بهصورت روزانه در شبکههای اجتماعی پستهایی را میبینید که به یک خانواده بزرگ، مانند خانواده خسروشاهی، در دنیا میپردازند و در لابهلای آنها متوجه میشوید که در اکثر اتفاقات یا امکاناتی که در حال حاضر به آنها دسترسی داریم، تاثیرگذار بودهاند.
جملهای که در مقدمه گفتیم بهاحتمال زیاد شما را یاد خانوادههای سلطنتی ساکن یکی از کشورهای اروپایی میاندازد، اما آیا این را میدانستید که یک خانواده ایرانی بزرگ با نام خسروشاهی هم جزو این از خانوادهها بهحساب میآیند و در اکثریت زمینههای که فکرش را میکنید، از صنعت خوراکی گرفته تا تأسیس استارتاپها و کمک به نجات آنها از رکود فراوانی که داشتهاند، تاثیر بهسزایی گذاشتهاند. اگر برای شما هم جالب است تا با این خانواده بزرگ آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم که تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
خانواده خسروشاهی
اگر در تاریخ صنعتی ایران بگردید، متوجه خواهید شد که ردپایی از این خانواده وجود دارد. خانواده خسروشاهی تا قبل از انقلاب سال 1357 ایران مالکیت شرکت سرمایهگذاری البرز، گروه صنعتی مینو و کارخانههای داروسازی مهمی از جمله تولید دارو، تولی پرس و چندین کارخانه و تجارتخانه دیگر را در دست داشتند. این خانواده با تلاشهای فراوان خود توانستند تا ظرف 78 سال (از سال 1280 تا 1357) تبدیل به اولین و مؤثرترین افراد در حوزههای مختلفی از صنعت سرزمین مادری خود شوند. اوج فعالیتهای این خانواده در دهههای 40 و 50 خورشیدی بود؛ دقیقا جایی که آنها طیف وسیعی از کارخانهها مثل تولید دارو، تولید مواد غذایی و… را در اختیار داشتند.
اگر بخواهیم که به اوایل فعالیتهای این خانواده در ایران بازگردیم، باید به سال 1280 و عهد قاجار برویم؛ جایی که حسن خسروشاهی مدتها ریاست دفتر اتاق بازرگانی تبریز را برعهده داشت و در همان سالها بههمراه دو برادر خود (غفار و حسین) و شش پسرش پایههای کاخ سلطنتی خانواده خسروشاهی را بنا نهادند. این خاندان در اوایل فعالیت خود تنها به واردات مشغول بودند و اغلامی مانند فاستونی، کاغذ چای و شکر را به کشور وارد میکردند. همانطور که میتوانید حدس بزنید، تمرکز بر واردات در این خانواده ادامهدار نبود و در نهایت به تأسیس کارخانههایی مانند نساجی قزوین و بعد تأسیس یک گروه داروسازی روی آوردند.
اما بگذارید بهسراغ فرزندان حسن خسروشاهی بروید؛ چرا که آنها از میراث پدرشان بهخوبی مراقبت کردند و راه او را ادامه دادند.
سه نفر از فرزندان حسن خسروشاهی با نامهای نصرالله، کاظم و محمد علاقه فراوانی به تحصیل داشتند و تا مدارج عالی که وجود داشت راهشان را پیش بردند. این سه برادر بهترتیب در زمینههای داروسازی، اقتصاد و مکانیک به تحصیل پرداختند و بالاترین مدرک ممکن در آن زمان را کسب کردند.
اما شاید بپرسید که سه پسر دیگر حسن خسروشاهی چه شدند؟ خب، سه پسر دیگر حسن خسروشاهی با نامهای حسن، جواد و مجید پس از آن که دوره دوم متوسطه نظام قدیم تحصیلی آموزش و پرورش ایران را طی کردند، دست از تحصیل کشیدند و به پدر خود در فعالیتهای بازاریاش پیوستند؛ البته در آغاز دهه پنجاه شمسی نیز نوههای حسن خسروشاهی به سنی رسیده بودند که بتوانند در این شرکت فعالیت کنند و به همین واسطه وارد کسبوکارها و کارخانههایی که در اختیار این خانواده بزرگ بود، شدند.
