با گشتوگذاری در تاریخ ایران، متوجه میشوید که خانوادههای اندکی مانند خانواده پرتوی وجود دارند که تاثیر بسیار زیادی را چه در داخل ایران و چه در ابعاد بینالمللی داشتهاند. حال ما در این مقاله قصد داریم که به سراغ این خانواده مشهور ایرانی که تاثیر زیادی را در علم و صنعت ایران و همینطور آمریکا داشتهاند برویم؛ با کارو تک همراه باشید.
سالهای ابتدایی زندگی و تحصیلات
با مطالعه سرآغاز تاثیرگذاری این خانواده در تاریخ ایران به اسم فیروز پرتوی برمیخوریم؛ فردی که در سال 1315 در تبریز به دنیا آمد و توانست که تمام مقاطع ابتدایی تحصیل قبل از ورود به دانشگاه خود را با نمره عالی پاس کند. پس از آن که تحصیلات ابتدایی را تمام کرد، به همراه خانواده راهی تهران شدند و این مهاجرت فضایی عالی را برای او فراهم آورد تا تحصیلات خود را در دبیرستان البرز تهران ادامه دهد.
تحصیل در دبیرستان البرز تهران برای فیروز پرتوی درست مانند دوره ابتدایی پیش رفت و در آخر توانست که نمره عالی را کسب کند. نمرههای بالا و همینطور عملکرد عالی او در دبیرستان البرز چیزهایی بودند که دستبهدست هم دادند و در نهایت دکتر فیروز پرتوی توانست که پذیرش دانشگاه RPI یا همان موسسه پلیتکنیک رنسلیر شهر تروی ایالت نیویورک آمریکا را دریافت کند.
همانطور که میتوانید حدس بزنید، او شوق و علاقه زیادی به درس داشت و به همین واسطه توانست نظر موسسه فناوری ماساچوست را جلب کند و به همین واسطه در سال 1342 راهی این دانشگاه شد تا دوره دکترا خود را به پایان رساند. وی پس از بهپایان رساندن دوره دکترا خود تصمیم گرفت که در همان دانشگاه بماند و دوره پسا دکترا را بگذارند.
پس از آن که دوره پسا دکترا خود را تمام کرد، تصمیم گرفت که به سرزمین مادری خود باز گردد و دانشی که بهدست آورده بود را با دیگر مردمان ایران به اشتراک بگذارد. به این منظور ابتدا به اروپا رفت تا از آن طریق به ایران بیاید، اما ناگهان در پاریس دکتر علی شریعتی را دید. دکتر علی شریعتی از فیروز پرتوی استقبالی بسیار گرم کرد و او را همراه با خود از راه زمینی به ایران آورد. پس از آن که به مرز ایران رسیدند، دولت وقت ایران فیروز پرتوی و دکت علی شریعتی را بازداشت کرد و آن دو مدت کوتاهی را در زندان گذراندند.
همکاری با دکتر مجتهدی
پس از آن که فیروز پرتوی از زندان آزاد شد، به هیچ عنوان احساس ناامیدی نکرد و به مدرسه البرز رفت تا دکتر مجتهدی که در آن زمان مدیریت این مدرسه و دانشگاه امیرکبیر را برعهده داشت را ملاقات کند. دکتر مجتهدی هم با توجه به شناختی که از دکتر فیروز پرتوی داشت از او درخواست کرد که در دانشگاه امیرکبیر مشغول فعالیت شود.
تاسیس دانشگاه شریف
در زمانی که دکتر علی پرتوی در دانشگاه پلی تکنیک تهران حضور داشت، در سلسله جلساتی با دکتر علی مجتهدی به عنوان دستیار حضور داشت و همواره تلاش میکرد تا مسئولین مربوطه را راضی کند تا با تاسیس دانشگاه صنعتی آریا مهر موافقت کنند. بعد از آن که دکتر علی مجتهدی و دکتر علی پرتوی توانستند تا موافقتهای لازم را دریافت کنند، اقدام به تهیه بودجه اولیه برای تاسیس یک دانشگاه کردند و در کمال تعجب این مقدار پول مورد نیاز به سرعت تامین شد و توانستند که تمامی دستگاههای مورد نیاز برای آزمایشگاههای دانشگاهی که قرار بود با دستان خود بسازند را تامین کنند.
