همانطور که احتمالاً مستحضر هستید، بازی The Last of Us Part 1 برای سومین نسل پیاپی در دست انتشار قرار دارد و تیم سازنده میخواهد این بازی را تا چند هفته دیگر برای پلتفرمهای پلیاستیشن ۵ و رایانههای شخصی منتشر کند. برخلاف عقیده بسیاری از کاربران مبنی بر اینکه چرا باید این بازی نسل به نسل منتشر شود و احتمالاً مخاطبان زیادی هم از تجربه آن استقبال نمیکنند، اما در دلیل نامه پیشرو به بررسی این سوال میپردازیم که چرا بازی The Last of Us Part 1 یکی از بهترین بازیهای سال خواهد بود. برای مطالعه ادامه مقاله با وب سایت کاروتک همراه باشید.
در طول عمر چندین دهه صنعت بازیهای ویدیویی، عناوین زیادی در ژانرها و سبکهای مختلفی منتشر شدهاند که در نگاه مخاطبان و منتقدان بسیار محبوب بودهاند و بحثهای شگفتانگیزی هم پیرامون آنها وجود داشت؛ اما به طور کلیتر، بازیهای کمتری در این صنعت وجود داشتند که حتی با تبدیل شدن به یک فرانچایز، نتوانستند حواشی و مخاطبان زیادی مثل مجموعه The Last of Us داشته باشند. بدون شک نسخه اول این مجموعه یک شاهکار بی بدیل بود و هنوز هم جایگاه بسیار زیادی در نزد مخاطبان صنعت بازیهای ویدیویی، مخصوصاً کاربران پلتفرمهای پلیاستیشن، دارد و با توجه به عوض شدن نظر مخاطبان در خصوص نحوه کنترل، روایت، جلوههای بصری و مکانیزم گیم پلی آن بازی بعد از گذشت ۹ سال، هنوز هم از نظر ما یک محصول خوب و باکیفیت تلقی میشود.
در آن سوی میدان نیز، بازی The Last of Us Part 2 هم در سالهای پس از انتشاری که سپری میکند، هنوز هم درگیر حواشیها و جنجالهایی است که به واسطه تیم سازنده بوجود آورده و از نظر من آن بازی، اولین محصولی بود که تابوی زنده نگه داشتن یک شخصیت محبوب را شکست. مشکل اصلی که بازیکنان با نسخه دوم داشتن، به خاطر شایعات مختلف و افشاگریهایی بود که پیش از انتشار رسمی نسخه دوم در فضای مجازی پخش شده بود و برای مدّت زمانهای طولانی بازیکنان را نسبت به تجربه دنباله ماجراجویی شخصیت الی (Ellie) متنفر کرده بودهاند.
با این حال، بازی The Last of Us Part 2 اصلاً بد عمل نکرد و بلعکس بهترین وضعیت خودش را در زمان انتشار تجربه کرد؛ چراکه در سه روز ابتدایی انتشار یعنی ظرف مدت ۷۲ ساعت، بیش از ۴ میلیون نسخه از آن محصول به فروش رسیده بود و در کنار آن هم منتقدان جهانی به صورت طولانی به تحسین بازی یادشده پرداختهاند. درست درحالی که خیلی از مخاطبان به خاطر روایت داستانیای که برای قسمت دوم مشاهده کرده بودهاند، فکر نمیکردهاند که میزان فروش بازی در جریان خوبی قرار بگیرد؛ اما استودیوی بازیسازی ناتی داگ (Naughty Dog) در بهار سال ۲۰۲۲ تأیید کرد که این بازی تاکنون بیش از ۱۰ میلیون نسخه در سراسر جهان به فروش رسانده است که برای همچین بازی خطی آفلاینی، بسیار عملکرد چشمگیری تلقی میشود.