پس از انقلاب ایران، بخشی از شرکتها و کارخانههای خانواده خسروشاهی در جریان مصادره اموال و داراییهای افرادی که با حکومت پهلوی در ارتباط بودند، مصادره شد؛ اما در این بین از کاظم خسروشاهی بهدلیل قرار گرفتن در منصب وزارت بازرگانی در دولت آقای جمشید آموزگار بیشتر از سایر اعضای خانواده اموالش مصادره شد. او در ابتدا وقتی که در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل حقوق بود به آمریکا مهاجرت کرد و در نهایت توانست با تلاشهای فراوان خود نمایندگی شرکت داروسازی ماکسون رابینز را دریافت کند. در اختیار گرفتن نمایندگی این شرکت پلی بود تا کاظم خسروشاهی دست به تأسیس شرکتهای داروسازی تولی پرس و تولید دارو بزند و در نهایت همین شرکتها پس از انقلاب سال 1357 ایران توسط دولت وقت مصادره شد.
علی خسروشاهی را میتوانیم یکی از اصلیترین عضو خانواده خسروشاهی بهحساب آوریم که در تاریخ 1290 به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه رشدیه گذران و بعد از مدتی همراه با پدر خود راهی همدان شدند. پدر او، حاج غفار ، توانست که بهواسطه هوش بالای خود به سرعت زیادی پیشرفت کند و در نهایت تبدیل به یکی از تجار برجسته ایران شده بود.
علی خسروشاهی بعد از فارغالتحصیلی از مدرسه عالی حقوق و کسب مدال درجه یک علمی به پدر خود در بازار تهران پیوست و به او در تجارت کمک میکرد. پدر علی خسروشاهی بعد از مدتی که مشغول واردات بود، توانست که همراه با برادرهای خود و تعدادی دیگر کارخانه نساجی آذربایجان را در قزوین راهاندازی کند. این کارخانه به کار خود ادامه میداد تا آنکه اختلافات و مشکلات متعدد دستبهدست هم دادند تا اینکه در نهایت خانواده خسروشاهی سهم خود را واگذار کردند.
علی خسروشاهی بعد از همکاری با پدرش تجارتخانهای با نام خودش را تاسیس و به واردات اجناس گوناگون مانند بلور و چراغ علاالدین مشغول شد. علی خسروشاهی مانند پدر خود تنها چشمش به واردات نبود و فرش و کشمش ایرانی را هم به خارج از ایران میفرستاد؛ البته تجارت کشمش او بهدلیل آنکه کشور ترکیه هم حجم بیشتری را ارسال میکرد و هم اینکه خریدران اروپایی بهواسطه نزدیکتر بودن ترکیه به اروپا محصولی تازهتر را دریافت میکردند، بعد از مدتی کاملا از رده خارج شد.
بعد از تجارت کشمش، علی خسروشاهی قصد داشت تا به سمت تولید بستنی برود، اما بهدلیل آنکه نتوانست از شرکت خارجی معتبری نمایندگیای دریافت کند از این کار منصرف شد. عدم امکان تولید بستنی و شکست در زمینه تولید و صادرات کشمش عاملی نشد تا علی خسروشاهی بهصورتی کلی از تولید منصرف شود و در نهایت بهدلیل آنکه نمایندگی شرکت علاالدین در ایران را برعهده داشت، توانست که امتیاز تولید این بخاریها را بهصورت مشترک با نمایندگی دیگر این شرکت در ایران کسب کند.
نقطه اوج کاری علی خسروشاهی تاسیس کارخانه مینو بود. از اصلیترین محصولات کارخانه مینو میتوان به تافی، بیسکویت و آبنبات اشاره کرد. کارخانه مینو تا قبل از انقلاب ایران روند خوبی را داشت، اما بعد از انقلاب و اعتراضهای کارگری، علی خسروشاهی برای 11 روز در یکی از اتاقهای کارخانه حبس شد و در نهایت بعد از آزادی مجبور شد تا میراث بزرگ خود را بگذارد و با اندکی پول رهسپار دیار غربت شود. سرانجام علی خسروشاهی در سال 1377 دار فانی را وداع گفت.