اولین سمتها در دانشگاه شریف و جدایی از آن
دکتر فیروز پرتوی در همان ابتدای حضورش در دانشگاه شریف، سمت ریاست دانشکده فیزیک را برعهده گرفت. او بعد از 5 سال که دانشکده فیزیک را بهبهترین شکل هدایت کرد، تصمیم گرفت که سمت خود را به برادرش، محمد حسین پرتوی، که در همین رشته تحصیل کرده بود را جایگزین خود کند و راهی دانشگاه مازندران شود. وی تا زمانی که اعتراضات علیه حکومت محمدرضا پهلوی به نتیجه رسید در این دانشگاه حضور داشت و پس از انقلاب اسلامی ایران از دانشگاه گفته شده جدا شد. بعد از این جدایی به تهران بازگشت و ابتدا به دانشگاه شهید بهشتی و سپس پلی تکنیک تهران رفت. دکتر فیروز پرتوی در این دانشگاهها عملکردی خوب را از خود به نمایش گذاشت و در نهایت دانشگاه صنعتی شریف هم درخواستی را برای او ارسال کرد و از او خواست که به این دانشگاه بازگردد.
در شجرهنامه خانواده پرتوی آمده است که فیروز پرتوی با فریده خسروشاهی ازدواج کرد. با کمی تحقیق در مورد همسر فیروز پرتوی متوجه میشوید که او دختر کارخانهدار و کارآفرین مشهور آن زمانهای ایران، یعنی علی خسروشاهی بود. در مورد فریده خسروشاهی اطلاعات زیادی مانند پدرش در دسترس نیست، اما این را میدانیم که او در آمریکا اقامت داشت و مدرک فوق لیسانس کامپیوتر خود را هم از دانشگاههای این کشور دریافت کرد.
فیروز پرتوی از ازدواج با فریده خسروشاهی صاحب دو فرزند پسر دوقلو شد که نام آنها را هادی و علی گذاشت. فیروز پرتوی روی این دو فرزند خود تمرکز بسیار زیادی گذاشته بود و در یک نمونه کوچک او برای آن که این دو فرزندش در آینده بتوانند با علاقه بیشتری وارد حوزه کامپیوتر شوند، در سالهای اولیه جنگ یک کامپیوتر کومودور 64 را از ایتالیا به ایران آورده بود به آنها برنامهنویسی را از سن 8 سالگی آموزش داد. درباره خانواده خسروشاهی بیشتر بخوانید.
این دو برادر در سال 1351 بهدنیا آمدند و زمانی که تنها 7 سال داشتند، جنگ ایران و عراق آغاز شد. همانطور که در پاراگراف قبلی گفتیم، زمانی که هادی و علی پرتوی 9 یا 10 ساله بودند، پدر آنها پس از آنکه در یک کنفرانس علمی داخل ایتالیا شرکت کرده بود، برای آنها از آن کشور یک کامپیوتر کومودور 64 را خریداری و به ایران آورد. علی پرتوی در مورد این کامپیوتر میگوید:
پدرمان یک فیزیکدان بود. او یک روز بعد از اتمام یکی از کنفرانسهای فیزیک، یک کامپیوتر کمودور ۶۴ با خود بههمراه آورد. در آن زمان، هیچ بازی و اپلیکیشنی برای سرگرمی نبود؛ نه خبری از ایکسباکس بود، نه پلیاستیشن و نه اینترنت. به همین دلیل، آن کامپیوتر برای ما حکم نوعی راه فرار از استرس و ترس داشت و یک نقطه روشن باقیمانده در زندگی بود. پس من و هادی شروع کردیم به کدنویسی. به نظر ما بخش بزرگی از برنامهنویسی، تصورات و تخیلات افراد است که به کد تبدیل میشود. در واقع ما در زمان کدزنی آن چیزی را میخواهیم داشته باشیم، تصور میکنیم.