با توجه به آمار و ارقام مربوط به بازیهایی داستان محوری که موفق نشدهاند به این حجم از موفقیت برسند، یا اینکه همانند سری بازی The Last of Us برای مدّت زمانهای زیادی بحثهایی بین بازیکنان داشته باشند، پس طبیعتاً این موضوع یک موفّقیت بزرگ برای استودیوی بازیسازی ناتی داگ و کمپانی سونی (Sony) تلقی میشود. البته در بازه زمانی کنونی که هر روز داریم به روز انتشار بازی The Last of Us Part 1 نزدیک و نزدیکتر میشویم، این موضوع برای ما عجیب است که چرا هنوز بعد از گذشت ۹ سال از انتشار این بازی، بحثها پیرامون آن تمام ندارد!؟
اگر درست خاطرتان باشد، در نمایشگاه Summer Game Fest امسال بود که استودیوی بازیسازی ناتی داگ بعد از انتشار شایعات مختلف و حتی درز کردن اطلاعات رسمی پیرامون بازی The Last of Us part 1، آن هم درست چند ساعت پیش از شروع رویداد یادشده، از این بازی رونمایی کرد و با انتشار تریلر و ارائه اطلاعات در صفحه فروشگاه پلیاستیشن این بازی، به سرعت مشخص شد که بازسازی این پروژه از حد و مرز عناوین Remastered خارج شده و اکنون با یک ریمیک (بازسازی اصولی) مواجه هستیم که با آخرین موتور گرافیکی استودیوی بازیسازی ناتی داگ برای کنسول پلیاستیشن ۵ ساخته میشود.
بازیکنان به لطف این فناوری پیشرفته میتوانند تقریباً بعد از گذشت یک دهه نسبت به تجربه آن بازی اقدام کنند و از مشاهده گرافیک فنی بیشتر، مکانیزم گیمپلی بهروزتر و منطبق با تکنولوژی کنسول پلیاستیشن ۵، مثل قابلیت بازخوردهای لمسی و محرکهای تطبیقی، الگوریتم صوتی تازه، هوش مصنوعی نسل جدید و سایر موارد دیگر لذت ببرند.
در کنار بازی اصلی، استودیوی سازنده این موضوع را تأیید کرد که تنها بسته الحاقی منتشر شده برای مجموعه مورد بحث، یعنی بازی The Last of Us Left Behind هم با همین سبک بازطراحی شده و در قالب یک پکیچ درست همانند بازی The Last of Us Remastered در اختیار مخاطبان و علاقهمندان قرار میگیرد. گرافیک، گیمپلی، صداگذاری، انیمیشن و موارد دیگر چیز جدیدی برای بازیکنان نبود؛ اما آنها به موضوع دیگری توجهکردهاند که در پاراگراف بعدی این مقاله به آن اشاره میکنیم.
استودیوی سازنده در بیانه خود اینگونه توضیح داد که:
بازنگری کلی این بازی از تجربه اصلیای که بازیکنان در سالهای گذشته داشتهاند، نشأت گرفته است؛ اما مکانیزمهای مدرن شده آن، مثل کنترلهای بهودیافته یا و گزینههای کمکی بیشتر از مواردی خواهد بود که در بطن بازی مشاهده میکنید. با فناوری جدید [ که به واسطه کنسول پلیاستیشن ۵ رقم میخورد] میتوانید در داستانسرایی، محیط، جلوههای ویژه، انیمیشنهای بازطراحی شده چهرهها، کاوش محیط و سیستم جدید نبردها غرق شوید و از آن لذت ببرید.
و شاید به خاطر همین موضوع باشد که بازیکنان برای یکبار دیگر به تجربه این بازی بپردازند؛ چراکه عملاً استودیوی سازنده میخواهد داستان سرایی بینظیر خودش را به گونهای روایت کند که انگار بازیکنان در حال تجربه بازی The Last of Us Part 2 هستند و انصافاً هم مکانیزمهای گیم پلی آن بازی برای هر شخصی که موفق به تجربهاش شد، بسیار جذاب و زیبا بود.
