با مطالعه در مورد ایرانیهایی که در سیلیکون ولی آمریکا فعال هستند به نامهای بزرگی مانند پیر امیدیار و دارا خسروشاهی برخواهیم خورد که هر کدام از آنها داستان زندگی جذابی دارند. حال ما قصد داریم که در این مقاله به سراغ داستان زندگی دارا خسروشاهی برویم؛ با کارو تک همراه باشید.
داستان زندگی دارا خسروشاهی از 7 خرداد سال 1348 آغاز میشود؛ یعنی درست در زمانی که حسن خسروشاهی، پدر دارا، در حال کمک به علی خسروشاهی، بزرگترین فرد در خاندان خسروشاهی و بنیانگذار کارخانه مینو، برای تاسیس امپراتوریشان در ایران بود. با بررسی شجرهنامه خاندان خسروشاهی متوجه میشوید که نام مادر دارا خسروشاهی، نزهت بوده است.
طبق چیزهایی که در مورد دارا خسروشاهی نوشتهاند، او تا 9 سالگی بههمراه خانوادهاش در ایران سکونت داشت، اما متاسفانه با بهوقوع پیوستن انقلاب اسلامی ایران، آنها مجبور شدند که ایران را ابتدا به مقصد نیس فرانسه و سپس نیویورک آمریکا ترک کنند. یکی از اصلیترین دلایل مهاجرت آنها را میتوانیم به اعتراضات کارگری آن زمان ایران نسبت دهیم که در نتیجه این اعتراضات علی خسروشاهی برای مدتی توسط کارگران بازداشت و در نهایت با دخالت دادستان کل کشور آزاد شد.
دارا خسروشاهی در مورد شرایط آن زمان خانواده خود و ایران میگوید:
با شروع قیام و تظاهراتی که همگی آنها علیه محمدرضا شاه پهلوی بود، بینظمیهای گستردهای بهوجود آمد. ما در آن زمان نگهبانهایی را در خارج از خانه خود داشتیم. این نگهبانها در یک گروه شبه نظامی محلی عضویت داشتند که پس از خروج شاه از ایران تاسیس شد. ما در آن زمان برای 20 تا 30 نفر از آن نیروهای نظامی شام و ناهار درست میکردیم. به یاد دارم که آنها در آن زمان مسلسل AK-47 داشتند. آنها به من اجازه میدادند که اسلحهشان را در دست بگیرم و نمیتوانید باور کنید که آن اسلحهها چقدر سنگین بودند.
او سپس ادامه میدهد:
در یک روز، گروهی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خانهای در آن سوی خیابان که متعلق به یکی از دوستان شاه بود، حمله کردند. ناگهان یک گلوله شلیک شد و به پنجره ما اصابت و در خانه ما کمانه کرد. در آن هنگام بود که تصمیم گرفتیم خیلی زود ایران را ترک کنیم. ابتدا به خانه خالهام در نیس فرانسته مهاجرت کردیم. پس از آن که ما متوجه شدیم که شاه دیگر در ایران به قدرت نخواهد رسید، به نیویورک آمریکا مهاجرت کردیم تا با عمویم در آنجا زندگی کنیم. در زمانی که ما به آنجا رفتیم، اصلا ایرانیها محبوب نبودند، زیرا دقیقا مصادف شده بود با گروگانگیریهای سفارت آمریکا در ایران؛ اما من و برادرم فوتبال بازی میکردیم و همین موضوع باعث شد تا دوستان زیادی را پیدا کنیم.