هادی و علی پرتوی به منبع آموزشی مناسبی جهت یادگیری زبانهای برنامهنویسی و حتی نحوه کار کردن با آن کامپیوتر دسترسی نداشتند و به همین واسطه مجبور بودند که با سعی و خطا تمام این موارد را یاد بگیرند.
این دو برادر در حوادث مربوط به جنگ ایران و عراق هم حضور داشتند و در یکی از مصاحبههای خود از آن زمان بهعنوان بسیار ترسناک یاد میکنند. این دو برادر در کودکی مجبور بودند که ساعتها در یک پناهگاه باشند تا خطر مربوط به جنگندهها و موشکهای برد بلند رژیم عراق را پشت سر بگذارند.
مهاجرت از ایران
همانطور که گفتیم این دو برادر بهواسطه آنکه مادرشان فرزند علی خسروشاهی بود، مجبور شدند که ایران را ترک کنند. آنها ابتدا به اروپا رفتند تا بتوانند ویزای کشور آمریکا را دریافت کنند. در ابتدا درخواست ویزای آنها رد شد، اما پس از آن که مادر آنها به در تماسی تلفنی به سفارت آمریکا در ایتالیا شرایطشان را توضیح داد، سفارت آمریکا تصمیم گرفت که به آنها یک وقت دیگر برای سفارت را بدهد. علی پرتوی در مورد این مهاجرت ناخواسته و درخواست مادرشان از سفارت این کشور گفت:
ما اول به اروپا مهاجرت کردیم و کل تابستان آن سال به دنبال ویزای آمریکا بودیم. یک بار هم درخواست ما رد شد . به یاد دارم زمانی که آپارتمانی در ایتالیا اجاره کرده بودیم، شبی تلفن زنگ خورد. مادرمان تلفن را برداشت و بعد از شنیدن خبر رد شدن ویزا شروع کرد به گریه کردن. پشت تلفن التماس میکرد و میگفت اگر به ایران برگردیم پسرهایمان کشته میشوند و خواهش کرد که یک فرصت دیگر به آنها بدهند. نمی دانم چطور ولی بالاخره راضی شدند که به خانواده ما ویزا دهند. در هر صورت، ممکن بود ما هرگز نتوانیم وارد آمریکا شویم.
بعد از مهاجرت از ایران، وضع مالی این خانواده بههیچ عنوان خوب نبود و برای مثال مجبور بودند که چهار نفره در یک اتاق خانه مادر بزرگشان زندگی کنند. والدین علی و هادی پرتوی در دو شهر مختلف در سه شغل مشغول بودند تا خرج و مخارج زندگی خود را تامین نمایند و از طرفی دیگر این دو برادر هم نمرههایی عالی را در دبیرستان کسب میکردند تا بتوانند پذیرش یکی از بهترین دانشگاههای آمریکا را دریافت کنند.
تحصیل در دانشگاه
علی و هادی پرتوی بعد از آنکه نمرههایی عالی را در دبیرستان کسب کردند، توانستند که پذیرش دانشگاه هاروارد را همراه با بورسیه تحصیلی دریافت کنند. همانطور که میتوانید حدس بزنید، این دو برادر در دانشگاه هم عملکردی عالی را از خود بهنمایش گذاشتند و در نهایت توانستد که در سال 1994 با بالاترین نمره فارغالتحصیل شوند.
ورودی به بازار کار
بعد از آنکه این دو برادر از دانشگاه فارغالتحصیل شدند، فضای بسیار مناسبی برای آنها بهواسطه شروع کار بسیاری از شرکتهایی بود که در حال حاضر در بازار تکنولوژی جهانی فرمانروایی میکنند.