خانواده خسروشاهی
همانطور که گفتیم کارخانه مینو در میانههای انقلاب ایران از مصادرههای انجام شده بینصیب نماند و در نهایت پس از کشمکشهای فراوان در سال 1359 با فشار احزاب چپ و مارکسیستی مالکیت این کارخانه از علی خسروشاهی و حسن خسروشاهی گرفته شد. بد نیست این را هم به شما بگوییم که تا قبل از انقلاب سال 1357 ایران، گردش سرمایه کارخانه مینو چیزی در حدود 350 میلیون دلار بوده است.
حسن خسروشاهی این از دست دادن اموال را بههیچ عنوان برای خود یک پایان کار فرض نکرد و پس از مهاجرت خود به کانادا شرکت فیوچر شاپ را تأسیس کرد. این شرکت در ابتدا تنها یک فروشگاه داشت، اما حسن خسروشاهی با توجه به اطلاعات، دانش و آشنایی با چالشهایی که در راه تأسیس یک کسبوکار وجود دارد، توانست تا تک فروشگاه شرکت خود را به 90 شعبه همراه با 8000 کارمند تبدیل کند. تبدیل شدن تک فروشگاه این شرکت به چندین شعبه در نهایت باعث شد که حسن خسروشاهی در لیست سرمایهدارترین افراد کانادا قرار بگیرد. پس از افزایش ارزش فیوچر شاپ، شرکت آمریکایی مادر فروشگاههای بست بای، وسوسه شد تا شرکت حسن خسروشاهی را بخرد و در نهایت هم موفق شد.
منابع مختلف در مورد ارزش داراییهای حسن خسروشاهی عدد یکسانی را اعلام نکردهاند، اما یکی از موثقترین آنها اعلام کرده که او دارای سرمایه تقریبی 2 میلیارد دلاری است. با توجه به این میزان دارایی، حسن خسروشاهی در حال حاضر هفتمین فرد ثروتمند کانادا است.
علی و حسن خسروشاهی را شاید بتوانیم یکی از مهمترین ایرانیان ساکن در کشورهای غربی بهحساب آوریم، اما کسی که در دنیای غرب و بهخصوص آمریکا از سایر افراد این خاندان معروفیت بیشتری دارد، دارا خسروشاهی است.
دارا خسروشاهی در سال 1348 و در تهران بهدنیا آمد. او سومین فرزند خانواده حسن خسروشاهی و نزهت خسروشاهی است که در سال 1357 و در سن 9 سالگی ایران را ابتدا به مقصد فرانسه و سپس ایالت نیویورک آمریکا ترک کردند. پدر او یک بار در سال 1361 برای مراقبت از پدر خود به ایران آمد که بهدلیل مسائلی بازداشت و 6 سال به زندان رفت.
دارا خسروشاهی تحصیلات عالیه خود را پیش برد و در نهایت در سال 1991 میلادی مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه براون آمریکا و در رشته مهندسی بیوالکتریک گرفت. بعد از پایان تحصیلاتش، او به شرکت سرمایهگذاری الن و همکاران پیوست.
همکاری دارا خسروشاهی با شرکت الن و شرکا 7 سال به طول انجامید و در نهایت در سال 1998 به دعوت از بری دیلر به عنوان مشاور ارشد برنامهریزی راهبردی مدیرعامل شرکت USA Network پیوست. بری دیلر بهدلیل آن که دارا را فردی باهوش و توانمند تصور میکرد، او را در شرکت دیگر خود با نام IAC به جایگاه مدیر ارشد مالی رساند.
