفدارهای قدیمی اپل لذتبخش باشد.
موضوع بعدی که در طراحی این مک بسیار جدید است، پاک شدن نام MacBook Pro از بخش پایینی صفحه نمایش است و انگار اپل قصد دارد با این محصول یک بیانیه صادر کند که هیچ اسمی نمیتوان روی این محصول گذاشت. با این که در دسته مک بوکها قرار میگیرد و لوگوی سیب پشت هم هنوز جایگاهش را از دست نداده، اما خبری از هیچ نوشته اضافه دیگری روی این محصول نیست.
زمانی که صفحه را باز میکنید، اولین چیزی که شما را سورپرایز میکند، نبودن تاچبار یا همان نوار لمسی است که در مکبوکهای پرو مشاهده میشود. اپل تصمیم گرفته است تا به جای تعبیهکردن تجربه لمسی، از کلیدهای کاربردی استفاده کند که احتمالا خیلی از کاربرهای حرفهای مکبوک هم این نوع طراحی را ترجیح میدهند.
با این که شاید خیلیها طرفدار تاچبار باشند. عملکرد متفاوت تاچبار در برنامههای مختلف میتواند لذتبخش باشد و میتوانید در بعضی موارد کار خود را سریعتر انجام دهید اما بدون شک بدون استفاده از تاچبار هم میتوانید کار خود را پیش ببرید و به طور کلی اپل ترجیح میدهد که در این لپتاپ جایی برای تاچبار نگذاشته باشد.
کمی پایینتر از جای خالی تاچبار را که نگاه کنید، دومین سورپرایز ظاهر میشود. دیگر خبری از پسزمینه ترانسپرنت کلیدهای کیبورد نیست و به جای آن یک پسزمینه کاملا مشکی روی کیبورد پیادهسازی شده است. اگر کاربر مک باشید، شاید این تغییر در ابتدا کمی اذیتکننده باشد؛ چون به خوبی نمیتوانید در ابتدا فاصله بین کیبوردها را تشخیص بدهید.
اما درست زمانی که نگران استفاده از کیبورد میشوید، با چراغ پسزمینه کلیدها روبهرو میشوید که جذابیت بسیار زیادی به کلیت این کلیدها اضافه میکنند و میتوانید با نبود فضای خالی میان کلیدها احساس کنار بیایید. تنها کافی است که مدت زمان کوتاهی را با کلیدها کار کنید تا قلق کلی آن را به دست آورید.
تفاوت در حس کلی کیبورد در مقایسه با دیگر مکها، تنها در ظاهر آن است و از لحاظ عملکرد و کاربرد تفاوتی میان این کیبورد و کیبورد مکبوکهای دیگر احساس نخواهید کرد. تایپ کردن با کیبورد پروانهای مک بوک مثل همیشه لذتبخش است و اگر مثل من اهل نوشتن باشید، قطعا متوجه میشوید که تایپ کردن با آن حس لذتبخشی دارد. البته زمان مسافت کلیدهای (Travel Key) این کیبورد تاثیر بسزایی روی این این حس لذتبخش دارد.
شاید تا زمانی که لپتاپ را روشن نکنید، متوجه این موضوع نمیشوید که اپل یک ناچ به این لپتاپ اضافه کرده است. ناچ محصولات اپل تا به امروز نظرهای ضد و نقیضی را دریافت کرده است؛ این ناچ روی بعضی از لپتاپهای اپل و البته گوشیهای هوشمند چهار نسل اخیرشان استفاده شده که بعضیها آن را مسخره میکنند، بعضیها با آن کنار آمدهاند و بعضیهای دیگر (مثل من) حس خوبی را نسبت به آن دارند.
درست است که این احساس به مخاطب منتقل میشود که فضای چشمگیری از صفحه نمایش مشغول ناچ شده است، اما این ناچ به امضای کلی محصولهای اپل بدل شده است و حتی مدلهای Max گوشی هوشمند آیفون ۱۴ هم قرار است ناچ داشته باشند؛ این در حالی است که مدلهای بدون ناچ این گوشی هم تایید شده است اما انگار اپل قصد ندارد به این زودیها امضای طراحی صفحه نمایشهای محصولات خود را رها کند.
خیلیها به این موضوع فکر میکنند که اگر ناچ روی محصولات اپل وجود نداشت، احتمالا شاهد فضای بیشتری از صفحه نمایش هستیم؛ در حالی که به هیچوجه اینطور نیست. در صورت نبودن ناچ، از اندازه صفحه نمایش کاسته میشد؛ پس وجود یک ناچ خوشحالت با آن فضای پرتی چپ و راستش برای من چندان اذیتکننده نیست.