هادی پرتوی بهعنوان اولین شغل خود وارد شرکت مایکروسافت شد و در آنجا توانست که به تیم توسعه اینترنت اکسپلورر بپیوندد. این تیم برای هادی پرتوی حکم یک لانچر موشک را ایفا کرد، چرا که در این تیم توانست که تمام تواناییهای خود را بهنمایش بگذارد و بهواسطه همین موضوع به عنوان رهبر تیم توسعه اینترنت اکسپلورر انتخاب شد. بعد از آن که این نرمافزار را بهقله میزان و رضایت کاربران رساند، در سال 1997 روی پروژهای مشغول فعالیت شد که تمرکز اصلیش روی نرمافزارهای نصب شده روی پلتفرم وب بود. در این تیم، هادی پرتوی با تام ثای همکار شده بود و با همکاری هم توانستند که اولین سیستم دانلود و آپدیت اتوماتیک نرمافزاری تحت وب را با استفاده از XML را توستعه دهند. بعد از توسعه این نرمافزار، روی نسخه پنجم از اینترنت اکسپلورر فعال شد و در نهایت در سال 1997 نسخه پنجم از این مرورگر به بازار عرضه شد.
علی پرتوی در مورد شغل برادر خود در مایکروسافت میگوید:
شغل هادی عملا از شغل من بسیار بهتر بود به همین دلیل دو سال بعد از فارغ التحصیلی، من اوراکل را ترک کردم و به استارت آپ دیگری ملحق شدم که آن زمان سابقه درخشانی نداشت. همه اینها در حالی بود که هادی به تیم مرورگر مایکروسافت، یعنی اینترنت اکسپلورر، پیوسته بود که جایگاه شغلی بسیار هیجان انگیزی در آن زمان بود. او آن موقع تنها 23 سال داشت و یکی از بهترین جایگاههای شغلی را در کل صنعت تکنولوژی داشت.
هادی پرتوی در کنار حضور در مایکروساف، روی پروژه دیگری با نام تلمی نتورکس کار میکرد که هدف او و همکارش این بود که نرمافزاری را ارائه دهند که بتوانند با استفاده از آن امکان دسترسی به اینترنت از طریق پیامهای صوتی را در اختیار کاربرانشان قرار دهند. در واقع هدف اصلی از ایجاد این پروژه آن بود که کاربران به محتوایی گستردهتر در اینترنت دسترسی داشته باشند. هادی پرتوی در نهایت این پروژه را در سال 2007 به مبلغ 800 میلیون دلار به شرکتی که در آن کار میکرد، یعنی مایکروسافت فروخت.
هادی پرتوی بعد از حضور در تیم اینترنت اکسپلورر، در سال 2004 در تیم موسیقی و سرگرمی پلتفرم msn فعال شد و هدف خود را روی این موضوع گذاشت تا بتواند رقیب اصلی این پلتفرم، یعنی آیتیونز را در اروپا از میدان خارج کند. پیشنهاد می شود مقاله دیگر ما درباره بهترین گوشی از نظر قیمت را بخوانید.
علی پرتوی را نمیتوانیم به آن صورت که باید فردی تاثیرگذار در شرکتهای مطرح تکنولوژی دنیا بهحساب آوریم. علی پرتوی بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه بهعنوان مشاور راهی شرکت اوراکل آمریکا شد. یکی دیگر از مکانهایی که علی پرتوی در آن مشغولبه فعالیت شد، آژانس تبلیغاتی با نام LinkExchange بود. داستان پیوستن علی پرتوی به این شرکت را اگر مرور کنید، متوجه خواهید شد که ارتباط مستقیمی با برادر دوقولوی او، یعنی هادی پرتوی دارد. در واقع ابتدا یکی از همکلاسیهای هادی پرتوی به او درخواست همکاری در این شرکت را داده بود و علی پرتوی بهواسطه آن که در آن زمان مشغول کار روی پروژههای شخصی و مایکروسافت بود، این درخواست را رد کرد و برادر خود را پیشنهاد داد.