با انتشار این اطلاعات و نشان دادن تصاویر و تریلرهای دیگر، مردم به شدّت هیجان زده شدهاند؛ به طوریکه نسخه Firefly Edition این بازی که به صورت محدود فروخته میشد، در ۲۴ ساعت ابتدایی به فروش رفت و سفارشات این نسخه فیزیکی خاص برای همیشه بسته شد. از آن طرف هم، حجم تبلیغاتی بسیار بالایی از سوی کمپانی سونی برای فروش بیشتر این محصول صورت گرفته که یکی از اصلیترین مانورهای آن شرکت هم در دسترس قرار گرفتن این محصول روی رایانههای شخصی است.
با این حال، قبل از رونمایی رسمی از بازی The Last of Us Part 1، برای ماههای متوالی شایعات و گزارشهای زیادی پیرامون انتشار این مجموعه روی رایانههای شخصی منتشر میشد و بالاخره کمپانی سونی از این فرصت استفاده کرد تا یکی دیگر از محصولات انحصاری برند پلیاستیشن را برای رایانههای شخصی منتشر کند. این حرکت سونی بسیاری از طرفداران سری بازی The Last of Us را واقعاً ناراحت کرد و در این برهه زمانی که تمام بازیهای این کمپانی برای رایانههای شخصی منتشر میشوند، دیگر دلیلی برای هیچ کاربری وجود ندارد که بخواهد به تهیه کنسول پلیاستیشن ۵ بپردازد. با این حال، هنوز هم عدهای معتقدهاند که این موضوع (یعنی انتشار بازیهای انحصاری روی پلتفرم رقیب) اوج زرنگی یک کمپانی محسوب میشود؛ چراکه آنها دقیقاً میتوانند از یک بازی مرده که دیگر فروشی را تجربه نمیکند، شریان مالی جدیدی به دست آورند.
از آن طرف میدان هم صدای طرفدارانی که تا پیش از این از انتشار بازی Grand Theft Auto V روی کنسولهای نسل نهمی گله داشتهاند، درامد که چرا بازیکنان باید یک محصول قدیمی را بعد از گذشت سه نسل تجربه کنند؛ آن هم درست در زمانی که نسخه اول به صورت رسمی در سال ۲۰۱۳ میلادی برای کنسول پلیاستیشن ۳ منتشر شد و درست یک سال بعد هم نسخه بازسازی شده آن برای کاربران کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر گردید و حالا مخاطبان باید بابت تجربه بازسازی شده نسخه بازسازی شده ( که به اصطلاح ما آن را Remake of Remastered مینامیم) باز هم به انداز یک بازی کاملاً جدید پول پرداخت کنند.
۷۰ دلار مبلغ کمی برای یک بازی که جز چند مکانیزم تازه و جلوه بصری بهتر ارائه میکند نیست، بلکه اگر نظر من را بپرسید، این یک اخاذی قانونی و رسمی از سوی استودیوی بازیسازی ناتی داگ و همچنین کمپانی سونی تلقی میشود. خب چه چیزی باعث شد تا در نهایت بازی The Last of Us Part 1 برای انتشار تأیید شود؟
خب همانطور که مستضحر هستید، استودیوی بازیسازی ناتی داگ چندین پروژه جهت تولید و توسعه در اختیار دارد که طبق اطلاعات رسمیای که ما در دست داریم، یکی از این عناوین یک محصول تماماً آنلاین آخرالزمانی خواهد بود که در دنیای مجموعه The Last of Us روایت میشود. گزارشهای زیادی تاکنون مطالعه کردهایم که به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ما میگویند که تیم سازنده از آن جهت اقدام به معرفی و تولید بازی The Last of Us Part 1 گرفت که میخواست بیشتر از پیش با سختافزار کنسول پلیاستیشن ۵ آشنا شود تا راه برای توسعه پروژههای آینده این شرکت بازتر باشد.