بعد از این اتفاقات، خانواده خسروشاهی مانند هر خانواده ثروتمند دیگری مجبور شدند که ایران را ترک کنند. بیشترین ضربه از این مهاجرت اجباری را فرزندان خاندان خسروشاهی، یعنی دارا و پسر عمههایش، یعنی علی و هادی پرتوی خوردند. البته حسن خسروشاهی یک بار پس از انقلاب و زمانی که دارا تنها 13 سال داشت به ایران بازگشت، اما به مدت چهار سال نتوانست بنابر دلایلی از ایران خارج شود و در این مدت مادر دارا مجبور بود که از او و برادرش بهتنهایی و در کشوری غریب مراقبت کند. در نهایت حسن خسروشاهی توانست که در سال 1988 ایران را به مقصدی که خانوادهاش در آنجا زندگی میکردند، ترک کند.
بعد از مهاجرت این خانواده به آمریکا، تقریبا تا سال 1981 هیچ خبری از آنها وجود نداشت، اما در این سال بود که ناگهان خبرهایی از حسن خسروشاهی در کانادا منتشر شد. حسن خسروشاهی که در ایران بههمراه پدرش کسبوکارهای فراوانی را ایجاد کرده بود و در طول این همه سال یادگرفته بود که چگونه باید یک مدل کسبوکاری موفق را بسازد، پس دست به کار شد و در نهایت شرکت Persis Holdings را تاسیس کرد. تاسیس این شرکت سرآغاز بود بر شروع امپراتوری او در کانادا که اولین بذر آن ایجاد اولین شعبههای فروشگاههای معروف Future shop در این کشور بود.
با مدیریت عالی حسن خسروشاهی در زمینه مدیریت این فروشگاههای فروشنده لوازم الکترونیکی، یکی از بزرگترین شرکتهای آمریکایی فعال در همین حوزه، یعنی شرکت Best Buy علاقهمند شد که آن را از حسن خسروشاهی خریدار کند و با این انتقال بزرگ قدرت، حسن خسروشاهی بهثروتی رسید که طبق خبرهای منتشر شده، در حال حاضر بیش از 1 میلیارد دلار است.
دارا خسروشاهی پس از آنکه توانست تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در مدرسه Hackley ایالت نیویورک با بالاترین نمرهها به پایان برساند، راهی دانشگاه شد تا رشته پزشکی را ادامه دهد. شاید در اولین برخوردتان با این قضیه متوجه شوید که دارا خسروشاهی در زمینه تکنولوژی فعال است، اما چرا تحصیلاتش را در زمینه پزشکی آغاز کرده بود؟ خب، در پاسخ به این سوال باید به شما بگوییم که پدر دارا، یعنی حسن خسروشاهی فکر میکرد که حرفه پزشکی بهترین چیزی است که پسرش میتواند در آن تحصیل کند و به همین واسطه او هم وارد این حوزه شد.
پس از مدتی تحصیل در این رشته، دارای به این نتیجه رسید که هیچ علاقهای به آن ندارد و در نتیجه رشته پزشکی را رها کرد و راهی رشته مهندسی بیوالکتریک شد. در نهایت، دارا خسروشاهی توانست که در این رشته عملکردی خوب را از خود بهنمایش بگذارد و در سال 1991 در مقطع کارشناسی از دانشگاه براون فراغالتحصیل شد. در رزومه دارا خسروشاهی آمده است که او یکی در این مدت یکی از اعضای انجمن Sigma Chi بوده است.
دارا خسروشاهی در مورد زمان تحصیلش در دانشگاه میگوید:
یکی از اساتیدم اصرار داشت که فقط از طریق ایمیل ارتباط برقرار کند. این سال 1990 بود و اولین معرفی من با این رسانه دیجیتال جدید بود. من و دوستانم بچههایی هستیم که در یک روز آفتابی زیبا به آزمایشگاه میرویم تا در این رایانههای عظیم دعوای مجازی داشته باشیم.
این تحصیلات در مقطع کارشناسی را میتوانیم در واقع پایان همه فعالیتهای آکادمیک او بدانیم و بعد از سال 1991 او هیچگاه به دانشگاه نرفت و مسیر شغلی خود را ساخت.