ارتباط بسیار خوبی که این دو برادر با هم داشتند، باعث میشد که در تمام مراحل کاری و زندگی پشت یکدیگر بایستند و به یکدیگر کمک کنند. اگر بخواهیم که این کمک گفته شده را در یک نمونه کوچک نشان دهیم، میتوانیم به خریداری شدن شرکت LinkExchange توسط مایکروسافت در سال 1998 به مبلغ 265 میلیون دلار اشاره کنیم. همانطور که میتوانید حدس بزنید، پیشنهاد این خرید را هادی پرتوی به استیو بالمر، مدیرعامل وقت مایکروسافت، داده بود و او هم این پیشنهاد را قبول کرد.
هادی پرتوی در مورد خریداری شدن استارتاپهای خود و برادرش توسط مایکروسافت میگوید:
چند سال پس از خرید لینکاکسچینج، استارتاپ من یعنی تلمی نیز توسط مایکروسافت خریداری شد. جایی شنیدم که یکی از اعضای هیئت مدیرهی مایکروسافت به بالمر گفته است: وقتی با هادی جلسه داری، کیف پولت را به جلسه نبر!
کار مشترک اولیه و ورود به دنیای سرمایهگذاری
هادی و علی پرتوی پس از آن که از شرکت مایکروسافت جدا شدند، سرمایهگذاری که از قبل انجام میدادند را همچنان ادامه دادند و در کنار آن هم یک پلتفرم به نام iLike را بر اساس پلتفرم گاراژبند توسعه دادند. ایده اصلی برادران پرتوی آن بود که پلتفرمی را تاسیس کنند که کاربران بتوانند موسیقیهای مورد علاقه خود را راحتتر پیدا کنند و آن را راحتتر به گوش دوستان خود برسانند. البته علی و هادی پرتوی تنها روی این دو مورد گفته شده تمرکز نکرده بودند و در پلتفرمی که درست کرده بودند قسمتی را برای دانلود فایلهای رایگان صوتی، اطلاعرسانی اخبار مربوط به کنسرتها و ارتباط بهتر هنرمندان با هواداران خود هم فراهم آورده بود.
این سرویس به خوبی مسیر خود را طی میکرد، اما سال 2009 بود که این دو برادر تصمیم گرفتند که پلتفرمشان را در ازای 20 میلیون دلار به شرکت مایاسپیس بفروشند. علی و هادی پرتوی، هر دو سابقه فروش استارتاپهایی که تاسیس کردهاند به شرکتهای دیگر را داشتند، اما آنها از این فروش همواره بهعنوان یکی از شکستهای بزرگ کاری خود یاد میکنند. یکی از دلایلی که این دو برادر مجبور شدند iLike را بفروشند، به تغییر سریغ سیستم اپلیکیشنهای فیسبوک برمیگردد که معتقدند تمام 16 میلیون کاربر این پلفترم را از دسترس خارج کرد.
بعد از آن که برادران پرتوی پلتفرم iLike را فروختند، بهصورتی جدیتر سرمایهگذاری را ادامه دادند و در یکی از اولین اهداف خود بهسراغ فیسبوک رفتند. در آن زمان فیسبوک هنوز یک تیم بسیار کوچک بود، اما وقتی که هادی پرتوی از طریق یکی از دوستانش با شان پارکر آشنا شد و تیم کوچک فیسبوک را دید، متوجه این موضوع شد که مارک زاکربرگ پتانسیل بسیار بالایی دارد و او نزدیکترین فرد برای تبدیل شدن به بیل گیتس بعدی است. این تصمیم هادی پرتوی اعتراضات تمام اطرافیانش را به همراه داشت؛ چرا که آنها معتقد بودند که سرمایهگذاری روی فیسبوک عملا عضویت در انجمنهای دانشجویی است و هیچ منفعتی را برای او به همراه ندارد. اما هادی پرتوی روی این موضوع سرمایهگذاری روی فیسبوک و شخص مارک زاکربرگ اصرار کرد و سرمایه مورد نیازشان را در اختیارشان قرار داد.