صرف نظر از بد بودن یا خوب بودن این ایده جهت آشنایی بیشتر با سخت افزار کنسولی که تا ۲ ماه دیگر وارد عمر ۲ سالگی خودش میشود و در بهترین حالت هم بیشتر از ۵ سال دیگر عمر نمیکند، ممکن است گفتن این جمله که « ما در حال حاضر چند پروژه در دست توسعه داریم» آسان به نظر برسد؛ اما در حقیقت اینگونه نیست، چراکه تمام تیمها باید قبل از شروع مرحله پیش تولید آماده باشند و با مفاهیم و داراییهای کنونی خودشان اشنا شوند و بفهمند که مقصد نهایی کجا خواهد بود و چگونه باید از سد و باگهای مراحل تولید عبور کرد.
خب از این همه پروژهای که استودیوی بازیسازی ناتی داگ در اختیار دارد، قطع به یقیین برخی از آنها نابود خواهند شد و برخی دیگر هم به خاطر عدم کفایت از لیست تولید و سرمایهگذاری کنار گذاشته میشوند و این موضوع البته برای تیم سازنده آن استودیو بسیار آشنا است؛ چراکه آنها با همچین داستانهایی در سر راه پروسه تولید بازی Uncharted 4 روبهرو بودهاند و میدانند که از دل این چندین پروژه، نهایت یک یا دو بازی خارج میشود.
از آن طرف، استودیوی ناتی داگ به آن عظمتی که فکرش را میکنید نیست، چراکه اصلاً نیروی کاری بزرگی برای انجام دادن کار روی چندپروژه مختلف ندارد. خیلی از نیروهای کاریای که در این استودیو مشغول به فعالیت هستند، متعلق به کمپانی سونی خواهند بود و چه دوست داشته باشند و چه خیر، به صورت قرضی و دورهای در استودیوهای زیر مجموعه کمپانی مدنظر فعالیت میکنند. همین موضوع ناتی داگ را به گونهای سرگردان کرده که چگونه میتواند تمام پروژههای مدنظرش را به موقع تکمیل کند و آنها را در اختیار مخاطبان قرار دهد.
خلاصه بعد از تبلیغات متعدد و رونماییهای متفاوت از بازی The Last of Us Part 1، مردم و سایر مخاطبان از شندین یک خبر واقعاً شوکه شدهاند. قیمت نسخه استاندارد این بازی ۷۰ دلار ارزشگذاری شده است؛ اما آیا چنین قیمتی برای محصولی که فقط جنبههای زیبایی دارد و در باطن آن تفاوتی ایجاد نشده است، درست به نظر میرسد؟ طولی نکشید که بعد از این خبر، تمام امیدهای بازیکنان ناامید شد؛ چراکه تیم سازنده اعلام کرد که مخاطبان نباید انتظار پیشرفت و تغییری در بخش گیمپلی این بازی داشته و شاهد اضافه شدن المانهایی از نسخه دوم به نسخه اول باشند.
آقای نیک بیکر (Nick Baker)، بنیانگذار رسانه معروف ایکس باکس ارا (Xbox Era)، نیز اطلاعاتی را با کاربران به اشتراک گذاشت که در خصوص گزینههای کمکی بیشتر یا همان قابلیت Accessibility Options بازی The Last of us Part 1 مواردی را به بازیکنان نشان میداد. آنطور که از اطلاعات نشأت گرفته میشد، اینطور میتوان استنباط کرد که تنها ارثی که از نسخه دوم به این نسخه رسیده، همین تنظیمات کمکی است که بیشتر برای افراد دارای ناتوانیهای جسمی و اشخاصی که مشکلات بینایی یا شنوایی دارند، به درد میخورد؛ اما به طور کلی قابلیت جدیدی مثل جاخالی دادن، سینه خیز رفتن یا آویزان شدن از محیط به عنوان قابلیت به محتوای این بازی بازسازی شده اضافه نشده که همین موضوع باعث ایجاد دلخوری بسیاری از هواداران شده است.