دارا خسروشاهی پس از آن که تحصیلاتش را به پایان رساند، در تابستان همان سال راهی شرکت Allen & Company شد تا در آنجا فعالیت شغلی خود را آغاز کند. دارا در این شرکت با انواع فعالیتها در زمینه سرمایهگذاری و بورس اوراق بهادار آشنا شد و به این نتیجه رسید که به آن علاقه بسیار زیادی دارد.
دارا خسروشاهی درست مانند دوران تحصیلی خودش، عملکردی عالی را از خود به نمایش گذاشت و به همین واسط از سال 1995 تا سال 1998 که در این فعال بود، سمت معاونت این شرکت را برعهده داشت.
دارا خسروشاهی در زمان حضور در شرکت Allen & Company و وقتی که قصد داشت دو شرکت Home Shopping Network و USA Networks را با یکدیگر ادغام کند، با بری دیلر آشنا شد. بری دیلر با بررسی شخصیت دارا و همینطور نحوه کار کردن و سابقه شغلی او، متوجه شد با فردی که استعداد بالایی در زمینه مدیریت و آنالیز مالی دارد مواجه شده است، پس از او درخواست کرد که به شرکت InterActiveCorp یا همان IAC بپیونددو سمت مدیر امور مالی را در اختیار بگیرد.
دارا خسروشاهی در مورد بری دیلر میگوید:
بری دیلر یک مشتری بود. او زمانی که در QVC حضور داشت یک پیشنهاد خیلی جدی برای خرید پارامونت داد و من با خودم فکر کردم که این کسی است که میخواهم برای او کار کنم.
با بررسی سابقه InterActiveCorp متوجه میشویم که آنها هولدینگی بودند که رسانههای بزرگی از جمله Dotdash، Vimeo، HomeAdvisor، The Daily Beast، Dictionary.com، About.com و Investopedia را رهبری میکردند. این هولدینگ به حدی آیندهنگری داشت که در سال 2003 شرکت اکسپدیا را خریداری کرد و بری دیلر به دلیل آنکه میدانست هیچ کسی جز دارا خسروشاهی نمیتواند آنجا را مدیریت کند، او را در سال 2005 بهسمت مدیرعاملی آنجا منصوب کرد.
دارا خسروشاهی در مورد زمان کار کردن خود در شرکت InterActiveCorp میگوید:
در آنجا فرهنگ گفتگو و تبادل اطلاعات وجود داشت. ما دوشنبهها جلسات مربوطبه کارکنان را برگزار میکردیم و در آنها در مورد مسائل مختلف تجاری فریاد میزدیم. اگر این تعامل خود را با هم نداشتید، نمیتوانستیم که به آن موفقیتهای بزرگ برسیم.
همانطور که گفتیم، دارا خسروشاهی در سال 2005 بهعنوان مدیرعامل شرکت اکسپدیا منصوب شد. پیوستن او به این شرکت دو نکته مهم دارد: اول آن که دارا تا قبل از پیوستن به شرکت گفته شده همواره آن را تحت نظر داشت و دوم آن که زمانی که دارا خسروشاهی به شرکت اکسپدیا پیوست، اینترنت در سراسر دنیا و مخصوصا ایالات متحده آمریکا گسترش پیدا کرده بود و به همین واسطه مسیری نسبتا هموار در پیش روی دارا خسروشاهی قرار داشت.
دارا خسروشاهی را میتوانیم یک متخصص در زمینه اصلاح فرهنگهای سازمانی بهحساب آوریم. این جمله کمی عجیب بهنظر میرسد، اما اگر به نحوه عملکرد او در شرکت اکسپدیا و بعد از آن در شرکت اوبر توجه کنیم، متوجه میشویم که او استاد خلق شگفتیهایی در زمینه تغییر فرهنگ سازمانی است.