بعد از فیسبوک نوبت به شرکت اوبر رسید و بهعنوان سرمایهگذار نهایی وارد آن شدند. چیزی که باید در این بین دقت کنیم، آن است که هر سرمایهگذاری توانایی این را ندارد که به یک استارتاپ را ندارد، چه برسد به آن که استارتاپ مورد نظر در مراحل پایانی قرار گرفته باشد؛ اما هادی و علی پرتوی با استفاده از نفوذ و آشنایانی و دوستانی که داشتند، در کنار اعتبار بسیار بالای خود در زمینه جذب نیرو و تشکیل تیمهای حرفهای، به این شرکت پیوستند.
در حال حاضر سمت مدیرعاملی اوبر را دارا خسروشاهی، یکی از فامیلهای نزدیک علی و هادی پرتوی، در اختیار دارد و این دو برادر نسبتبه مدیریت او بسیار خوشبین هستند. هادی پرتوی در مورد دلایل سرمایهگذاری در اوبر و تاثیر نسبت دور آنها با دارا خسروشاهی در این سرمایهگذاری میگوید:
در مورد اوبر آرزو میکردیم زودتر این سرمایه گذاری را انجام داده بودیم. هسته اصلی کسبوکاری این شرکت ساختاری بسیار سالم و قوی دارد. دارا آنقدر انسان با شخصیت و متواضعی است که هر کسی با او آشنا میشود، آرزو میکند که در کارش موفق شد. خوبی خالصی که در شخصیت دارا خسروشاهی وجود دارد میتواند شرایط را به نفع شرکت تغییر دهد.
ردپای این دو برادر را در تقریبا هر شرکت بزرگی که در دنیا میشناسید، پیدا خواهید کرد؛ از شرکت دراپباکس گرفته تا فیسبوک، پرکتیس فیوژن، آیرونپورت، فلیکستر، بلوکی، زپوس و ایربیانبی. برادران پرتوی در بعضی از استارتاپها نقشی بزرگتر از سرمایهگذار هم داشتند که برای مثال میتوانیم به حضور آنها در استارتاپ دراپباکس اشاره کنیم که علاوهبر سرمایهگذاری، مشاورههایی در زمینه فنی و مدیریتی به موسسان آن میدادند. نکته جالب در مورد دراپباکس، آن است که یکی از اصلیترین موسسان دراپباکس هم یک ایرانی به نام آرش فردوسی بود که به همین واسطه توانست با برادران پرتوی ارتباطی عمیق و بسیار سازنده را برقرار کند.
برادران پرتوی در سالهای بعد از جدایی از مایکروسافت تنها روی سرمایهگذاری روی استارتاپها متمرکز نشدند و سعی کردند که خودشان هم استارتاپی به نام Code.org را تاسیس کنند. این استارتاپ در واقع یک وبسایت آموزشی است که دانشآموزان و دانشجویان میتوانند با استفاده از آن تمامی خدمات مربوط به آموزش کامپیوتر، از جمله علوم کامپیوتر و اینترنت را یاد بگیرند.
هادی پرتوی در مورد عواملی که دستبهدست هم دادند که بههمراه برادرش این پلتفرم را تاسیس کند، میگوید:
عامل الهامبخش من برای تاسیس این شرکت، لحظه درگذشت استیو جایز بود. من قصد داشتم ویدئویی درست کنم و در آن درباره اهمیت علوم کامپیوتر و بهترین تکنولوژیها صحبت کنم، اما استیو جابز، بهترین نماد صنعت تکنولوژی بود و دیگر نمیتوانستم از حضور او در ویدئوی خود استفاده کنم؛ بنابراین همین عامل باعث شد تا این شرکت را راهاندازی کنم.