از نظر فنی شما شاید استودیوی بازیسازی ناتی داگ را مقصر این دلخوریها ندانید و با خود بگویید که « این همان چیزی است که تیم سازنده وعده داده بود»؛ اما اگر نظر من و سایر بازیکنان را بپرسید، ما موردی به اسم « ماکنیزمهای مدرن شده گیم پلی» و «کنترلهای بهبودیافته» را شاهد نیستیم. زمانی که اولین تریلر از گیم پلی این بازی منتشر شد، برای ما روشن گردید که همه چیز (حداقل آن موارد نمایش داده شده) بسیار شبیه به نسخه اصلیای است که ۹ سال پیش منتشر شده بود. هنوز منتقدان چیزی از تغییرات بازی بیان نکردهاند ( در صورتیکه تاکنون نسخه مربوط به بازینی آن هم منتشر شده است)، اما این موضوع به طور شفاف روشن شد که تغییرات انیمیشن چگونه میتواند روی مکانیزم گیمپلی تأثیر بگذارد و شاید هم منظور از « مکانیزمهای مدرن شده گیم پلی» دقیقاً بازطراحی انیمیشنها خواهد بود.
به همین خاطر، مقدار زیادی بحث و واکنش پیرامون این موضوعات در بین مخاطبان وجود دارد؛ اما صرف نظر از همه اینها، بازی The Last of Us Part 1 احتمالاً یکی از بزرگترین بازیهایی خواهد بود که در سال ۲۰۲۲ میلادی منتشر میشود. این صحبت ما بر اساس رضایت منتقدان یا مخاطبان نیست، بلکه شامل میزان فروش کلی آن محصول هم میشود.
حالا بهتر است نگاهی به تقویم انتشاری کمپانی سونی بیاندازیم. بازی The Last of Us Part 1 در ماه سپتامبر منتشر میشود و بلافاصله بعد از آن هم بازی God of War Ragnarok در ماه نوامبر آماده تجربه شدن است. در این بین میتوانید تعداد زیادی از بازیهای استودیوی بازیسازی اسکوئر انیکس را که در سبک و ژانر نقش آفرینی ساخته میشود را هم در نظر بگیرید، اما خالصترین انحصاریهای در دست توسعه برای کنسول پلیاستیشن ۵، همین دو عنوان خواهد بود. در حقیقت بازه زمانی انتشار دو محصول نامبرده بسیار به زمان تعطیلات آخر سال میلادی نزدیک است و همین موضوع میتواند به فروش بیشتر آنها کمک کند و در نهایت باید گفت که فروش بیشتر برابر خواهد بود با سود بیشتر که نه استودیوهای ناتی داگ و سانتامونیکا (SantaMonica) از خیر و شر آن میگذرند، نه کمپانی سونی میگذارد که آنها از این قضیه چشم پوشی کنند.
کمپانی سونی در گزارش مالی سه ماهه اول سال ۲۰۲۲ خود به استراتژی فروش خود اشاره کرد و این موضوع را هم تصدیق نمود که بازیهای انحصاری بیشتر در کنار عرضه کنسول پلیاستیشن ۵ در سال میلادی جاری و همچنین تبلیغات جهت بهرهبرداری از سرویس پلیاستیشن پلاس تا پایان سال رقم خواهد خورد و در گزارش مالی سه ماهه دوم هم کمپانی یادشده بحث تعامل بیشتر با بازیکنان را به میان کشید.