دارا خسروشاهی در مورد پیوستنش به شرکت اکسپدیا و اصلاحات انجام شده توسط او میگوید:
من دو و نیم سال پیش از نیویورک به سیاتل نقل مکان کردم تا بهعنوان مدیر ارشد اجرایی شرکت اکسپدیا فعالی کنم. وقتی به اینجا آمدن، با یک شوک فرهنگی بزرگ مواجه شدم. من 16 گزارش مستقیم در مورد این فرهنگهای اشتباه سازمانی داشتم. یادم میآید که وقتی در یک جلسه مربوط به مدیران ارشد میرفتم، اگر فکر میکردم که یک چیز ایده بدی است، آن را بهصورتی واضح اعلام میکردم.
او همچنین ادامه میدهد:
حدود سه ماه بعد از این که به آنجا رفتم، رئیس منابع انسانی شرکت پیش من آمد و گفت:”میدانی، تو کارمندان را میترسانی”. در ثانیههای اول بسیار زیاد تعجب کردم، اما بعدا متوجه شدم که واقعا همین موضوع وجود دارد. بعد از او مدیر محصول بخش آمریکا پیش من آمد و گفت: “تو باید از دستور دادن به کارمندان دست برداری و شروع کنی به گفتن این که ما کجا هستیم و به کجا باید برویم”.
دارا خسروشاهی بعد از آن که توانست فرهنگ سازمانی شرکت اکسپدیا را درست کند، به سراغ گسترش این کسبوکار رفت و با استفاده از تواناییهای خود و همکاری تیم فوقالعادهای که ساخته بود، آن را به بیش از 60 کشور دنیا گسترش داد. یکی دیگر از استراتژیهای دارا خسروشاهی آن بود که با دیگر شرکتهای بزرگ فعال در زمینه رزواسیون هم همکاری کند و در یکی از اولین نمونههای آن با برندهای بزرگی مانند Hotwire و Hotels مشارکت کرد.
این درست است که گسترش اینترنت راه را برای دارا خسروشاهی هموار کرده بود، اما این شرکت در سالهای ابتدایی مدیریت او با مشکلات مالی فراوانی مواجه شد که دارا با استفاده از هوش مالی و دانشی که در زمان حضور در شرکت IAC بهدست آورده بود، توانست که از این بحران خارج شود.
معروفترین فرد خانواده خسروشاهی بعد از آن که این شرکت را از بحران خارج کرد، وارد پروسه سوددهی شدند و طبق آمارهای موجود، در دوازده ماه آخر حضور دارا در آن شرکت، درآمدشان به 8.7 میلیارد دلار در سال 2016 رسید که 26 درصد بیشتر از نمونه سال قبل بود. البته این آمار بهتنهایی گویای کاری که او در این شرکت کرد نیست، پس بگذارید درآمد این شرکت قبل از ورود دارا خسروشاهی به آن را به شما بگوییم: تنها 2.1 میلیارد دلار. اگر یک حساب سرانگشتی انجام دهیم، متوجه میشویم که دارا درآمد این شرکت را به بیش از 4 برابر افزایش داده است.
همانطور که میتوانید حدس بزنید، ارزش این شرکت هم با افزایش درآمدش بالا رفت و در یکی از آخرین آمارهای بهدست آمده، ارزش آن در زمان حضور دارا خسروشاهی برابر با 23 میلیارد دلار بود. این پیشرفت بزرگ دارا خسروشاهی باعث شد که دستمزد دریافتی توسط او به لطف سهامها و حقوقی که دریافت میکرد به 95 میلیون دلار برسد. با بررسی این میزان از درآمد، متوجه میشویم که دارا در زمان حضورش در اکسپدیا در صدر لیست مدیران عاملی قرار گرفت که بیشترین درآمد را دارند. دارا خسروشاهی توانست که در سال 2013 جایزه کارآفرین سال شمال غرب اقیانوس آرام را از Ernst & Young دریافت کند.