یکی از اتفاقات مهم زندگی دارا خسروشاهی، خرید شرکت اکسپدیا در سال 2003 توسط IAC بود؛ چرا که او در سال 2005 به مدیرعاملی این شرکت منصوب شد و در نهایت توانست آن را به پردرآمدترین شرکت مسافرتی آمریکا تبدیل کند. اگر بخواهیم که قسمت کوچکی از فعالیتهای دارا خسروشاهی را در این شرکت بیان کنیم، باید بگوییم که او در مدت 12 سال فعالیت خود در این شرکت توانست تا دامنه فعالیت این شرکت را به 60 کشور دنیا گسترش دهد و در کنار آن هم درآمد شرکت را از 2.1 میلیارد دلار به 8.7 میلیارد دلار برساند.
در سال 2013 بود که او جایزه کارآفرین سال شمال غرب اقیانوس آرام را از Ernst & Young دریافت کرد. به واسطه فعالیتهای فراوان و البته نوع مدیریت کسبوکار خود، دارای خسروشاهی در سال 2016 تبدیل به یکی از پردرآمدترین مدیرانعامل در ایالات متحده آمریکا شد.
دارا خسروشاهی در نهایت در سال 2017 در شرکت اوبر جایگزین ترویس کالانیک (Travis Kalanick) شد و مدیرعاملی این شرکت را در دست گرفت. او در ابتدا گزینه جدی تصدی این جایگاه نبود، اما بهصورت ناگهانی و از بین نامزدان بزرگی از جمله جف ایلمت (Jeff Immelt) از جنرال الکتریک و مگ ویتمن (Meg Whitman) از شرکت HP توانست رهبری اوبر را در دست بگیرد. البته پس از این انتخاب، ایملت نسبتبه این موضوع اعتراض کرد و ارائه خود را برای تصدی این عنوان به هم ریخت. این واکنش تند در نهایت باعث شد تا حتی حامیان او نیز به سمت خسروشاهی بروند.
البته خسروشاهی اعلام کرد که پس از تصدی عنوان مدیرعاملی، کالانیک دیگر در اوبر جایی ندارد و حتی به صراحت گفت که دو مدیر اجرایی نمیتوانند وجود داشته باشند. در نهایت درگیریهای میان اعضای هیئت مدیره ادامه داشت تا اینکه یکی از حامیان کالانیک رای خود را به دارا خسروشاهی تغییر داد و در نهایت او بهعنوان دومین مدیرعامل اوبر انتخاب شد.
پس از آن که مأموریت خسروشاهی برای هدایت شرکت اوبر آغاز شد، او مجبور بود تا بدنامی آن سالهای اوبر را کمرنگتر و سپس از بین ببرد. این بدنامی تا حد زیادی در مورد افشاگریهای انجام شده در مورد فرهنگ شرکتی اوبر بود. معروفترین عضو خانواده خسروشاهی در نهایت مجبور شد که 14 ارزش کالانیک را از این شرکت پاک و 8 ارزش جدید که همگی آنها به تمرکز بر خواستههای مشتری اشاره داشتند را جایگزین آن کند.
دارا خسروشاهی همواره تمرکز ویژهای را روی زندگی شخصی خود میگذارد. او از ازدواج اولش با کاتلین گرانت دو فرزند با نامهای الکس و کلوئی دارد. در 12 دسامبر 2012 خسروشاهی با سیدنی شاپیرو ازدواج کرد. او همسرش را به خاطر پوشیدن تی شرت Slayer در مراسم عروسی که در لاس وگاس برگزار شد ستایش کرد. او از این زوج دارای دو فرزند پسر دوقلو به نامهای هیز اپیک و هوگو گوبریت هست. پیشنهاد می شود درباره زندگینامه الیزابت هولمز بخوانید.
کاوه مانند برادر خود در ابتدا به مدرسه هکلی رفت و بعد از آن توانست که مدرک لیسانس خود را از کالج ویلیامز بگیرد. سرانجام کاوه خسروشاهی از سال 1989 در شرکت آلن و شرکا مشغول فعالیت شد و هماکنون در این شرکت بهعنوان مدیرعامل حضور دارد.
مهرداد خسروشاهی هم برادر بزرگتر دارا خسروشاهی است که در حال حاضر در شرکت Confida (یک شرکت مشاوره مالیاتی، حسابداری و حسابرسی بین المللی) بخش استراتژی و گزارش عملکرد را اداره میکند.