اما در مک، وجود ناچ بسیار کمتر از گوشیهای هوشمند اپل یعنی آیفون قابل توجه است. به خصوص این که نوار منوی بالایی اپل هم در آن بخش قرار گرفته است و اپل به هوشمندانهترین شکل ممکن، نوار منو را در صورت باز کردن روی ناچ پیادهسازی میکند که هیچ فضای دیگری از صفحهنمایش برای منو اشغال نشود و وجود ناچ شما را اذیت نکند.
یکی از بهترین ویژگیهای این مک نسبت به دیگر محصولات اپل، اضافه شدن پورتهای بیشتر است. در دیگر مکبوکها تنها شاهد دو پورت USB-C و یک جک هدفون هستیم. اما در این مکبوک مثل مکبوکهای قدیمی، شاهد بعضی از پورتها و درگاههای مهم و قابل استفاده هستیم.
یکی از این پورتهای بسیار مهم، درگاه شارژ MagSafe 3 است که این درگاه مغناطیسی را میتواند با استفاده از کابل مگسیف، مکبوک شما را شارژ کند که یکی از بهترین فناوریهای پیادهسازی شده روی محصولهای آیفون است. دوباره قابل تاکید است که این درگاه مخصوص MagSafe 3 است و اگر کابلهای نسل گذشته را دارید، به خاطر درگاه تختتر نمیتوانید از کابلهای قدیمیتر استفاده کنید.
به لطف فناوری شارژ سریع تعبیهشده روی این دستگاه میتوانید از شارژر ۱۴۰ واتی استفاده کنید که دستگاه شما را به طرز سریعی کامل شارژ میکند. تقریبا با یک بار شارژ ۱ ساعت و ۴۵ دقیقهای این دستگاه، میتوانید دستگاه را ۱۰۰ درصد شارژ کنید که باتری این دستگاه میتواند بازدهی بسیار خوبی داشته باشد که در ادامه و در بخش باتری بیشتر به آن میپردازیم.
البته اگر به مگسیف دسترسی نداشته باشید، میتوانید از کابلهای تایپ سی استفاده کنید تا بتوانید مک بوک خود را شارژ کنید. استفاده از کابل تایپ سی برای شارژ کردن مک بوک شاید به قدرت مگسیف نباشد اما خوشبختانه این مشکل همیشگی دنبال شارژر گشتن را رفع میکند. البته با وجود مگسیف، امنیت بیشتری را حین اتصال به کابل برق دارید و زمانی که پایتان به سیم گیر کند، خیالتان راحت است که سیم به راحتی از مک بوک جدا میشود و در نهایت مک بوک ۱۵۰ میلیون تومانی شما با سطح برخورد نخواهد کرد.
در این مک بوک شاهد اضافه شدن درگاههای HDMI و درگاه SD Card هم هستیم. متاسفانه در دیگر مکبوکها چنین درگاههایی وجود ندارند و برای این که بتوانید از این درگاهها استفاده کنید حتما باید از آداپترهای خروجی مثل هابهای اتصال استفاده کنید؛ البته در این بخش هم نمیتوانید از هابهای ارزان و عادی استفاده کنید. به این خاطر که مکبوکها همگی از خروجی و درگاه تایپ سی استفاده میکنند و هابهای تایپسی نسبت به دیگر هابها قیمت بیشتری دارند و اگر بخواهید از درگاههای باکیفیت بهرهمند باشید، باید مقدار پول بیشتری ار صرف آنها کنید.
پورت HDMI این دستگاه از استاندارد 2.0 استفاده کرده که میتوانید به کمک آن یک خروجی 4K با نرخ نوسازی ۶۰ هرتز دریافت کنید. در ابتدا شاید تصور کنید که نبودن استاندارد 2.1 که به کمک آن میتوان روی وضوح 4K، نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز دریافت کرد، کمی اذیت کننده باشد. اما به هیچوجه اینطور نیست؛ بدین خاطر که معمولا نرخ نوسازی ۱۲۰ هرتز برای تجربه بازیهای ویدیویی استفاده میشود و اگر بخواهید به راحتی با مکبوک خود کار کنید، نرخ نوسازی ۶۰ هرتز کاملا مناسب است.