دارا خسروشاهی در بازار چین هم عملکردی عالی داشت، اما بعد از آن که رقابتی موسوم به ایجاد قیمت مخرب شکل گرفت، تصمیم گرفت که از بازار این کشور خارج شود. البته اکسپدیا به چینیهایی که خارج از کشور حضور دارند سرویس میدهد که همین موضوع نشان دهنده حضور فعال، اما بدون تمرکز مستقیم بر این بازار است.
دارا خسروشاهی در خارج از ایران و مخصوصا آمریکا بسیار سرشناس است، اما ایرانیها تا قبل از مدیرعاملی او در شرکت اوبر آشنایی بسیار کمی را با این فرد کارآفرین داشتند. دارا خسروشاهی در سال — تصمیم گرفت که از شرکت اکسپدیا استعفا دهد و صندلی مدیرعاملی را به شخص دیگری واگذار کند.
در زمانی که دارا خسروشاهی در شرکت اکسپدیا حضور و قراردادش هم تا سال 2020 تاریخ داشت، هیئت مدیره اوبر تراویس کالانکی را برکنار کرده بودند و قصد داشتند که شخص دیگری را جایگزین او کنند. هیئت مدیره اوبر در ابتدا قصد داشتند که جفری ایلمت، رییس سابق ژنرال الکتریک، و مگ ویتمن که در آن زمان در شرکت HP فعالیت میکرد را جایگزین او کنند، اما متاسفانه یا حتی خوشبختانه نتوانستند که رای کافی را جمعآوری کند، اما به یکباره اسم دارا خسروشاهی که در بین نامزدها وجود نداشت، به میان آورده شد. دارا خسروشاهی در آن زمان در هیئت مدیره روزنامه نیویورک تایمز هم حضور داشت.
البته این بهمیان آوردن اسم دارا خسروشاهی بیشتر شبیهبه یک شوخی بود، چون همانطور که بالاتر گفتیم، او تا سال 2020 با اکسپدیا قرار داد داشت و این شرکت هم موفقیتهای ممکن را یکی پس از دیگری دریافت میکرد. البته تعدادی از اعضای هیئت مدیره و همینطور افراد صاحب نظر با شناختی که از دارا خسروشاهی داشتند، این را میدانستند که او احتمالا این سمت را قبول خواهد کرد و پس از 12 سال حضور در اکسپدیا دوست دارد که با چالشی بزرگتر روبهرو شود.
پس از اعلام این موضوع به دارا خسروشاهی، او مدتی درخواست کرد که روی آن فکر کند و بعد از این بازه زمانی اعلام کرد که این درخواست را قبول خواهد کرد. با اعلام این موضوع و همینطور عدم دادن رای کافی از سوی هیئت مدیره به ایلمت، او ارائه خودش برای تصدی پست مدیرعاملی را کاملا به هم ریخت و همین موضوع باعث شد که تمامی طرفداران او به سمت دارا بیایند و عملا این خسروشاهی تبدیل به تنها نامزد جدی این پست شد. در نهایت هیئت مدیره اوبر به دارا خسروشاهی با قاطعیت رای دادند و او تبدیل به جدیدترین مدیرعامل اوبر شد.
البته دارا خسروشاهی در جلسه ارائه خود برای تصدی پست مدیرعاملی دست روی یک نقطه بسیار مهم گذاشت و اعلام کرد بعد از گرفتن این رای اعتماد از هیئت مدیره، کالانیک دیگر در اوبر جایی ندارد و حتی به صراحت گفت که دو مدیر اجرایی نمیتوانند وجود داشته باشند. با دیدن این قاطعیت، شخصیت جسور و همینطور دانش بالا، بعد از آنکه درگیریهای میان هیئت مدیره به پایان رسید، یکی از حامیان کالانیک رای خود را به نام او تغییر داد و در نهایت او بهعنوان دومین مدیرعامل اوبر انتخاب شد.
