5 سال پیش بود که یاهو اعلام کرد سهام اصلی خود را به ارزش 4.8 میلیارد دلار به Verizon میفروشد. ارزش بازار یاهو در سال 2000 میلادی به حدود 128 میلیارد دلار رسید. اما 16 سال بعد، ارزش این کمپانی به دلیل از دست دادن فرصتها و عدم اقدام به موقع، بهطور مداوم سقوط کرد. در این مقاله به بررسی فراز و فرودهای این کمپانی میپردازیم. پس تا انتها با کار و تک همراه باشید.
اگر یاهو یک یا دو سال بعد معرفی میشد، احتمالاً به این سطح از موفقیت نمیرسد. آنها با بهرهگیری از آنچه که پل گراهام به آن de facto ponzi scheme میگوید، توانستند بازار را در دست بگیرند:
” سرمایهگذاران در مورد اینترنت هیجان زده بودند. یکی از دلایل هیجان آنها رشد درآمد یاهو بود. بنابراین آنها روی استارتاپهای اینترنتی جدید سرمایهگذاری کردند. این استارتاپها از این پول برای خرید تبلیغ روی یاهو استفاده کردند تا ترافیک خود را بالا ببرند. که نتیجهی آن رشد بیشتر درآمد یاهو بود و همین مسئله سرمایهگذاران را قانع کرد که اینترنت ارزش صرف وقت و سرمایهگذاری دارد.”
درآمد بالای به دست آمده از این راه، مدیران یاهو را فریب داد و باعث شد آنها فکر کنند که به خاطر هوش بالای خود به این جایگاه دست یافتهاند، درحالیکه آنها فقط خوش شانس بودند.
به عنوان پرتال اصلی وب، کسب درآمد برای یاهو بسیار آسان بود. به همین دلیل آنها هرگز تلاش نکردند تا مثل فیسبوک و گوگل فرهنگ مهندسی قدرتمندی بسازند. در هرصورت آنها به جای سرمایهگذاری روی تکنولوژی زیربنایی خود، تصمیم گرفتند افراد بیشتری را برای فروش بنرهای تبلیغاتی استخدام کنند.
موفقیت اولیه یاهو شجاعت کافی را برای خرید کمپانیهای دیگر در اختیار آنها قرار داد. مدیران و سرمایهگذاران این شرکت، تصور میکردند که میتوانند کمپانیهای دیگر را به خوبی اداره کنند. لیست تعدادی از شرکتهایی که توسط یاهو خریداری شدند، عبارتاند از:
Broadcast.com و Tumblr به عنوان بدترین خریدهای تاریخ در نظر گرفته شدند و زیانهای مالی زیادی را برای یاهو به دنبال داشتند. در کمتر از 10 سال، Geocities رتبهی خود به عنوان سومین سایت پربازدید دنیا را از دست داد و به جز ژاپن در سایر نقاط کرهی زمین برای همیشه تعطیل شد.
خرید شرکتهای زیاد باعث شد مدیریت یاهو محصولات اصلی خود را فراموش کند. در این قسمت تعدادی از صنایع چند میلیارد دلاری که یاهو به کسبوکارهای جدید واگذار کرد، آورده شده است:
و بدتر از همهی موارد فوق، شکست Yahoo Search از Google Search است، بهطوریکه یاهو در سال 2009 مجبور شد، موتور جستجوی 13 سالهی خود را به خاطر صدور مجوز موتور جستجوی Bing که توسط مایکروسافت ارائه شده بود، کنار بگذارد.
همهی موارد فوق، سرویسهایی بودند که یاهو با میلیونها کاربر فعال، به مدت چندین سال در آنها پیشتاز بود. یاهو ترافیک و بودجهی لازم را در اختیار داشت و میتوانست این سرویسها را توسعه دهد؛ اما نتوانست ابتکار عمل را به دست بگیرد و در عوض هر بار از نظر طراحی و مهندسی افت کرد.
در سال 2005 جری یانگ از بنیان گذاران یاهو یکی از هوشمندانهترین سرمایهگذاریهای تاریخ را انحام داد؛ آقای یانگ 40 درصد سهام سایت چینی علی بابا را به ارزش 1 میلیارد دلار خریداری کرد.
در حال حاضر ارزش شرکت علی بابا بیشتر از 200 میلیارد دلار است و این رقم همچنان در حال رشد و افزایش است. پس با این وجود سهام یاهو در علی بابا باید بیشتر از 80 میلیارد دلار ارزش داشته باشد.