از آنجایی که بازی The Last of Us Part 1 به عنوان یکی از بهترین بازیهای ساخته شده در تمام دورانها شناخته میشود، بازاریابیها برای این محصول حول محور تغییرات و پیشرفتهای گرافیکی خواهد بود. در حقیقت ممکن است برای کاربرانی که چندین بار به تجربه این بازی پرداخته بودهاند، عملاً تغییراتی وجود نداشته باشد، اما برای آن دسته از بازیکنانی که به تازگی وارد جمع مخاطبان صنعت بازیهای ویدیویی شدهاند، بحث تغییرات اصلاً مطرح نیست و آنها میخواهند که از تجربه یک محصول جدید لذت ببرند. درست همانند تمام حواشیای که پیرامون بازی The Last of Us Part 2 وجود داشت و هیچ تأثیری هم روی فروش کلی آن نگذاشت، همین قضیه هم پیرامون نسخه اول تکرار میشود و حتی کاربرانی که از وجود این بازی ناراحت هستند، در نهایت ( حتی در بازه زمانیای که این محصول با تخفیف در اختیار کاربران قرار میگیرد) به تجربه آن خواهند پرداخت و این موضوع با سود بیشتر مساوی خواهد بود.
علاوه بر این، یک نکته کلیدی وجود دارد که برخی از مخاطبان از آن غافل شدهاند. نسخه بازسازی شده این بازی برای سرگرمی ساخته نشده است، بلکه ما با یک محصولی روبهرو هستیم که در سراسر دنیا شناخته شده است و میتواند باعث افزایش محبوبیت برند پلیاستیشن و کمپانی سونی در نزد مخاطبانی که بازیکن (یا به اصطلاح گیمر) نیستند، منجر شود. جدای این موضوعات، بسیاری از کاربران ممکن است هوس کرده باشند تا نسخه اول را با شکل و شمایل نسخه دوم تجربه کنند؛ اما هرچقدر هم که تعداد آنها زیاد باشد، این موضوع اصلاً توجیهپذیر نیست که چرا باید قیمت پایه آن بازی ۷۰ دلار باشد.
اصلاً مهم نیست که نسخه اصلی را تجربه کردهاید یا خیر، مهم این است که پول زور نباید برای بازی پرداخت شود که ۳ نسل متوالی منتشر شده و دیگر رنگ و بوی تازگی ندارد. حتی این ارزش هم وجود ندارد که به خاطر تنظیمات کمکی بیشتر، بخواهیم چنین مبلغی را پرداخت کنیم، بلکه از نظر من باید تسهیلاتی برای بازیکنانی که نسخه Remastered را دارند، در نظر گرفته میشد تا ترغیب به تجربه آن شود.
اصلاً نباید فراموش کنیم که بعد از انتشار این بازی روی پلتفرم پلیاستیشن ۵، استراتژی اقتصادی دوم سونی عملی میشود و بازی The Last of Us Part 1 برای پلتفرم رایانههای شخصی هم منتشر میشود. این استراتژی تازه سونی به فروش محصولات قدیمی کمک میکند و باعث درآمدزایی میشود؛ به همین علت بود که بازی Horizon Zero Dawn موفق به فروش ۲.۵ میلیون نسخهای روی این پلتفرم شد و ۶۰ میلیون دلار ( برای محصولی که در سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر شده بود) سودآوری خالص کرد.
از آن طرف، دو بازی Days Gone و God of War 2018 به ترتیب ۲۲.۷ میلیون دلار و ۲۶.۲ میلیون دلار تا اینجای کار برای استودیوهای سازنده درآمدزایی کردهاند. به زودی نیز بازی Marvel’s Spider-Man Remastered هم برای رایانههای شخصی منتشر خواهد شد و آن هم میتواند موفقیتهای اقتصادی عظیمی به همراه داشته باشد. در آینده نزدیک نیز بازی Marvel’s Spider-Man: Miles Morales هم برای کاربران پلتفرم موردبحث منتشر میشود تا سودآوری خالص کمپانی سونی همینگونه ادامه داشته باشد.