پس از آن که مأموریت خسروشاهی برای هدایت شرکت اوبر آغاز شد، او مجبور بود تا بدنامی آن سالهای اوبر را کمرنگتر و سپس از بین ببرد. این بدنامی تا حد زیادی در مورد افشاگریهای انجام شده در مورد فرهنگ شرکتی اوبر بود. معروفترین عضو خاندان خسروشاهی در نهایت مجبور شد که 14 ارزش کالانیک را از این شرکت پاک و 8 ارزش جدید که همگی آنها به تمرکز بر خواستههای مشتری اشاره داشتند را جایگزین آن کند.
البته چالشهای پیش روی دارا خسروشاهی به همین موضوع فرهنگ سازمانی خلاصه نمیشد و او باید در بسیاری از موارد دیگر مانند مشکلات قانونی خودروهای خودران اوبر، دعواهای مدیرعامل قبلی با شرکت Benchmark که در آن زمان سرمایهگذار اصلی اوبر بود و مشکلاتی که در زمینه مالی اوبر وجود داشت را برطرف کند. یکی از چیزهایی که به دارا خسروشاهی بسیار کمک کرد تا این چالش بین سرمایهگذار اصلی اوبر و شرکت تحت هدایتش را برطرف کند، آشنایی با ریچ بارتون، بنیانگذار اکسپدیا بود.
در بسیاری از منابع آوردهاند که مدیرعامل شرکت اوبر تجربه و مهارت بسیاری در صنعت حمل و نقل ندارد، اما در هر صورت فعالیت دارا خسروشاهی در شرکت اوبر آسان نبود.
نکته جالبی که میتوانید درباره مسیر موفقیت دارا خسروشاهی متوجه شوید، این است که یکی از اصلیترین کسانی که در کنار شرکت Benchmrak روی اوبر سرمایهگذاری کردند، برادران پرتوی، یعنی علی و هادی پرتوی هستند. برادران پرتوی که آشنایی نزدیکی از طرف مادر خود با دارا خسروشاهی دارند، بهعنوان سرمایهگذاران نهایی وارد اوبر شدند. چیزی که باید در این بین دقت کنیم، آن است که هر سرمایهگذاری توانایی این را ندارد که به یک استارتاپ را ندارد، چه برسد به آن که استارتاپ مورد نظر در مراحل پایانی قرار گرفته باشد؛ اما هادی و علی پرتوی با استفاده از نفوذ و آشنایانی و دوستانی که داشتند، در کنار اعتبار بسیار بالای خود در زمینه جذب نیرو و تشکیل تیمهای حرفهای، به این شرکت پیوستند.
هادی پرتوی در مورد دلایل سرکایهگذاری خود و برادرش در اوبر میگوید:
در مورد اوبر آرزو میکردیم زودتر این سرمایه گذاری را انجام داده بودیم. هسته اصلی کسبوکاری این شرکت ساختاری بسیار سالم و قوی دارد. دارا آنقدر انسان با شخصیت و متواضعی است که هر کسی با او آشنا میشود، آرزو میکند که در کارش موفق شد. خوبی خالصی که در شخصیت دارا خسروشاهی وجود دارد میتواند شرایط را به نفع شرکت تغییر دهد..
البته هادی و علی پرتوی بهخوبی میدانستند که فرهنگ غلط سازمانی اوبر تا چه حدی افتضاح است، اما پس از آن که دارا خسروشاهی تصدیگر صندلی مدیرعاملی این شرکت شد، تصمیم گرفتند که به نوع فکر و اندیشه او اطمینان و قسمتی از سرمایه خود را به این شرکت تزریق کنند. این دو برادر اعتقاد دارند که دارا خسروشاهی یکی از بهترین مدیرعاملانی است که میتوانستن اوبر را متحول کند؛ چرا که توانایی این را داشت که هم فرهنگ سازمانی غلط جا افتاده در اوبر را از بین ببرد و هم شخصیتی حامی و تشویقگر دارد که بهواسطه آن دیگران را به سمت رسیدن به موفقیت هدایت میکند.