اما اینطور نیست! یاهو در سال 2012 تصمیم گرفت قسمت بزرگی از سهام علی بابا را بفروشد و بخش دیگری از آن را در سال 2014 به فروش رساند.
این کمپانی در آن زمان تصور میکرد که با فروش سهام این شرکت تصمیم بسیار هوشمندانهای گرفته است، چون با فروش سهام خود توانست چند میلیارد سود کند.
امروزه، یاهو صاحب 15 درصد سهام علی بابا است که این مقدار سهام فقط 30 میلیارد دلار ارزش دارد که بیشتر از 6 برابر کل سهام تجاری این شرکت است.
شاید تصور کنید که ماریسا مایر مدیر عامل بدی بود؛ چرا که او سرپرستی خرید فاجعه بار Tumblr در سال 2013 و فروش سهام علی بابا در سال 2014 را برعهده داشت. اما زمانی که او را با مدیران قبلی مقایسه میکنید، شبیه یک نابغهی تجارت به نظر میرسد.
یاهو به جای ارتقا مدیران از درون شرکت، تصمیم گرفت مدیر عاملان خود را از خارج شرکت و از بین مدیر عاملان حرفهای انتخاب کند که این مسئله یکی از تصمیمگیرهای نه چندان عاقلانهی این شرکت بود.
مثلاً اسکات تامپسون کار خود را با اخراج 2000 نفر از کارمندان این شرکت آغاز کرد و حجم زیادی از سهام علی بابا این شرکت را به فروش رساند. آقای تامپسون آنقدر در مورد صلاحیت داشتن برای ادارهی یک شرکت مرتبط با تکنولوژی نگران بود که مستقیماً در مورد داشتن مدرک در زمینهی علوم کامپیوتری دروغ گفت.
در ابتدا، هیئت مدیرهی یاهو در مورد این اتهامات تردید داشتند چون توسط یک سهامدار فعال مطرح شده بود؛ اما بعداً دانشگاهی که آقای تامپسون در آن درس خوانده بود به صورت عمومی اعلام کرد که در زمان حضور آقای تامپسون، این دانشگاه حتی یک برنامهی مرتبط با علوم کامپیوتری هم نداشته است. به همین دلیل یاهو، تامپسون را درحالیکه فقط 130 روز در این کمپانی فعالیت کرده بود، اخراج کرد. با این حال کمپانی یاهو در نهایت به تامپسون برای مدت زمانی فعالیتاش 7.3 میلیون دلار پرداخت کرد.
بعد از آن، تری سمل سمت مدیر عاملی این شرکت را برعهده گرفت؛ از آقای سمل به عنوان یکی از بدترین مدیر عاملان یاد میشود.
سمل نتوانست گوگل را خریداری کند و بعد از آن هم برای جلوگیری از نابودی سلطهی یاهو بر صنعت جستجو کاری انجام نداد؛ علاوه بر آن در خرید فیسبوک و DoubleClick هم ناکام ماند.
تری سمل در نهایت پیشنهاد مایکروسافت را برای خرید یاهو به مبلغ 40 میلیارد رد کرد و بعد از 7 سال درحالیکه این شرکت را تا مرز نابودی پیش برده بود، ازسمت مدیریت کنار گذاشته شد و به او مبلغ نیم میلیارد دلار غرامت داده شد.
لری پیج و سرگئی برین در سال 1998 تلاش کردند تا گوگل را به مبلغ 1 میلیون دلار به یاهو بفروشند. یاهو این درخواست را رد کرد، چون میخواست کاربران مدت زمان بیشتری را در یاهو صرف کنند، چون در آنجا بود که کاربران با بنرهای تبلیغاتی مواجه میشدند. جستجوی بهتر شبیه به آن چیزی که گوگل ارائه میکرد، کاربران را به سرعت از یاهو دور میکرد.
یاهو تصور نمیکرد که آنچه که برای کاربران بهتر است ممکن است در نهایت به نفع کمپانی باشد یا اینکه گوگل ممکن است از این تکنولوژی برای رقابت با آنها استفاده کند.
البته همهی ما پایان این داستان را میدانیم، گوگل به پیشرفت خود ادامه داد و توانست به ارزشی بیش از 500 میلیارد دلار دست پیدا کند، درحالیکه یاهو با یک صدم این قیمت به یک شرکت خدماتی فروخته شد.
اگر به فکر راه اندازی یک کسبوکار جدید هستید یا اینکه در حال حاضر یک شرکت را اداره میکنید، بهتر است از اشتباهات یاهو درس بگیرید.