سایت Confida بیان میکند که مهراد قبل از پیوستن به این شرکت، پنج سال را در Symmetrix، یک شرکت مشاوره مدیریتی که به مجموعه شرکتهای Fortune 500 خدماتی را ارائه میدهد، گذرانده است. او مدرک MBA را از کالج بازرگانی کلمبیا با نمره عالی دریافت کرد و از دانشگاه براون فارغ التحصیل شد.
هادی پرتوی در سال 1994 از هاروارد فارغ التحصیل شد و به عنوان یک مدیر ردهبالا در مایکروسافت کار کرد و در هیئت مدیره شرکت حمل و نقل Convoy Inc هم بهفعالیت مشغول است. هادی همچنین یک سرمایهگذار نجاتدهنده برای فیسبوک، دراپباکس، اوبر و… بهحساب میآید.
علی اکنون به عنوان مدیرعامل شرکت Neo (انجمنی برای هدایت دانشجویان با استعداد در زمینه علوم کامپیوتر برای تبدیل شدن به رهبران آینده این حوزه)، یک شرکت هدایتکننده مهندسی، فعالیت میکند. علی مانند برادرش از استارتاپهای موفق متعددی مانند فیسبوک، زاپوس و دراپباکس حمایت کرده است.
Recode در سال 2016 گزارش داد که امیر خسروشاهی، نروانا (یک شرکت نرمافزاری فعال در زمینه هوش مصنوعی که در سن دیگو، کالیفرنیا، و پالو آلتو، کالیفرنیا واقع شده است) را با مبلغ 400 میلیون دلار به اینتل فروخت. او ابتدا تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد به پایان رساند و سپس مدرک دکترای خود را از دانشگاه برکلی دریافت کرد.
امیر همچنین به مدت شش سال به عنوان معاون مدیرعامل در Goldman Sachs خدمت کرده است. امیر اکنون عنوان معاون اینتل را در دست دارد.
پس از فارغ التحصیلی از کلمبیا، فرزاد در سال 1993 با همسرش یک فروشگاه در داخل مترو در مامارونک نیویورک افتتاح کرد. بر اساس نمایه وال استریت ژورنال که در سال 2012 نوشته شده است، او سپس در Lehman Brothers (چهارمین بانک سرمایهگذاری در ایالات متحده آمریکا) و JP Morgan (شرکت خدمات مالی و بانکداری آمریکایی چندملیتی)، که ریشههای تأسیس آن به سال ۱۷۹۹ بازمیگردد قبل از ورود به گوگل کار کرد.
بعد از پیوستن به گوگل، امیر خسروشاهی مشغول ساخت پروژههای متعددی شد که یکی از آنها پلفترم جذاب گوگل شیت است.
براساس ادعای داریان شیرازی، او جزو ده نفر اولی بوده است که در شرکت فیسبوک مشغول به کار شدهاند. بعد از جدایی از فیسبوک، او شرکت Radius را تأسیس کرد که در حال حاضر در زمینه تولید نرمافزارهای بازاریابی فعالیت میکند.
داریان تا سال 2018 به عنوان مدیر عامل Radius خدمت کرد و سپس از این شرکت جدا شد. داریان میگوید زمانی که در فیسبوک بود، مستقیما با مارک زاکربرگ در ارتباط بوده و سپس شرکت را ترک کرد تا مقطع کارشناسی خود را در داشنگاه برکلی کالیفرنیا ادامه دهد. پیشنهاد می شود درباره زندگینامه نیکولا تسلا بخوانید.
آوید لاری زاده دوگان، شریک عمومی بازوی سرمایهگذاری خطرپذیر گوگل بود و اکنون به عنوان مدیر اجرایی در کوبالت، استارتاپ موسیقی دیجیتال، مشغول به فعالیت است.
او در لینکدین خود میگوید که به مدت بیش از 3 سال به عنوان رهبر World Economic Forum’s Young Global Leader بوده است. او مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه استنفورد و MBA را از مدرسه بازرگانی هاروارد دریافت کرد.