بعد از آن که جمال خاشقچی در سفارت عربستان سعودی در ترکیه به فجیعترین شکل ممکن کشته شد، دارا خسروشاهی این مورد را با خودروهای خودران مقایسه کرد و گفت:
افراد اشتباه میکنند و این مورد به آن معنا نیست که هرگز بخشیده نشوند. فکر میکنم که حکومت عربستان سعودی گفته است که آنها اشتباه کردهاند. این یک اشتباه بزرگ است. ما هم اشتباه کردیم. خوب با استفاده خودروهای خودران اشتباه کردیم و دست از این کار کشیدیم و این اشتباه را جبران کردیم.
SAN FRANCISCO, CA – SEPTEMBER 06: Uber CEO Dara Khosrowshahi speaks onstage during Day 2 of TechCrunch Disrupt SF 2018 at Moscone Center on September 6, 2018 in San Francisco, California. (Photo by Steve Jennings/Getty Images for TechCrunch) *** Local Caption *** Dara Khosrowshahi
او بعد از آن که این حرفها را زد، این اظهار نظر و مقایسه را نادرست خواند و بابت این حرفها عذرخواهی کرد. او همچنین در یک توییت گفت:
قتل جمال خاشقچی نه فراموش شدنی است و نه قابل بخشش است.
البته این اظهارات هم آنچنان دور از ذهن نبود، چرا که عربستان سعودی در حال حاضر پنجمین سهامدار بزرگ اوبر است و رئیس صندوق ذخیره ارزی عربستان سعودی در هیئت مدیره این شرکت عضویت دارد.
دارا خسروشاهی بهدلیل انتقادهای صریحی که به سیاستها دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا داشت، شناخته میشود. او بهصورتی عمومی در سال 2016 از هیلاری کلینتون در انتخابات آمریکا حمایت کرد.
دارا خسروشاهی خود را بهعنوان تجسم رویای آمریکایی معرفی میکند و از فرمان دونالد ترامپ برای ممنوعیت ورود سفر شهروندان 6 کشور، از جمله ایران، به آمریکا انتقاد کرد. او در واقع عقیده دارد که آمریکا کشوری مهاجرپذیر است و باید این روند ادامه داشته باشد.
دارا خسروشاهی علاوهبر اوبر، در دو هیئت مدیره شرکت فاناتیک و روزنامه نیویورک تایمز هم فعالیت میکند. فاناتیک را میتوانیم خردهفروشی مربوطبه وسایل ورزشی بهحساب آوریم که بهتازگی سرمایهگذاری عظیمی از شرکت ژاپنی سافت بانک را دریافت کرده است. البته سافت بانک به همین موضوع قانع نشده و قصد دارد تا قسمتی از سهام اوبر را هم تحت تصرف خود در آورد.
دارا خسروشاهی تا به حال دوبار ازدواج کرده است. او از ازدواج اولش با کاتلین گرانت دو فرزند دارد: یک پسر به اسم الکس و یک دختر با نام کلوئی.
دارا خسروشاهی در سال 2012 با سیدنی شاپیرو در ایالت لاسوگاس آمریکا بهعنوان دومین همسرش پس از طلاق از کاتلین ازدواج کرد و حاصل این ازدواج در حال حاضر 2 فرزند دوقولو پسر با نامهای هایس اپیک و هوگو گوبرت است. او در یکی از مصاحبههای خود گفت:
من در تاریخ 12/12/12 در لاسوگاس با همسرم ازدواج کردم و او در مراسم عروسی ما یک تیشرت ساده پوشیده بود. این موضوع نشان میدهد که من با چه همسر خوشحال و خوشبختی هستم.
یکی از نکات جالب در مورد دارا خسروشاهی این است که او از عاشقان بازی World of Warcraft بهحساب میآید.