این پلتفرم بهحدی خوب و جامع بود که توانست در بازه زمانی بسیار کوتاهی بهواسطه سرویسهای آموزشی مربوط به علوم کامپیوتر خودش فراگیر شود و در نهایت توانست که حجم بسیار بالایی از مدارس آمریکا را به سمت خود بکشاند. با پیوستن مدارس آمریکا به این پلتفرم، عملا فرهنگ آموزشی علوم کامپیوتر در آمریکا تغییر کرد و بعد از آن این تغییرات نهادینه شد.
یکی از عوامل دیگری که برادران پرتوی تصمیم گرفتند تا شرکت Code.org را تاسیس کنند، به افزایش نقش و حضور زنان در حوزه علوم کامپیوتر باز میگردد. آنها میگویند که عدم حضور زنان در این عرصه برای همه ناراحت کننده است و ما سعی کردیم که این مشکل را از طریق آموزش برطرف کنیم. علی و هادی پرتوی بسیار زیاد در این زمینه موفق بودهاند و در حال حاضر از تقریبا 50 میلیون دانشآموز این پلتفرم، 45 درصد را دختران تشکیل میدهند. پیشنهاد می شود مقاله دیگر ما درباره بهترین گوشی سامسونگ را بخوانید.
مدیرعاملی پلتفرم Code.org را در حال حاضر هادی پرتوی برعهده دارد و سعی میکند که اساتیدی را برای تدریس علوم کامپیوتر آماده کند. از طرفی دیگر علی پرتوی هم فعالیتهای خود در زمینه مشاوره و سرمایهگذاری (جدای از سرمایهگذاریهای مشترکی با برادر خود انجام میدهد) را ادامه میدهد. یکی از چیزهایی که با بررسی نام علی پرتوی در اینترنت با آن برخورد میکنید، شرکت NEO است. این شرکت در شرح اهداف خود آورده که قصد دارد تا استعدادهای فنی در سلیکون ولی را شناسایی و پرورش دهد. این شرکت در حال حاضر در دل خود متخصصان سابق شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک را دارد و کشف استعدادهای مربوط به این موضوع را از همان سالهای ابتدایی دانشگاه آغاز میکند. علی پرتوی در مورد شرکت خود میگوید:
وظیفه اصلی ما در این شرکت پیدا کردن رهبران تکنولوژیک آینده است. ما میخواهیم افراد با استعداد را خیلی زود حتی وقتی در کالج هستند پیدا کنیم. با همین هدف این مهندسان را شناسایی و وارد جامعه خود میکنیم و روی آنها سرمایهگذاریهای لازم را انجام میدهیم.
در یکی از مصاحبههایی که با هادی و علی پرتوی انجام شده است، در پاسخ به این سوال که برای پسران و دخترانی که عاشق سیلیکون ولی هستند و میخواهند راهی را برای ورود به آن پیدا کنند، چه حرفی دارید، هر دو برادر توصیههای زیبایی داشتند.
علی پرتوی در پاسخ به این سوال گفت:
اولین و مهمترین چیز این است که اول به خودشان ایمان داشته باشند. در صنایع مربوط به تکنولوژی ثابت شده است که میتوانید ورود خیلی ضعیفی داشته باشید، اما سختکوشی و ایده پردازی چیزیست که شما را به خواسته اصلیتان میرساند. مثل دیگر رشتهها، در زمینههایی مانند موسیقی یا ورزش، رشته کامپیوتر نیز حوزهای است که هر کسی میتواند وارد آن شود، ولی تداوم در آن نیاز به سختکوشی و اراده قوی دارد.
هادی پرتوی در پاسخ به این سوال گفت:
من اضافه میکنم که حتی اگر نمیخواهید برنامهنویس شوید، یادگیری علوم کامپیوتر میتواند در هر رشتهای شما را تبدیل به فردی موفقتر کند. یادگیری پایههای علوم کامپیوتر، ساده و جذاب است و تقریبا همه از پس آن برمیآیند و میتوانند در ابتدای ورودی موفق شوند و در بسیار از رشتهها، از جمله صنایع مربوط به تکنولوژی موفق باشند.