سه پورت Thunderbolt 4، شاید در ابتدا کمتر از مکبوکهای اینتلی به نظر برسد، اما در حالت کلی تفاوت احساس نمیشود. به این خاطر که در گذشته برای شارژ کردن مکبوک خود باید حتما از یک درگاه تاندربولت استفاده میکردید اما حالا به لطف وجود داشتن درگاه شارژ مگسیف، میتوانید از هر سه پورت تاندربولت ۴ نهایت استفاده را کنید.
با این که اپل روی این موضوع چندان مانور نداده است، اما نمیتوان به راحتی از روی این حقیقت گذشت که کیفیت صدا نسبت به گذشته بهبود بسیار زیادی پیدا کرده است. جک هدفون حالا نسبت به گذشته بهبود یافته که میتواند آمپدانس دستگاه اتصالی به جک هدفون را تشخیص بدهد و آمپدانس و مقاومت ارتباط خروجی را بسته به نوع دستگاه اتصالی، تنظیم کند.
برای هدفونهایی که امپدانسی کمتر از ۱۵۰ اهم دارند، خروجی میتواند تا ۱.۲۵ ولت افزایش قدرت داشته باشد. برای هدفونهایی که توان ارائه مقاومت بالای ۱۵۰ اهم تا ۱کیلو اهم را در اختیار دراند، مقدار ولتاژ میتواند به عدد فوقالعاده ۳ برسد. کسانی که قصد دارند از این مک بوک برای کارهای آهنگسازی و مهندسی صدا استفاده کنند، این اعداد واقعا رویایی و جذاب است. اگر هدفون مانیتورینگ قدرتمند به مک بوک M1 Max متصل کنید و میزان صدا را به مرور افزایش دهید، احساس میکنید که صدا در عین قدرتمند ماندن، به هیچوجه افت کیفیت نخواهد داشت.
به لطف DAC داخلی تعبیه شده در کالبد این مکبوک، میتوانید صداهای بسیار باکیفیتی را ضبط کنید و اگر میکروفن خود را به این دستگاه متصل کنید، میتوانید برای کارهای مهمی مثل خوانندگی از آن استفاده کنید. این موضوع باعث میشود تا پول خود را برای خرید یک DAC یا کارت صدا ذخیره کنید؛ البته با توجه به قیمتی که برای تصاحب یک مک بوک M1 Max پرداخت میکنید، پول یک کارت صدا چندان سنگین نیست!
بالاخره در این مک بوک، شاهد پیشرفت دوربین وبکم هستیم. فیلمبرداری و استفاده از این دوربین برای تماسها و کنفرانسهای برنامههای پراستفادهای مثل Facetime، Zoom یا Microsoft Team بسیار بهتر از گذشته شده است. اما یکی از بزرگترین ایرادهای این دوربین وبکم، نبودن حالت Center Stage است.
حالت Center Stage باعث میشود تا کنفرانسهای ویدیویی را بسیار بهتر از گذشته تجربه کنید؛ به خصوص اگر کنفرانس را به صورت دو یا سه نفری شرکت میکنید، به راحتی متوجه میشوید که به لطف حضور داشتن این قابلیت، میتوانید تصویر هر سه نفر را در یک قاب داشته باشید و با توجه به حرکت کردن در تصویر، قاب هم با شما حرکت میکند تا خدشهای به خروجی نهایی وارد نشود.
متاسفانه این قابلیت اتکایش روی حسگرهای دوربین فوق عریض است که روی محصولهای دیگر اپل مثل آیپد پرو و آیپد مینی ۶ هم قرار گرفته است اما در مک شاهد حسگرهای فوق عریض نیستیم که با توجه به قیمت گران آن، انتظار تعبیهشدن آن را داشتیم!
حالا نوبت به یکی دیگر از شاخصههای اصلی مکبوکها یعنی عمر باتری آن میرسیم. در تستهای مختلف این مکبوک بسیار موفق عمل کرده است. مثلا زمانی که یک ویدیو را با ۱۰۰ درصد روشنایی روشن صفحه پخش شد، این لپتاپ توانست ۱۰ ساعت دوام بیاورد که رکورد جدیدی برای مکبوکهای M1 محسوب میشود.
در استفاده روزمره عادی به ندرت پیش میآید که با هشدار عمر باتری پایین مواجه شوید و میتوانید نهایت استفاده را از آن ببرید. در تست وبگردی هم، این مکبوک توانست ۱۶ ساعت باتری مداوم ارائه بدهد که به غایت خارقالعاده است و میتوانید به راحتی لپتاپ خود را در حالت ۱۰۰ شارژ به بیرون از خانه ببرید و یک روز کاری را بدون اتصال آن به برق، استفاده کنید.
