در این مطلب قصد داریم داستان مارول را روایت کنیم؛ مارولی که در ابتدا، داستانها و شخصیتهای ابرقهرمانی را در قالب کمیکبوک به مخاطبان ارائه میداد و حال پس از چندین سال، دنیای غنی خود را در قالب فیلم بهروی پردههای سینما میبرد.
همه ما مارول را میشناسیم؛ بزرگترین و مشهورترین تولیدکننده داستانهای ابرقهرمانی جهان که حتی چیزی فراتر از این عنوان است. تاریخ این تولیدکننده به اندازه شهرت جهانیاش، وسیع و بزرگ است. با شروع از یک نام تولیدکننده کاکمی pulp fictionای، مارول سفری را طی کرده است که اشخاص کمی درباره آن به صحبت پرداختهاند. این مقالهای است که قرار است آن سفر را پوشش دهد و درباره آن صحبت کند؛ از تقریباً ورشکستگی تا تولید یک جهان سینمایی عظیم و هوادارانی بزرگ، سفری که به شکلی همهجانبه، ابرقهرمانانه است. اولین شخصیت مارول کیست ؟
اولین کمیک مارول کدام است ؟ مارول در سال ۱۹۳۹ پا به عرصه گذاشت؛ زمانی که یک ناشر کتابهای مصور به نام مارتین گودمن به این فکر افتاد که از بازار روبهرشد کتابهای کمیک مقداری پول به دست آورد. عنوان Timely Comics بود که تحت آن لیبل، اولین کمیک با نام Marvel One متشر شد. کمیکها کتابهای کوتاهی با میانگین ۳۲ صفحه بودند و در آن زمان شروعی تازه داشتند.
آنها تعدادی ابرقهرمان را با کار معمول خود در مبارزه با بدها و برقراری مجدد صلح در جهان به نمایش گذاشتند؛ ابرقهرمانانی مانند Human Torch و Submariner شهر را بهطور کامل متحول کردند. همانطور که کمیکها درحال ساختن فرقه خود بودند، ابرقهرمانهای بیشتری آمدند تا زمین را برای شگفتی ارتقاء دهند. مهمترین آنها کاپیتان آمریکا بود که در سال ۱۹۴۱ بهعنوان یک سرباز جنگنده، اولین بار به نمایش گذاشته شد. مارول بهشکلی وحشتناک درحال محبوب شدن بود. در زیر علامت مارول را میبینید.
آن دوران که اکنون «دورن طلایی» یا Golden Era کمیکها نامیده میشود، آغاز جشن کمیکها و مارول بود. اگر به این تاریخچه که کمیکها چگونه در زمان سفر کردهاند، نگاهی بیاندازیم، میتوانیم چندین سال را بسته به نوع و ویژگیهای آنها ترسیم کنیم.
دوران جنگ جهانی دوم؛ دورانی که قهرمانانی مانند سوپرمن، کاپیتان آمریکا، واندروومن و بتمن در اولین حضور خود حاضر شدند. اینها قهرمانان میهنپرست بودند که با شیطان میجنگیدند و صلح را آغاز میکردند. بارها میتوان قهرمانان را در حال مبارزه با افراد بد دنیای واقعی مانند هیتلر در کمیکها دید. زمان نمیتوانست بینقص باشد، قهرمانها با هم برخورد کردند و مردم نیز آنها را دوست داشتند؛ پایه محکمی از عشق برای کمیکها و همچنین ابرقهرمانها. حتی در دوران پس از آسیبهای روحی، کمیکها به عنوان راهی برای کودکان در نظر گرفته میشد تا ترس خود را از جنگ کاهش دهند و اضطراب خود را خنثی کنند. بررسی و مقایسه پوکو x3 با نوت 9 پرو را مطالعه کنید.
سپس به عصر Silver یا نقرهای رسید که کمیکهایی با پایه قوی به منبع اصلی سرگرمی در میان آمریکاییها تبدیل شدند. این زمانی بود که قهرمانان دوره طلایی اندکی درخشش خود را از دست داده بودند. قهرمانان با گذشت زمان طراحی شدند و سپس ما اسپایدرمن و چهار شگفتانگیز را شاهد بودیم؛ قهرمانانی در ژانرهای معمایی و چهبسا ترسناک. مقاله ” اموزش استفاده از ایموجی آیفون برای سامسونگ ” را مطالعه کنید.
این دوران معمولاً به عنوان عصر ادامهدار یا Continuing age یافت میشود؛ زمانی که قهرمانان گذشته (مشهورترینها)، یعنی از دوران طلایی، برخی از مسائل گذشته مثل فقر و سوء مصرف مواد را به نمایش میگذارند.
بعدها، پس از شروع، مارتین شاهد افزایش خوانندگان بود چراکه نویسندگان سفارشی مانند استن لی و جک کربی شروع به نوشتن کمیکها کردند. آنها قهرمانان را شخصیتر و دوستانهتر از همیشه به نمایش گذاشتند. قهرمانانی مانند اسپایدرمن و چهار شگفت انگیز با این ترفند و هک به موفقیتهای بسیاری دست یافتند. این نویسندگان با شخصیتها و داستانهای مرتبط و ریشهدار در زندگی عادی، موفق واقع میشدند و در زمان استعدادهای جدید، نویسندگان جوانتر پیشگام شدند؛ نویسندگانی مانند جیم استرانکو که نیک فیوری را معرفی میکند. احیای X-Men براساس کمیکهای استن لی و جک کربی و تکرار کاپیتان آمریکا به عنوان یک سرباز میهنپرست نیز از جمله اقدامات دیگری بود که در طی این سالها انجام شد.