حالا شما باید به این سوال جواب بدهید که میتوانید تصور کنید شرایط تجربه یک بازی، آن هم به بزرگی The Last of Us روی پلتفرم رایانههای شخصی چگونه خواهد بود؟ آن هم درست برای آن دسته از مخاطبینی که هرگز موفق به تجربه این بازی نشده بودهاند و تعریف و تمجیدهایش را فقط از گوش دوستان یا استریمرهای معروف میشنیدهاند. این یک جریان بسیار مستقیم برای کمپانی سونی خواهد بود که هرچه دایره مخاطبان بیشتر باشد، پولی که به دست میآید هم بیشتر است و اینگونه هر دو طرف برنده خواهند بود.
و اما پیش از به اتمام رساندن مقاله، اجازه دهید کمی بیشتر در خصوص شاکله و محتوای بازی The Last of Us Part 1 صحبت کنم. من میتوانم این موضوع را تصور کنم که حال مخاطبان بعد از تجربه بخش داستانی چگونه میشود وقتی دیگر محتوایی برای تجربه کردن ندارند و دیگر بخش Faction MP (بخش چندنفره مجموعه مورد بحث) هم وجود ندارد؛ اما اگر نظر من را بپرسید، به شما میگویم که حذف کردن این بخش یکی از استراتژیهای بلند مدّت کمپانی سونی و استودیوی بازیسازی ناتی داگ خواهد بود.
هر دو استودیو و کمپانی یادشده این موضوع را میدانند که تقاضا برای تجربه بخش آنلاین این مجموعه بسیار بالا است و تاکنون هم آنها تصمیم نگرفتهاند سرورهای بخش آنلاین نسخه اول را به دلیل ازدحام زیاد کاربران تعطیل کنند؛ به همین خاطر تیم توسعهدهنده در نظر دارد که یک بازی تماماً آنلاین در آینده منتشر کند که در همین زمینه آقای جف گراب (Jeff Grubb)، یکی از اینسایدرها و افشاکنندههای معروف اطلاعات از رسانه جاینت بامب (Giant Bomb)، میگوید که آن بازی یک محصول سرویس محور درگیر کننده خواهد بود.
اسم «سرویس محور» کافی است تا اولین مورد تأیید شده در خصوص آن بازی را در بخش پرداختهای درون برنامهای یا خرید و فروش بتل پسها بدانیم. البته همه این موضوعات شایعه هستند و تا تأیید نهایی تیم توسعهدهنده باید صبر کنیم. در نهایت هم باید این سوال را پرسید که آیا استودیوی سازنده و ناشر همراه آن چنین بازیای را برای دوشین جیب بازیکنان منتشر میکند یا هدف آن واقعاً سرگرم کردن مخاطبان است؟ تنها چیزی که میتوانم بگویم، این موضوع خواهد بود که آنها تمام فکر مخاطبان را استخراج میکنند تا بخش Faction MP بهبودیافتهتری را در آینده برای کاربران منتشر کنند.
در مورد بازی The Last of Us Part 1 هم میتواند از نحوه سوء استفاده کمپانی سونی در جهت تبلیغات غلطانداز از بازیکنان و همچنین عدم تلاش کمپانی ناتی داگ جهت تولید یک محصول بازسازی شده واقعی، شکایت کرد. من در بسیاری از موارد دیدهام که خیلی از کاربران به جای استفاده از واژه «بازطراحی شده» از واژه «بازسازی شده» استفاده میکنند که بسیار خندهدار است؛ یعنی آنها حتی این موضوع را جدی نگرفتهاند که تیم سازنده واقعاً روی بخشهایی از بازی کار کردهاند که البته من هم حق را به آنها میدهم.
به بازی The Last of Us Part 1 واژه Remastered را میچسبانند، آن هم در صورتیکه ما بازیهای بازسازی شده بسیار زیادی مثل Saints Row 4: Re-Elected، Mafia 2 و Mafia 3 Definitive Edition و Silent Hill HD Collection داریم که معنی واقعی ریمستر را به مخاطب تفهیم میکند. همانطور که استودیوی ناتی داگ برای ساخت و تولید این بازی، آشنایی با سخت افزار کنسول پلیاستیشن ۵ را بهانه میکند، همانقدر هم این موضوع برای کمپانی سونی حیاتی بود که در صورت لزوم و ریسک کردن زیاد، اجازه تولید این بازی را ندهد. اینکه چه مقدار دوست دارید از تجربه این بازی لذت ببرید یا نبرید، به خودتان بستگی دارد؛ اما به نظر من اگر پرداخت ۷۰ دلار به شما فشار نمیآورد، فقط از تجربه آن لذت ببرید.