حالا سراغ اصل مطلب یعنی پردازنده M1 Max این لپتاپ قدرتمند اپل میرویم. اینبار اپل تمام تلاش خود را کرده است تا یکی از انقلابیترین عملکردها را در بین لپتاپهای مختلف به نمایش بگذارد و باید گفت که در این امر بسیار موفق بوده. در محساباتی که در نرمافزارهای بنچمارکی همچون Geekbench 5 یا Cenebench 23 صورت گرفت، تراشه M1 Max به مرزهای عجیبی از عملکرد خارقالعاده رسیده است.
با دریافت امتیاز ۱۲۷۳۳ در پردازش چندهستهای در مقایسه با قدرتمندترین مک بوک بعدی، امتیاز تقریبا دوبرابری دارد که حقیقتا شگفتانگیز است و به راحتی در مقابل قدرتمندترین تراشههای قدرتمند دنیا عرض اندام میکند. در بنچمارک Cinebench، این مکبوک موفق به دریافت امتیاز ۱۱۷۶۵ شد.
اما اگر از اعداد و ارقام بگذریم، باید به این موضوع اشاره کنیم به سادگی تمام، مک بوک پرو M1 Max بسیار سریع و قدرتمند است و در طول کارهای روزمرهای که انجام میدهید به راحتی متوجه این موضوع خواهید شد. تقریبا در تمام مدت استفاده از مکبوک احساس نمیکنید که دستگاه شما هنگ کرده یا کندتر از حالت عادی در حال اجرای برنامهها است.
اما اگر هنوز هم به قدرت پردازش این مکبوک شک دارید، به تست بعدی توجه کنید. روی این مکبوک یک ویدیو ۵ دقیقهای فلا اچ دی با فرمت ProRes 422 تقریبا حدود ۲۰ ثانیه خروجی گرفته میشود که عددی به غایت خارقالعاده است. مک بوک پرو ۲۰۱۹ که مجهز به پردازنده اینتلی بود، موفق به خروجی گرفتن تقریبا ۴۵ ثانیهای شده بود.
یکی از قابلیتهای اضافه شده به این مکبوک که در دیگر مکبوکها شاهد آن نبودهایم، قابلیت High-Power Mode است. البته زمانی که عملکرد را روی حالت خودکار هم قرار بدهید، متوجه تغییر چندانی در مقایسه با گذشته نخواهید شد. اما این قابلیت روی عملکرد فن خنککننده تاثیر مستقیم خواهد گذاشت و خنککنندگی کلی آن را بهتر خواهد کرد. زمانی که از هستههای پردازشی مرکزی و گرافیکی به صورت همزمان استفاده میکنید، بهتر است که حتما این حالت رو روشن نگهدارید.
عملکرد M1 Max زمانی نظر شما را بیشتر به خود جلب خواهد کرد که بعد از ۲۰ دقیقه کار سنگین همچنان توانایی ارائه ۹۰درصدی قدرتش را دارد. موضوعی که روی مکبوک پرو اینتلی ۲۰۱۹ بدین شکل نبود و بعد از ۷ دقیقه کار سنگین، بازدهی پردازندهها به ۵۰ درصد میرسید و این نشان میدهد که M1 Max راندمان عملکردی بیشتری را ارائه میٔهد.
این محصول اپل به رقیبهای قدرتمند اپل در زمینه تراشه مثل اینتل یا ای ام دی نشان میدهد که باید بیشتر تلاش کنند و دست بجنبانند به این خاطر که M1 Max یکی از المانهای انقلابی دنیای فناوری و به خصوص فناوری تراشه است که میتواند آینده این بازی را به نفع اپل تغییر بدهد.
اگر به دنبال یک کامپیوتر همراه، لپ تاپ یا مکی هستید که بتواند از پس هر کاری (به جز اجرای بازیهای ویدیویی!) بربیاید، این لپتاپ مناسب شما است. اگر شما یک طراح گرافیک، آهنگساز، ادیتور ویدیو، کاربر عادی و تولیدکننده محتوا هستید، فکر نکنم که لپتاپی قدرتمند از مک بوک پرو M1 Max را در بازار پیدا کنید. البته باید به این موضوع هم توجه کنید که در حال حاضر و در بازار ایران، این مکبوک را باید با قیمت حدودا ۱۵۰ میلیون تومان پیدا کنید که رقم بسیار زیادی است.
نظر شما راجع به این محصول چیست؟ با فرض داشتن بودجه کافی برای خرید این محصول، آیا آن را تهیه میکردید؟