پس از دوران طلای کمیکس و موفقیت قهرمانانی مانند کاپیتان آمریکا، مارتین عنوان را به Atlas Comics تغییر داد که ژانرهای مختلف و جدیدی را در خود جای داده بود. دوباره در دهه 1960، پس از ورود DC (یکی دیگر از تولیدکنندگان کمیک و بزرگترین رقیب آنها) در عصر نقرهای، این سازنده کمیک، نام خود را به مارول کمیکس تغییر داد. هر دو در آن زمان بهترین بازیکنان این حوزه بودند. در ادامه مارول بزرگتر و بزرگتر شد و در سال ۱۹۹۱ به شهرت جهانی دست پیدا کرد. با بزرگ شدن آن، مشکلات مدیریتی به وجود آمد و شرکت تقریباً در سال ۱۹۹۶ به مرز ورشکستگی رسید و بهطور شگفتانگیزی از ورشکستگی عبور کرد و در سال ۱۹۹۸ مجدداً احیا شد؛ بهزودی میتوانست از گودال خارج شود و دوباره شروع به کار کند.
تنوع در کمیکهای دیجیتال به جایی رسید که دنیای سینمایی از این شرکت تحت عنوان استودیو مارول شکل گرفت؛ استودیویی که در نهایت توسط والت دیزنی در سال ۲۰۰۹ خریداری شد. همانطور که مارول متنوع شد، آنها شروع به کار روی فیلمهای مختلف کردند. در سال ۲۰۱۲ آنها فیلم The Avengers را با حضور مرد آهنی، کاپیتان آمریکا و ثور بهروی پردههای سنیما بردند.
همه این شخصیتها قبلاً در فیلمهایی جداگانه به شهرت دست پیدا کرده بودند و حضور همگی آنها در یک فیلم، موفقیتی جهانی را به همراه داشت. در قرن بیستویکم، مارول دید که بیشتری سود را از اسباببازیها و بازیهای ویدیویی قهرمانان مشهور و کالاهای عرضهشده بلاکباستر میبَرَد.
من از دنبالهها متنفرم؛ آنها هرگز به خوبی کتابهای اول نیستند.
-کانی ویلز، نویسنده آمریکایی
با تجربه شخصی ما نیز مشخص است که شانس بسیار کمی برای عملکرد بهتر دنباله در میان طرفداران نسبت به فیلم اصلی وجود دارد. حتی اد کاتمول، مدیرعامل پیسکار نیز ساخت فیلمهای اقتباسی از کتاب را نوعی «ورشکستگی خلاقانه» توصیف کرده است. اما مارول بیش از یک دهه است که بارها و بارها این گفتهها را نقص کرده و نشان داده که اینگونه نیست. اگر این یک یا دوبار اتفاق بیافتد، خوششانسی محسوب میشود اما بهنظر میرسد مارول فرمولی را برای انتشار فیلمهای پشت سر هم پیدا کرده است. برخی از جنبههای کلیدی که میتوانیم متوجه شویم عبارتند از:
مارول در تلاش است (و موفق هم شده) تا رشد آینده را دنبال کند. این بدان معنا است که غول کمیک در تداوم شخصیتها و حفظ مشتری، تعادل بسیار خوبی را برقرار کرده است. آنها در مدیریت جریان بسیار خوب عمل میکنند. نکته دیگر نیز این است که مارول نیز بهطور موازی ایدههای خود را در مورد ابرقهرمانان مختلف تجدید میکند.
از هر طرفدار مارول بپرسید، هر فیلمی اثباتکننده پیشبینی است. مارول میداند که چگونه انتظارات را بهشیوهای سرگرمکننده زیر پا بگذارد. اجازه دهید نمونهای از یک فرنچایز معروف، «ثور» (Thor) را در نظر بگیریم. قسمت اول این فیلم فوقالعاده کلاسیک است و دید کلی خوبی از شخصیت ایجاد میکند، قسمت دوم از نظر لحن کاملاً متفاوت است و قسمت سوم بهعنوان یک اثر کمدی تمام عیار شناخته میشود که شخصیت هالک را نیز در خود جای داده است. این موضوع کمی حس تعلیق را به نسخههای مارول اضافه میکند.
این مورد ذکر شده، به عنوان توضیحی بیشتر برای عناوین بالا در نظر گرفته میشود. اگر لحن و تنهای مورد استفاده در فیلمها را به ترتیب مشخص کنیم، نموداری را مییابیم که یک شکل زیبای زیگزاگ را در اختیار ما قرار میدهد؛ نمایشی بهشکل ترن هوایی از احساسات یا لحنهای استفاده شده در خلق شاهکارهای سینما. مارول میداند که چگونه طرفداران خود را حفظ کند و بدین ترتیب توانسته از کمیکها، Universe of Fandom بسازد. مقاله ” آموزش فیسبوک” را بخوانید.
سوالات متداول
مارول کمیکز چه زمانی تأسیس شد؟
مارول کمیکس در سال ۱۹۳۹ در نیویورک تأسیس شد.
اولین ابرقهرمان مارول چه کسی بود؟
Sub-Mariner اولین ابرقهرمان دنیای مارول بود.
محبوبترین ابرقهرمان مارول کیست؟
برخی از محبوبترین ابرقهرمانهای مارول عبارتند از: اسپایدرمن، آيرونمن،کاپیتان آمریکا، هالک، ثور، ولوورین، مرد مورچهای،بلک ویدو، کاپیتان مارول.
مالک مارول استودیو کیست؟
شرکت والت دیزنی مالک استودیوی مارول است.
اولین شخصیت مارول که خیلی محبوب بود کاپیتان مارول بود که خیلی هم قشنگ بود
بتمن هم باید جزو محبوب ترینا باشه