همانطور که آقای رابرت موریسون (Robert Morrison)، انیماتور استودیوی بازیسازی ناتی داگ، اعلام کرد، این بازی فقط یک پول نقد برای کمپانی و استودیوی سازنده است. ایشان در ادامه گفت:
قیمت بازی خارج از کنترل من است و ارزش آن برای هر فردی بستگی دارد. شما میتوانید برای خود تصمیم بگیرید که آیا آن را میخواهید یا نه. تنها چیزی که میگویم این است که از کاری که گروه شگفتانگیزی از مردم در این پروژه انجام دادهاند، حیرت زده هستم. در استودیو بازیسازی ما، شور و شوق زیادی در خصوص آن وجود دارد.
بنابراین به عنوان کلام آخر باید این موضوع را در نظر داشته باشید که آیا برای تجربه به این بازی «نیاز» به سرگرم شدن دارید یا خیر؟ آیا میخواهید یک بار دیگر سفر و ماجراجویی جوئل و الی را با گرافیک بصری بهتر و انیمیشنهای بهودیافتهتری تجربه کنید یا خیر؟ همه تغییرات همین است، نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر.
یادداشت: تمام نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً بیانگر نظرات وب سایت کاروتک یا منبع به عنوان یک سازمان نیست و نباید به آن نسبت داده شود.
نظر شما در خصوص این دلیل نامه چیست؟ آیا پیشتر موفق به تجربه بازی The Last of Us Part 1 شده بودهاید؟ در صورت مثبت بودن جوابتان، آیا در برهه زمانی کنونی خرید و تجربه این بازی را به سایر دوستان خود و مخاطبان همیشگی وب سایت کاروتک که پیشتر موفق به تجربه آن نشده بودهاند یا به تازگی به جمع مخاطبان صنعت بازیهای ویدیویی اضافه شدهاند پیشنهاد میکنید یا اینکه به آنها توصیه میکنید تا برای تجربه نسخه بازطراحی شده صبر کنند؟ به نظر شما، انتشار مجدد این بازی به بهانه آشنا شدن با سخت افزار کنسول پلیاستیشن ۵ کار درستی بود که استودیوی ناتی داگ آن را انجام داد؟ فکر میکنید تیم سازنده میتوانستند قابلیتهای جدیدی که در گیم پلی بازی The Last of Us Part 2 مشاهده کرده بودهایم را در این بازی بگنجانند؟ فکر میکنید که میزان استقبال از این بازی چگونه خواهد بود؟ آیا انتشار بازیهای انحصاری کنسول پلیاستیشن روی پلتفرمهای رقیب کار درستی است؟ آیا میتوانیم در آینده شاهد عوض شدن سیاستهای کلی کمپانی سونی در این زمینه باشیم؟ در نهایت به عنوان یک طرفدار یا مخاطب به ما بگویید که چه انتظاراتی از تجربه بازی The Last of Us Part 1 روی کنسول پلیاستیشن ۵ یا رایانههای شخصی دارید که تیم توسعهدهنده مستقر در استودیوی بازیسازی ناتی داگ باید به نکات مدنظر شما توجه کرده تا انتظاراتتان از تجربه این بازی برآورده شود؟ نظرات خود را پیرامون این موضوعات با ما به اشتراک گذاشته و سایر اخبار و مقالات مرتبط با حوزه بازیهای ویدیویی را از طریق صفحه اصلی پیگیری و مطالعه کنید.